ده روز از فروریختن ساختمان متروپل در آبادان میگذشت که خبر رسید، سید ابراهیم رییسی، رییس دولت سیزدهم برای بازدید از این محل «سرزده» به آبادان سفر کرده است. اگرچه تلاش بر این بود که این بازدید «مردمی و سرزده» نشان داده شود؛ اما ویدیوهای منتشر شده در رسانههای رسمی نشان میدهد، هنگام بازدید از سازه ویران شده متروپل تنها مقامات دولتی و محافظان در در محوطه این ساختمان حضور داشتند.
شاهدان عینی میگویند، از یک روز قبل از بازدید ابراهیم رییسی از این شهر عملیات آواربرداری به حالت تعلیق درآمد. در حالیکه خانواده کارگران مفقود شده این فاجعه که تا این لحظه حتی تعداد دقیق آنها اعلام نشده، مقابل بقایای این ساختمان حضور دارند.
ابراهیم رییسی در این سفر به دیدار دو خانواده «صالحیان» و «جلیلیان» رفت. این دو خانواده مجموعا هفت نفر از اعضای خود را در فاجعه متروپل از دست داده است. او به آنها وعده داد: «در سریعتر زمان به این حادثه رسیدگی و با مسببان قطعا برخورد خواهد شد.»
درست بلافاصله بعد از بازدید ابراهیم رییسی از محل این فاجعه و در حالی که پیکرهای کارگران از زیر آوار خارج نشده است، محمدنبی موسویفرد، امامجمعه اهواز، اعلام کرد: «رییسجمهور تاکید کرد بقایای ساختمان بر اساس دستور مهندسان، تدریجی یا دفعتا تخریب شود.»
اما تکلیف مفقودان این فاجعه و خانوادههای چشمانتظار آنها چه خواهد بود؟
***
مرد کارگر مقابل دوربین با دست به پشت سرش اشاره میکند و میگوید: «پسرداییام منصور عیدانی سنگکار بود، هنوز زیر آواره، محمد حمیدیان زیرزمینه، کریم بندری هم زیر زمینه، منذر هم طبقه همکف افتاده، خیلی از رفقامون زیر آوار هستند.»
«منذر و حسن مطوری» دو برادر که به گفته نزدیکانشان استادکار و جوشکار بودند، از معدود کارگران مفقود شده هستند که نامشان در رسانهها مطرح شده است. دو برادر ٣٠ و ۴۰ ساله که حالا پیکر «حسن»، برادر بزرگتر را به خاک سپردهاند؛ اما نزدیکانشان تا صبح امروز شنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۱ مقابل متروپل در انتظار پیکر منذر بودند.
او یکی از دو پیکری است که همراه با «منصور تقیپور»، رنگکار مجموعه از زیر آوار بیرون کشیده شد.
یک فرد آگاه از وضعیت زندگی برخی کارگران مجموعه متروپل به ایرانوایر میگوید: «همانطور که میدانید از همان روز اول همه مردم و شاهدان عینی درباره زیر آوار ماندن دستکم ۱۰۰ کارگر مطمئن بودند. بیشتر کارگران این مجموعه از جزیره مینو و روستای صلبوخ به صورت دستهجمعی برای کارگری میآمدند. اگر بروید، وضع زندگیشان را ببینید، متوجه میشوید که چرا نامی از آنها شنیده نمیشود. خیلیهایشان کپرنشین هستند. خیلیهایشان نه راه دادخواهی را میدانند و نه قدرتش را دارند. همین فقر و بیچارگی آنها باعث شده مقامات دولت هیچ احساس مسئولیتی در قبال پیکر این بندگان خدا نداشته باشند. حتی در رنج کشیدن و مردن هم بین آنها و دیگران تبعیض وجود دارد.»
این فرد آگاه با اشاره به ویدیوهایی که از محل زندگی برخی کارگران مفقود شده از جزیره مینو منتشر شده است، میگوید: «همان روزهای اول معلوم شد این کارگرها اصلا بیمه نبودهاند. سریع استانداری نامه زد برای شرکت بیمه و گفت بیمهنامه بدون اسم برای ۲۰۰ نفر صادر شود. همین نشان میدهد تعداد جانباختهها از چیزی که رسما اعلام شده خیلی بیشتر است. همانطوری که گفتم حاکمیت دارد از فقر و نداری خانواده کارگرها سوءاستفاده میکند. حکومت خوب میداند این خانوادهها آنقدر مشکلات معیشتی زیادی دارند که ممکن است به خاطر گرفتن دیه و اینکه این مبلغ را به زخمهای زندگیشان بزنند پیگیر پیدا کردن آنچه از پیکر عزیزشان باقیمانده نشوند.»
«نبیل شریفی» از اهالی آبادان است. او مغازهای در پنجاه متری ساختمان متروپل دارد و هر روز شاهد حضور اعضای خانواده کارگرانی است که برای دریافت خبری از عزیزانشان به محل فاجعه میآیند.
او به ایرانوایر میگوید: «هیچکس پاسخگوی این خانوادهها نیست. من ده روز است که شاهدم. از یک خانواده ده نفر در کنار امدادگرها به دنبال یک برادر و دو پسر عمو هستند. اسم کریم بندری را حتما شنیدهاید. دو پسر عمویش هم با او زیر آوارند. هر روز صبح پدر سالمندش میآید اینجا در محاصره نیروهای بسیجی مینشیند. پدرش میرود یکی دیگر از اعضای خانواده میآید به جایش مینشیند. از صبح تا شب جا عوض میکنند. همه کوچههای منتهی به متروپل را بستهاند. فقط نیروهای بسیجی و امدادگرها حاضرند، بیشتر بسیجیها محلی هستند و با مردم کمتر برخورد بد دارند؛ اما همانها هم اجازه نمیدهند کسی حرف بزند.»
نبیل شریفی ویدیویی از درددل پدر کریم بندری منتشر کرده که در آن میگوید: «والله کار نمیکنند. اگر میخواستند تا الان باید تمام میشد. ده روز است سنگ به سنگ اگر جمع میکردند، الان به این بچهها رسیده بودند. هر جا که میخواهی این فیلم را پخش کن. اگر حرف بزنی نابودت میکنند و اگر سکوت کنی خودت را نابود میکنی.»
یک منبع آگاه که به دلایل امنیتی نمیخواهد نامش فاش شود نیز به ایرانوایر میگوید: «کارگرهایی از استان لرستان و شهرهای دیگر استان خوزستان در این مجموعه کار میکردند. من شخصا فردی به نام حسن دالوند را میشناسم که از شهرستان درود به آبادان آمده بود، نگهبان ساختمان بود و در کانکسی مجزا در طبقه پارکینگ کار و زندگی میکرد. روزهای اول خواهرش را هم دیدم که به دنبالش آمده بود. برخی کسبه میگویند یک نگهبان دیگر هم بوده که با خانوادهاش در کانکس دیگری زندگی میکرده اما اسم و اثری از هیچکدام آنها در خبرها نیست.»
چرا آمار دقیقی از کارگران مفقود شده نداریم؟
ساختمان تجاری متروپل که توسط هلدینگ عبدالباقی در سال ۱۳۹۶ ساخته شده بود، اندک زمانی پس از آغاز کاربری فروریخت و طبق آمار رسمی تا روز شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۰ شمار کشتهشدگان در این فاجعه به ۴۰ تن رسیده است. اغلب پیکرهای پیدا شده متعلق به کارگرانی است که در طبقه آخر متروپل مشغول کار بودهاند و افرادی که در کوچه متروپل به هر دلیلی توقف کرده بودند و یا کسب و کاری داشتند.
چهار روز بعد از فرو ریختن این ساختمان عظیم یک منبع مطلع به ایرانوایر خبر داد که مجموعه متروپل دو شیفت ۱۰۸ نفره کارگر داشته که در زمان وقوع فاجعه، شیفت اول برای خوردن ناهار به طبقه منفی یک ساختمان و سالن غذاخوری پرسنل رفته بودند و گروه دیگری نیز در طبقات ساختمان مشغول کار بودهاند.
چند روز بعد رسانههای رسمی داخل ایران این گزارش ایران وایر را تایید کردند. امتداد به نقل از یکی از کارگران مجموعه تعداد کارگران مینوشهری مشغول در پروژه متروپل را ۹۰ نفر و مجموع کارگرانی که در روز فروریختن ساختمان حاضر بودند ۱۵۰ نفر تخمین زد. این گزارش همچنین به به نقل یک پیک موتوری نوشته بود که نیم ساعت پیش از فرو ریختن ساختمان ۱۵۰ غذا به کارگران متروپل تحویل داده شده بود.
با اینهمه تا لحظه تنظیم گزارش جز نام چندنفر از کارگران مفقود شده، مشخص نیست چه تعداد کارگر در این پروژه عظیم مشغول به کار بودهاند.
«پیمان شجیراتی»، عضو اتحادیه آزاد کارگران ایران و از فعالان شناخته شده صنفی ایران درمورد این عدم شفافیت به ایرانوایر میگوید: «این نامعلوم بودن در شمار کارگران حاضر در زمان وقوع فاجعه حاصل نواقص متعدد در قانون کار ایران است. در متروپل به احتمال بسیار زیاد هر گروه از کارگران روزمزد، بدون الزام برای ثبت ورود و خروجشان توسط کارفرمای اصلی، تحت اختیار یک سرکارگر قرار داشتهاند که به نوعی پیمانکار دست دوم یا سوم محسوب میشود. کارگر در توافق با این سرکارگر ساعت کار، نوع کار و میزان دستمزدشان را تعیین میکردند و اگر لیستی از کارگران وجود داشته باشد تنها در اختیار این سرکارگران بوده است.»
این عضو اتحادیه آزاد کارگران با اشاره به «نفوذ هلدینگ عبدالباقی در ادارات دولتی و زد و بندهای صورت گرفته» میگوید: «در روند ساخت و ساز و به کارگیری نیروی کار در این پروژه ماده ۹۶ قانون کار که اداره کل بازرسی وزارت کار را مکلف به نظارت بر نحوه کار، مدت کار، سخت و زیان آور بودن آن و رفاه کارگران میکند و همچنین ماده ۱۰۵ این قانون که بر لزوم ارائه گزارش احتمال وقوع حادثه و یا بروز مخاطرات در کار دلالت دارد از سوی اداره کار شهرستان آبادان نادیده گرفته شده و بنا بر گفته کارگرانی که از این فاجعه جان سالم بدر بردهاند؛ هیچگونه نظارت و بازرسی نه از سوی اداره کار و نه از سوی بازرسان سازمان تامین اجتماعی از این ساختمان صورت نگرفته است.»
آوار این ساختمان تازهساز، در کنار ابعاد انسانی دلخراش آن، در بخش ساخت و ساز نیز حرف و حدیثهای بسیاری به دنبال داشته است. از نخستین روزهای وقوع فاجعه مدارکی دال بر فساد در بخش صدور مجوز و ارزیابی فنی و نظارتی در این پروژه منتشر شد. ساعاتی پس از فروریختن آوار متروپل خبرهای از دستور اکید استاندار خوزستان و وزیر کشور درباره «امنیتی بودن اطلاع رسانی درباره تعداد کشتهشدگان این فاجعه» منتشر شد.
از روز سوم آواربرداری و همزمان با برگزاری تجمعات اعتراضآمیز شهروندان آبادان برای مطالبات خود در زمینه معرفی، بازداشت و مجازات آمران و عاملان وقوع این فاجعه انسانی، ورود خبرنگاران و حتی خانواده جانباختگان به محوطه آواربرداری محدود شد و تنها تعدادی از خبرنگاران رسانههای وابسته به نهادهای امنیتی و نظامی مجوز تهیه خبر و گزارش از روند آواربرداری و انتشار اخبار آن را داشتند.
پیمان شجیراتی بر اساس بررسیهای میدانی انجام شده در اتحادیه آزاد کارگران شمار افراد استخدام شده در ساختمان متروپل را نزدیک به ۳۰۰ نفر در مشاغل مختلف تخمین میزند و میگوید: «از این تعداد حدود ۵۰ نفر در مشاغلی همچون نقشهبرداری، نقشهکشی، مهندسی ساختمان، ناظر و کادر اداری رابطه مستقیم کاری با این هلدینگ داشتهاند. با توجه به این که پروژه تقریبا در مراحل پایانی قرار داشته و سه طبقه از ده طبقه آن کامل و تنها از طبقه چهارم به بعد برخی کارهای ناتمام در حال تکمیل شدن بودند. بنابراین طبیعی است که تعداد کارگران مشغول به کار در پروژه از سیصد نفر اولیه کمتر شده باشد.»
بنابه آنچه این عضو اتحادیه کارگران میگوید، با کارگران این هلدینگ «هیچگونه قرارداد کاری تنظیم نمیشده و همگی به صورت روزمزدی مشغول بوده و دستمزد آنها هم توافقی تعیین شده است. علاوه بر این هیچ کدام از کارگران تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی نبوده و کارفرما مجموعه کارگران را تنها زیر پوشش بیمه حوادث کارگاهی قرار داده بوده که البته اعتبار پوشش بیمهای حوادث کارگاه مزبور از ابتدای سال ۱۴۰۱ تمدید و تجدید نشده بود.»
تصاویر منتشر شده از حضور کارگرانی که از فاجعه جان به در برده و در زمان آواربرداری به صورت داوطلبانه با نیروهای امدادی همکاری میکنند، نشان میدهد که آنها از لباس کار مناسب و پوتین ایمنی، بهرهمند نبوده و اغلب با لباسهای شخصی در کارگاه مشغول به کار بودهاند. برخی از آنها تایید کردهاند که در زمان کار در ارتفاع از هیچگونه تجهیزات فردی و تجهیزات ایمنی مناسب برخوردار نبودهاند.
پیمان شجیراتی میگوید، از دیگر تخلفات انجام شده توسط مجموعه کارگاهی عبدالباقی تقسیم کارگران به گروههای کوچک ده نفره تحت سرپرستی پیمانکارهای صوری و کاغذی بوده است. این یکی از نواقص قانون کار است که راه را برای فرار مالیاتی و فرار از بیمه کارگران برای کارفرمایان سودجو باز گذاشته است؛ چرا که مطابق ماده ۱۹۱ قانون کار، کارگاههای زیر ده نفر از شمول قانون کار مستثنی هستند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر