خبرگزاری مهر روز ۱۹ خردادماه ۱۴۰۱ ویدیویی منتشر کرد از وضعیت بغرنج منطقه محمودآباد یاسوج در محاصره فاضلاب رها شده؛ ویدیویی که خبر از یک فاجعه بهداشتی در این منطقه میدهد.
محمودآباد روستایی خوش آب و هوا در دو کیلومتری مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد است؛ اما حالا در کوچهپسکوچههای آن، در جوار منازل مسکونی ساکنان و محل عبور رهگذران، فاضلاب رها شده زندگی را غیرممکن کرده است.
علاوه بر خطر بروز بیماریهای مختلف بر اثر جمع شدن فاضلاب در محل سکونت اهالی روستا، بوی بد ناشی از فاضلاب زندگی را بر ساکنان این روستا سخت کرده است.
خبرگزاری مهر در گزارش خود نوشته است که این وضعیت ماههاست که به همین شکل ادامه یافته و پاسخی از سوی مقامات مسئول به مطالبه ساکنان محمودآباد برای سر و سامان دادن به آن داده نشده است.
با «آرش نیکخو» از فعالان محیط زیست ساکن استان کهگیلویه و بویراحمد درباره معضلات زیستمحیطی جایی که به پایتخت طبیعت ایران مشهور است، گفتوگو کردهایم.
***
یاسوج (به لری یاسیج) به معنای محلی است که در اطراف آن گلهای یاس به فراوانی میرویند؛ اما این روزها این شهر و روستاهای واقع شده در حومه آن به شکل گسترده با معضل انباشت فاضلاب و بوی نامطبوع حاصل از آن مواجه است.
تصاویر منتشر شده از وضعیت نابسامان دفع فاضلاب در محمودآباد و روستاهای مجاور و حتی در برخی موارد شهرهایی همچون دهدشت نشان میدهد، مشکل فاضلاب در این استان هم میرود که به مثابه آنچه در خوزستان رخ داده، به معمایی حلنشدنی تبدیل شود.
آرش نیکخو، فعال محیطزیست ساکن ایران در گفتوگو با ایرانوایر درباره شبکه فاضلاب و سیستم اجرای آن در استان کهگیلویه و بویراحمد میگوید: «متاسفانه در استان کهگیلویه و بویراحمد پیش از انقلاب تا دو دهه بعد از انقلاب نه تنها چیزی به نام سیستم تصفیه فاضلاب وجود نداشت که شبکه فاضلاب هم وجود نداشت. در شهرهای بزرگ مثل یاسوج، گچساران و دهدشت لولهکشی آب داشتیم که امروز مستهلک شده و موجب شده بخش زیادی از آب در این استان هدر برود. تا سال ۱۳۹۰ در بعضی شهرهای بزرگ اصلاح سیستم شبکه فاضلاب و لولهکشی جدید فاضلابی انجام شده بود، اما در حاشیه شهرهای بزرگ و روستاها همانطور که در ویدیو هم مشخص است، یک سری کانالکشیهای روباز وجود دارد که فاضلاب را از بالادست به سمت نزدیکترین دره یا رودخانه روستا هدایت میکند.»
این فعال محیطزیست به اینکه در روستاهایی مثل محمودآباد که شیب مناسبی دارند و حتی نسبت به یاسوج هم در ارتفاع بالاتری قرار میگیرند، اشاره میکند و میگوید که این روش در گذشته جوابگوی دور کردن فاضلاب از محیط زندگی بود: «در روستاهایی مثل محمودآباد طول این کانالکشیها معمولا کمتر از یک کیلومتر بود. فاضلاب روستا را جمع میکرد و به نزدیکترین دره یا رودخانه هدایت میکرد. روش سلامتی نبود اما در گذشته استفاده از آن ممکن بود. حالا با گذر زمان و افزایش جمعیت دیگر این روش به کار نمیآید.»
آیا این نخستین بار است که فاضلاب محمودآباد بحرانی میشود؟
جستوجوی نام محمودآباد یاسوج در خبرگزاریها نشان میدهد، مشکل رهاشدن فاضلاب در کوچههای این روستا مشکل تازهای نیست و اقدامات مرتبط با رفع آن ناتمام مانده است.
در گزارشی که تیرماه ۱۳۹۶ در پایگاه تحلیلی خبری «صبح زاگرس» منتشر شده شماری از اهالی این روستا گفتهاند که شرکت آبفا برای رسیدگی به وضعیت فاضلاب این روستا کانالهایی را در خیابان کنده و قصد بهسازی وضعیت فاضلاب را داشته است؛ اما این پروژه نه تنها به اتمام نرسیده بلکه به حال خود رها شده و به جای حل مشکل، معضل گرد و غبار و ناایمن بودن خیابان برای کودکان را هم به مشکلات آنها افزوده است.
آرش نیکخو با تایید بر اینکه روستای محمودآباد درست چسبیده به شهر یاسوج است، در پاسخ به این پرسش که چرا علیرغم اطلاع مقامات و مطالبه شهروندان نسبت به رفع مشکل فاضلاب این منطقه اقدامی صورت نگرفته میگوید: «یک مشکل اساسی که استان کهگیلویه و بویراحمد با آن مواجه است، تغییر ترکیب جمعیتی استان است. قبل از انقلاب بیست درصد ساکنان استان کهگیلویه و بویراحمد شهرنشین و هشتاد درصد روستانشین بودهاند؛ اما بعد از انقلاب بهخاطر توسعه نامتوازنی که در سطح شهرها و مراکز استانی اتفاق افتاده، این ترکیب به سرعت عوض شد. در حال حاضر چهل درصد و کمتر روستانشین داریم و شصت درصد و بیشتر جمعیت شهرنشین در استان داریم. همین موجب شده که حاشیهنشینی در اطراف شهرهای بزرگ مخصوصا در اطراف سه شهر یاسوج، گچساران و دهدشت افزایش پیدا کند.»
به گفته این فعال محیطزیست: «وقتی این هجوم و کوچ اجباری روستاییان به اطراف شهرهای بزرگ استان اتفاق افتاد، استان با مشکل سیستم فاضلاب روبهرو شد که در دل خود مشکلات بهداشتی، سیستم مهندسی، مشکلات گازرسانی و برقرسانی را به همراه داشت و مشکل روی مشکل در این استان بر هم انبار شد.»
از جمعیت بالغ بر هفتصد هزار نفری استان کهگیلویه و بویراحمد بیش از صد هزار نفر یعنی یک هفتم جمعیت این استان حاشیهنشین هستند. آرش نیکخو میگوید: «این آمار بسیار بسیار فاجعهباری برای استانی است که از امکانات طبیعی سیستمی برای زندگی سالم برخوردار است. محمودآباد ارتفاع بالاتری نسبت به یاسوج دارد؛ یعنی اگر یک سیستم بسیار معمولی و ساده برای جمعآوری یا تصفیه فاضلاب برایش ایجاد بشود، مشکل آن به راحتی حل میشود؛ اما متاسفانه برای این امر بودجهای در نظر نمیگیرند.»
تصفیه فاضلاب راهی برای استفاده بهینه از آب
یاسوج در منطقه اقلیمی معتدل مدیترانهای و کوهستانی است. برای سالیان دراز تابستانهایی معتدل و خنک و زمستانهای سرد و پر برف و باران داشته. بارندگی خوب و مناسب موجب پیدایش چشمههای متعدد در اطراف آن شده و علاوه بر آن وجود توپوگرافی کوهستانی آبشارهای متعددی را با چشماندازهای بینظیر در آن بوجود آورده، اما طی سالهای اخیر با تغییرات اقلیمی و معضلات برساخته بشر و عدم رسیدگی به مطالبات محیطزیستی، این استان نیز به سرنوشت استان همجوارش خوزستان مبتلا شده است.
آرش نیکخو میگوید: «سه چهار روستا در اطراف یاسوج بود که الان به یک شهر جدید تبدیل شدهاند. شهری مملو از مشکلات بهداشتی، حاشیهنشینی، کودکان کار، مشکل فاضلاب. سیستم تصفیه فاضلاب در شهری مثل گچساران نسبت به شهرهای دیگر استان باز بهتر است، چون در سال ۱۳۹۶ طراحی شده و جو اقتصادی و وجود صنایع در این شهر موجب شد تصفیهخانه فاضلاب به بهرهبرداری برسد و شبکه فاضلاب حاشیه شهر هم به آن متصل شود؛ اما اگر بخواهیم درباره بحران فاضلاب در استان کهگیلویه و بویراحمد صحبت کنیم، باید به دهدشت بپردازیم.»
به گفته این فعال محیطزیست دهدشت به علت اینکه «فاقد شیب است و در بستری همسطح» قرار گرفته، معضل فاضلاب در آن بحرانی است: «وارد دهدشت که میشوید، بوی بسیار بدی از قسمتی از شهر که فاضلاب در آن مانده به مشام میرسد و با اینکه مطالبه رسیدگی به معضل فاضلاب از دل مطالبات زیستمحیطی فعالان این استان درآمده، اما تا امروز حل نشده است.»
چرا بودجه برای سد دارند و برای حل مشکل فاضلاب نه؟
استان کهگیلویه و بویراحمد از نظر هدر رفت آب در سیستم روستایی و شهری در صدر استانهای ایران قرار دارد.
۲۱ اردیبهشتماه ۱۴۰۱ خبرگزاری ایرنا گزارشی با عنوان «سد آبریز کهگیلویه، راهحلی برای تقویت ذخیرهگاه سد مارون» منتشر کرد و در پاسخ به این پرسش که چرا این سد باید ساخته شود، به نقل از مدیرعامل شرکت آب منطقهای کهگیلویه و بویراحمد نوشت: «در سهم آبی که حوضه آبریز مارون را لحاظ کرده بیش از ۴۰۰ میلیون متر مکعب سهم استان کهگیلویه و بویراحمد است. سد آبریز صرفا سیلابهای زمستانه را مهار میکند و در خود نگه میدارد و در فصلی که بارش وجود ندارد، آن ذخیرهای که مهار کرده به مصرف هدفش یعنی شرب، صنعت و کشاورزی میرساند.»
آرش نیکخو اما بر این باور است که مقامات استان کهگیلویه و بویر احمد به راحتی با راهاندازی شبکه تصفیه آب میتوانند بدون ایجاد سدهای ویرانگر طبیعت هم مساله هدررفت آب را حل کنند، هم معضل فاضلاب را: «هدررفت آب در سیستم فاضلاب شهری و روستایی در استان کهگیلویه و بویراحمد بسیار بالاست. بالاتر از تمام استانهای ایران. ما در یاسوج ۶۰ درصد هدررفت آب داریم و برای ترمیم شبکه فاضلاب شهری مبلغی در حدود شصت میلیارد تومان بودجه نیاز است؛ اما به جای تامین این بودجه دوباره میخواهند یک سد با چند برابر این پول احداث کنند.»
این فعال محیطزیست در پاسخ به این پرسش که چرا سدسازی به اصلاح شبکه فاضلاب و بهسازی آن اولویت دارد، میگوید: «فقط یک معیار اینجا وجود دارد که من میتوانم به آن اشاره کنم: فساد. ساخت سد رانت پروژه برای آقایان دارد؛ اما بهبود و اصلاح شبکه فاضلاب که از طریق آن میشود، آب را به چرخه کشاورزی و آشامیدنی بازگرداند، چنین رانتی برای آقایان همراه ندارد.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر