در ماههای اخیر که مدارس در ایران با وقفهای دوساله بازگشایی شدهاند، فضای مجازی بازتابدهنده خشونت معلمان و کادر مدرسه با دانشآموزان و گاهی دانشآموزان علیه معلمان در کلاسهای درس است. خشونتی که پیش از این هم بوده ولی اکنون به مدد فضای اجتماعی از پستوی دل بچهها فرصت بیرون زدن به دل جامعه را پیدا کرده است.
دلیل این اتفاقات چیست؟ دربرابر خشونت در مدرسه چه باید کرد؟ چه راههایی برای کنترل خشونت در مدارس وجود دارد؟
***
۳۵ سال پیش، روز اول مدرسه با دفتری که مامان با کاغذ رنگی گلگلی خوشلعابی آن را جلد گرفته بود که برای روزهای جنگ حتی در تهران هم خیلی لوکس به حساب میآمد، راهی «دبستان توحید» شدم. وقتی معلم خودش را معرفی کرد، من هم برای اثبات اینکه خیلی شوق درس و مدرسه دارم، دفتر منحصر به فردم را که با آموزشهای مامان یک صفحه کامل در آن نام و نام خانوادگیام را نوشته بودم، روی نیمکت ردیف اول باز کردم و منتظر هرچیزی ماندم، غیر از درخواستی که خانم «فامیلی» از من کرد: «دستت را روی میز بگذار و محکم بشین!» دستان دختربچه هفتساله را روی نیمکت چوبی گذاشتم و با ضربههای خطکش روی آن، گریه کردم و شاید جیغ هم کشیده بودم، یادم نیست. «یادت باشد تو باید نوشتن و خواندن را در کلاس من یاد بگیری، نه اینکه زودتر از من چیزی در دفترت بنویسی، به مادرت هم این را بگو» این نخستین درس روز نخست کلاس اول ابتدایی مدرسه دخترانه توحید بود.
خشونت در مدارس از سالها پیش وجود داشته است؛ حالا اما به مدد فضای مجازی کتکها و فحاشیها عریان در برابر دید عموم قرار میگیرند.
ویدیوی کتک خوردن پسربچه نوجوان از معلم آموزش دینی در یکی از مدارس ایران که به تازگی در فضای مجازی منتشر شده، نمونهای از خشونت در مدرسه است.
آیا همهگیری کرونا، مشکلات معیشتی، فشار اقتصادی بر افراد یا کم شدن تابآوری اجتماعی منشا چنین رفتارهایی است؟ «سعید بابایی»، روانپزشک میگوید: «هرچه محدودیتها و فشارهای اجتماعی و اقتصادی بر افراد بیشتر شود، امکان بروز رفتارهای تکانشی و هیجانی افزایش پیدا میکند.»
«سارا امتعلی» کارشناس آموزش نیز معتقد است، ویدیوهای اخیر نشان میدهد، فضای کلاس درس برای دانشآموز امن نیست و کارکرد اصلی خود را از دست داده است. «نجات بهرامی»، کارشناس آموزش و معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش در ایران میگوید: «معلمان در زمان استخدام مورد سنجش روانی و شخصیتی قرار نمیگیرند و اگر خطایی هم بکنند، منجر به انفصال از خدمت آنها نمیشود، معلمی در سالهای گذشته به دانشآموز تجاوز کرد؛ ولی فقط محل خدمتش را تغییر دادند.»
کلاس درس مکان امن یادگیری یا میدانی برای جنگیدن و زنده ماندن؟
با ورود تنبیه و تحقیر به فضای آموزش شاکله کلاس و درس و مدرسه از هم میپاشد. کلاس باید محل امن دانشآموزان و معلم نقطه قوت و اتکا این فضا باشد.
«سارا امتعلی»، کارشناس آموزش با عنوان اینکه محیط آموزشی در حالت کلی باید فضایی باشد که فرایند یادگیری را تسهیل کند و معلم در حالت ایدهآل باید تسهیلگر فرایند یادگیری باشد، به «ایرانوایر» میگوید: «در کلاس ایدهآل فضای کلاس باید یک محیط امن و ایمن برای دانشآموز باشد که بتواند فکرش را بیان کند و چنانچه سوالی به ذهنش میآید، بپرسد. هیچ محدودیت و مانعی پیش خودش احساس نکند که در روند یادگیریاش اختلال ایجاد کند. وقتی تنبیه یا تحقیر وارد این فضا میشود، تمام این عناصر را تحت تاثیر قرار میدهد. به این معنا که دیگر کلاس فضای امنی نیست که دانشآموز در آن برای یادگیری با فراغ بال و آرامش ذهنی احساس ایمنی داشته باشد و ترس عنصری است که در این میان پایش به ماجرا باز میشود و فضای کلاس را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. معلم هم دیگر در نقش تسهیلگر فرایند یادگیری قرار نمیگیرد، از این زمان، نقش معلم نقش یک ناظم و مراقبی است که حمایتگر نیست و به شیوه عکس عمل میکند؛ ایمنی کودکان را از آنها میگیرد به جای اینکه به آنها ایمنی و احساس امنیت بدهد. دانشآموز هم از نقش خود به عنوان جوینده فعال و پرسشگر به طور کامل خارج میشود و در حالت دفاعی قرار میگیرد و مدام تلاش دارد، در برابر معلم و عدم امنیتی که معلم در کلاس ایجاد کرده است، از خودش مراقبت کند و خودش را نجات دهد. در نهایت فضای ناامنی ایجاد میشود که ذهن دانشآموز را مشغول خودش کرده، در عمل فرایند یادگیری را مختل میکند و دیگر کلاس جایی برای یادگرفتن نیست؛ جایی برای زنده ماندن و نجات پیدا کردن از دست معلمی است که کودک یا نوجوان را تحقیر و تنبیه میکند و کتک میزند. این مهمترین اثری است که روی فرایند یادگیری میگذارد؛ یعنی کلاس را از حیز انتفاع ساقط میکند.»
آیا معلمان مورد سنجش روانی قرار میگیرند؟
نجات بهرامی که پیشتر معاون روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش بوده است، به «ایرانوایر» میگوید: «معلمان برای استخدام در ایران مورد سنجش روانی، روحی و شخصیتی قرار نمیگیرند. گزینههایی که در استخدام معلمان در سالهای گذشته حتی با کمبود معلم، بسیار تاثیرگذار و جدی هستند، مباحث عقیدتی و گزینشی است که در ادارات دیگر هم شاهد آن هستیم. تنها موردی که غیر از موارد عقیدتی ملاک استخدام معلمان است، توانایی بدنی و جسمی و ظاهر اندام آنها است و آییننامه شفافی دارد. طبق این آییننامه چهره معلم باید به طور عجیبی آسیب ندیده باشد، قد و وزن او میزان خاصی داشته باشد. این موارد جسمی هم هیچ ارتباطی به مسائل روحی روانی و شخصیت فرد ندارد.»
سرانجام معلمی که به دانشآموز تجاوز کرد و به کارش ادامه داد
به گفته معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش، معلمان با استخدام رسمی تا ۳۰ سال کارمند دولت محسوب میشوند. استخدام رسمی در ایران به شکلی است که هر اتفاقی رخ دهد و معلم هر کاری انجام دهد، به ندرت شاهد انفصال از خدمت برای او هستیم.»
بهرامی میگوید: «شاهد بودم، معلمی علاوه بر تنبیه به یک دانشآموز تجاوز کرد. تنها کاری که در مورد این معلم انجام شد، این بود که از مدرسه محل خدمت به مدرسه دیگری منتقل شد، آنهم به این دلیل که صرفا در آن محل موجب تنش نشود، چون خانوادهها و دانشآموزان متوجه شده بودند و انگشتنما شده بود.»
برخورد با معلمان در چه چهارچوبی است؟
به گفته نجات بهرامی، اینکه هر بار گفته میشود، با معلمان متخلف برخورد میکنیم، این برخوردها فقط در چهارچوب همان آییننامهای است که آموزش و پرورش دارد و برخورد جدی و موثری نیست و نهایتا درج در پرونده صورت میگیرد. چنانچه خیلی مساله حاد باشد و خانواده دانشآموز تنبیه شده پیگیر باشد، نهایتا معلم را به مدرسه مجاور یا منطقه دیگری در همان نزدیکی منتقل میکنند.
این کارشناس مسائل آموزشی توضیح میدهد: «وقتی از سد گزینش و حراست رد شده و معلم شدید، ۳۰ سال خیالتان راحت است که هیچ اتفاقی برای شما رخ نمیدهد.» به گفته این کارشناس آموزشی، تنها تعلیمی که معلمان طی ۳۰ سال خدمت با آن مواجه هستند، دورههای ضمن خدمت است. دوره ضمن خدمت ابزاری است برای ارتقای رتبه معلم که افزایش حقوق داشته باشد. تعدادی کتاب یا یک جزوه یا سخنرانی به صورت آنلاین در اختیار معلم گذاشته میشود. معلم آنلاین آن را امتحان میدهد که جزوهای از مرتضی مطهری یا سخنرانی از آیتالله علی خامنهای است. کافینتها به این مساله آگاه هستند، کد پرسنلی معلم به عنوان ورود به آن سامانه را با مبلغی پول از معلم دریافت میکنند، جزوه را در اختیار دانشآموزان قرار میدهند که جای معلمان مطالب را بخوانند و امتحان دهند. هر کافینت در ایران کدهای ۱۰۰ تا ۲۰۰ معلم را دارد و به جای همه امتحان میدهند.»
چرا خشونت در حیطه آموزش و پرورش افزایش پیدا کرده است؟
نجات بهرامی میگوید، مساله بسیار مهم امکانات آموزشی و قوانین است و توضیح میدهد: «باید به معلم هم کمی حق بدهیم، البته نه حق تنبیه، بلکه او ساعتها در فضایی پرتنش که شکل کلاس و مدرسه را ندارد، باید درس بدهد و هیچ امکانات آموزشی، کمکآموزشی، سختافزاری و کامپیوتر برای فیلم دیدن هم در اختیار ندارد. معمولا کلاسهای درس در ایران یک چهاردیواری و یک تخته است با تعداد زیادی دانشآموز. این فضا مستعد تنش است. حتی اگر معلم دانشآموزی که کلاس را برهم بزند، به دفتر مدیر مدرسه بفرستد، مدیر خیلی زود او را باز میگرداند و از معلم میخواهد در کلاس درس بچه را نگه دارد. اینجا نه قانونی است که از معلم حمایت کند و نه میتواند دانشآموز را اخراج کند. امکاناتی هم نیست که دانشآموزان سرگرم شوند. اگر این موارد در نظر گرفته نشود، اجحاف در حق معلم هم است.»
دچار خلاء آموزش و خلاء جایگاه افراد در جامعه هستیم
دکتر «سعید بابایی»، روانشناس و رواندرمانگر کودکان و نوجوانان در مورد آسیبشناسی خشونت در مدارس که توسط معلمان یا کادر مدرسه علیه دانشآموزان انجام میشود، به «ایرانوایر» میگوید: «سالها است که از یکسو با خلاء آموزش و از سوی دیگر با خلاء جایگاه افراد روبهرو هستیم. همه میدانیم در کشورهایی که از نظر آموزشی قویتر هستند و ساختار مناسبی دارند، جایگاه معلم ویژه است و از نظر معنوی احترام ویژهای دارند و از نظر کل افراد جامعه آنها مورد احترام هستند و همین موجب میشود که خطای کمتری هم داشته باشند. وقتی چنین اتفاقاتی رخ میدهد، جایگاه و احترام معلم خدشهدار میشود. در ایران معلم جایگاه خودش را ندارد، چه به لحاظ مالی، چه از منظر جایگاه شغلی. با همین شرایط خود معلم هم با آمادگی ذهنی بالایی سرکلاس حاضر نمیشود، مدام درگیری فکری در مورد معیشت و حقوق معوقه دارد. به طور قطع فردی که زیر انواع فشارهای فکری است، آمادگی ذهنی و روانی لازم را ندارد که با چندین نوجوان که یا سوال میپرسند یا برای هویت خود میخواهند، عرض اندام کنند، شرایط را مدیریت کند. این معلم خودش در حال انفجار است. هرچند تحت هر شرایطی این عمل معلم در کلاس درس و مدرسه مورد تایید جامعه روانشناسی، جامعهشناسی و فعالان مدنی نیست؛ ولی اگر واقعبین باشیم، اتفاقاتی رخ میدهد که از نظر آمادگی روانی و ذهنی معلمان را بههم میریزد. ما هرقدر به این افراد جایگاه در شان خودشان را بدهیم، مورد حمایت مالی و معیشتی باشند، به طور قطع آمار خشونت در مدارس از سوی معلمان بسیار افت میکند. هرچند در کنار این معلمان، کسانی هم هستند که در روستاهای دورافتاده با کمترین امکانات تدریس میکنند و بسیار با کودکان و نوجوانان درست رفتار میکنند.»
این روانشناس در ادامه میگوید: «خود جامعه درگیر خشونت شده است. محدودیت موجب پرخاشگری بیشتر میشود. در هر حوزهای، چه سرمایهگذاری، چه آزادی مدنی و چه تفریحات ساده، وقتی محدود میشویم و از جاهای مختلف به ما دیکته میشود که در مورد خصوصیترین کارهای خودمان چطور رفتار کنیم، سطح اضطراب و پرخاشگری و هر آنچه موجب میشود، ما رفتارهای تکانشی و هیجانی انجام دهیم، افزایش پیدا میکند.»
نهادهای مدنی چقدر میتوانند در دفع خشم جامعه موثر باشند؟
نقش نهادهای مدنی و فعالان این حوزه برای کنترل خشم لجامگسیخته در جامعه چیست؟ آیا میتوان در نبودِ مدیریت دولت و ارکان اساسی حکومت در ایران به جامعه مدنی امیدوار بود؟
سعید بابایی میگوید: «باید آسیبشناسی چنین بحرانی از سوی جامعه مدنی رخ دهد. نهادهای مدنی باید ببینند، چطور میتوان به دو طرف ماجرا کمک کرد؟ اینکه چرا معلمان درگیر این مساله هستند؟ آيا شیوه جذب آنها در سیستم علمی نیست و هرکسی میتواند وارد سیستم آموزشی شود؟ آیا به لحاظ آموزشی دچار اختلال هستند؟ یا حتی دانشآموزان چرا چنین رفتارهایی انجام میدهند و کنترل شده نیستند و نمیتوانند خودشان را مدیریت کنند؟ چرا افت تحصیلی پیدا کردهاند؟ افت تحصیلی شدیدی در جامعه علمی و دانش آموزشی ایران رخ داده است. چرا انگیزه برای تحصیل کم شده؟ چرا کمتر کتاب خوانده میشود؟ کاش نهادهای مدنی این بستر را ایجاد کنند و به بازنشر چنین اتفاقاتی در فضای مجازی بسنده نکنند؛ با کمک روانشناسان و جامعهشناسان به بررسی ریشههای این عوامل بپردازند و نتیجه تحقیقات را بازنشر دهند تا میزان آگاهی مردم بیشتر شود. نهادهای مدنی با ارائه راهکار و پیشنهاد به دولت و آموزش و پرورش میتوانند موثر واقع شوند و کارشان بیشتر نتیجه میدهد. هرقدر آگاهتر شویم، به همان نسبت از نظر روانی سطح بهتری از زندگی را تجربه میکنیم.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر