کودکانی با خندههای ماسیده بر صورت که نه کودکی را تجربه کردهاند و نه زندگی کردن را میشناسند. محبت، امنیت، همدلی و حتی بوسه مهربانانه فقط روی کاغذ زیباست؛ این کارگران کوچک تصوری از آنها ندارند. نه خانه و خانواده معقول و قابل اتکایی دارند و نه در محلههای مناسبی زندگی میکنند. مردم هم در خیابان و کوچه و بازار غالبا برخورد درستی با آنها از خود بُروز نمیدهند. این کودکان همان کارگران کوچولو هستند که با دستانی پر از زخم و خستگی، پراکنده و محبتندیده در خیابان میان ماشینها میچرخند.
کودکان کار، محصول فقر در جامعه
«مینا دشتبالی»، مددکار اجتماعی کودک و نوجوان به ایرانوایر میگوید: «این کودکان حاصل فقر هستند. اغلب مردم چون خیال میکنند، اینها در گروه و باند مشغول فعالیتاند، غالبا رفتار درستی با آنها ندارند. در حالی که چنین موردی حقیقت ندارد و پژوهشها نشان میدهد تا ۹۰ درصد این کودکان با خانواده زندگی میکنند و به دلیل فقر زیاد و هم ناتوانی سرپرستان، بچهها مجبور به کار هستند.»
به گفته مینا دشتبالی، «این کودکان فقط فرصت آموزشی را از دست نمیدهند، آنها فرصت کودکی کردن، در امنیت بزرگ شدن، به لحاظ روانی در ترس نبودن و اعتماد کردن به افراد بزرگسال همه را از دست میدهند.»
این مددکار اجتماعی میگوید، این کودکان در ایران مدرسه نمیروند و در انجمنهای غیردولتی در شهرهای مختلف درس میخوانند؛ شهرهایی مثل کرمان و تهران، یزد، اصفهان و شیراز که مهاجرپذیری افغانستانیها بیشتر است. نخستین هدف این انجمنها پیشرفت تحصیلی این کودکان است که آموزش ببینند. انجمنها بعد از مدتی آنها را به مدارس عادی میفرستند؛ ولی به دلیل رفتارهای نامناسب که با این کودکان در مدارس عادی صورت میگیرد، این کودکان باز هم به انجمنها باز میگردند.»
این مددکار کودک و نوجوان میگوید: «همه کودکان کار، در مترو و خیابانها کار نمیکنند. تعدادی از آنها در کارگاهها مشغول کارند و در این مکانها بسیار هم مورد تعرض جنسی و خشونت قرار میگیرند. در شیراز موارد بسیاری است که با من تماس میگیرند و اطلاع میدهند. موردی بود که کودک افغانستانی که در یک میوهفروشی کار میکرد، مورد تعرض قرار گرفته بود.»
او توضیح میدهد: «تبعات این تعرضها هم در همین سنین کودکی خشونت و خشم بسیار زیادی است که این کودکان دارند و مهارتهای زندگی را آموزش ندیدهاند، عملا در معرض انواع آسیبها به ویژه تعرض جنسی و تجاوز قرار میگیرند.»
کودک کار همدلی و محبت نمیبیند و در نهایت به شهروندی بزهکار تبدیل میشود.
به گفته خانم دشتبالی، هر میزان انجمنهای حامی کودکان کار مهارتهای کنترل خشم را به کودکان آموزش دهند، باز هم وقتی این کودکان مجددا برای کار کردن به جامعه باز میگردند، ممکن است به صورت جسمی مورد خشونت قرار بگیرند؛ نمیتوان انتظار داشت به طور کامل مساله مهارتآموزی کارآیی داشته باشد. بنابراین کار کودک باید ریشهکن شود. به قدری سطح سیاستگذاری باید قدرتمند و در سطوح عالی کشور به نفع این کودکان باشد تا به سمتی برویم که کار کودک از بین برود.
نهادهای رسمی در ایران سن کودکان کار را در ایران بین ۳ تا ۷ سال اعلام میکنند. نمیتوان بر آمار رسمی در مورد کودکان کار و خیابان ایران اتکا کرد؛ به این دلیل که نهادهای مختلفی در گردآوری این آمار دخیل هستند و هرکدام متر و معیار خود را لحاظ میکنند. بنابراین مثل بسیاری دیگر از حوزههای علوم انسانی، آماری در مورد کودکان کار در ایران وجود ندارد؛ ولی تا پیش از همهگیری کرونا بین ۳ تا ۷ میلیون کودک کار در ایران شناسایی و به عنوان آمار رسمی این کودکان از طریق نهادهای مختلف عنوان شده است.
تراژدی افزایش کودکان کار در ایران از زبان مینا دشتبالی این طور بیان میشود که هر روزه شاهد اضافه شدن بر تعداد کودکان در چهارراههای شهر هستیم. حتی از سوی برخی عابران مورد خشونت قرار میگیرند و همه به شکل مشاهدهگر از کنار این کودکان گذر میکنند.
این مددکار اجتماعی میگوید، برای داشتن یک شهر امن نیازمندیم که به کودکان کار احترام گذاشته شود و شهری داشته باشیم که برای کودک مناسب است و در آن امنیت برقرار است.
کودک کار کیست؟
کودک کار کودکی است که در چرخه کار کردن استثمار میشود. انواع این مشاغل نیز که به استثمار کودک منتهی میشود، تعریف شده و مورد تایید مجامع بینالمللی مرتبط به حقوق کودکان قرار گرفته است؛ ولی تعریف مشخصی برای کودک کار وجود ندارد. اما مصادیق کار کودک و استثمار کودک مشخص است. اگر کودک در هرگونه شغلی مرتبط با مواد مخدر و الکل باشد یا از کودک برای امرار معاش استفاده شود یا کارهای سخت به او گمارده شود، همه از مصادیق کار کودک است؛ بهویژه اگر در آموزش و تحصیل کودک خللی ایجاد کند.
مینا دشتبالی، مددکار اجتماعی کودک و نوجوان به ایرانوایر میگوید: «کودکان کار در ایران که عمده آنها مهاجر و افغانستانی هستند، به غیر از سوءاستفادههای جنسی و کاری که از آنها میشود، دچار چالش هویتی هم هستند. برخی از آنها از مادر ایرانی و و پدر افغانستانی هستند. بعضی شناسنامه ندارند؛ مدرسه رفتن آنها با مشکل روبهرو است و از طرف دیگر انگهای بسیاری هم در اجتماع به آنها زده میشود.
آیا مردم میدانند با کودک کار چگونه رفتار کنند؟
مینا دشتبالی میگوید، کودک کار از نگاه مردم دائما انگ دارد؛ به این معنا که این کودکان خیلی پول جمع میکنند، در باندهای مختلف هستند و مردم را فریب میدهند، به دلیل همین موارد بسیار دیده میشود که با خشونت بسیار زیادی با این بچهها برخورد میکنند. غیر از شرایط نامناسب خانوادگی و وضعیت مکانی که در محلههای زندگی دارند یا وضعیت نامناسب کار آنها که بسیار آسیبزننده است، از سوی مردم هم مورد آزار قرار میگیرند.»
کودک کار آسیب اقتصادی، فرهنگی، روحی، فیزیکی و حتی جسمی میبیند و این را به شکلی به جامعه برمیگرداند. در حالی که اگر این کودک در امنیت باشد، ما میتوانیم در آینده یک نیروی انسانی شهروند و یه جامعهای داشته باشیم که آسیب کمی دارد؛ یا اصلا آسیبی ندارد.
به گفته این مددکار اجتماعی کودکان، ما داریم حق زندگی کردن را از این بچهها میگیریم، سیاستگذاری وجود ندارد. این کودکان در خیابانها آسیب میبینند. حتی زمانی که در کارگاهی کار میکنند، مجددا مورد آسیب واقع میشوند. بنابراین نمیتوان تضمین کرد، کسانی که در حال حاضر جزو بدنه جامعه هستند، ولی زبالهگردی میکنند و هیچ قانونی برای حمایت از او وجود ندارد و دايما هم احتمال دارد مورد تعرض قرار بگیرد، متاسفانه در خانه هم به دلیل اعتیاد یکی از والدین مورد خشونت خانگی قرار میگیرد. میتوان پیشبینی کرد که جامعه هم چالش فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی پیدا میکند و هم سطح آسیب روانی در جامعه افزایش پیدا میکند.
همانطور که اگر به نیازهای کودک ایرانی رسیدگی نکنیم و به او آموزش ندهیم، باید در آینده هزینه این کار را بپردازیم؛ کودک کار مهاجر هم همین شرایط را دارد.
آسیب به کودک و جامعه
به گفته کارشناسان حوزه حقوق کودک، آسیبهای حضور کودکان کار و خیابان به طور قطع در جامعه بسیار عمیق و ماندگار خواهد بود. اما انجمنهای مرتبط با حوزه کودک میتوانند اثرگذاری مناسب در این مورد داشته باشند؛ به شرط اینکه دولت در ایران به آنها اجازه فعالیت و اثربخشی بدهد. مینا دشتبالی میگوید: «با وجود انجمنهای بسیار خوبی که در ایران وجود دارد؛ ولی به دلیل اینکه با محدودیتهای بسیار زیادی مواجه هستند، نمیتوانند اثرگذاری داشته باشند. تا زمانی که در مورد ریشهکن کردن پدیده کودکان کار سیاستگذاری از سوی دولت در ایران صورت نگیرد، ما به طور مدام مولد آسیب هستیم. چون مساله کار کودک مولد آسیب است.
مساله «تابآوری» در میان کودکان کار میتواند موضوعی قابل تامل باشد. تابآوری به این معنا که کودک (انسان) مکانیزم یا راهکاری برای مقابله با شرایط سخت دارد که او را مقاوم میکند؛ مثلا در مورد ترومای زندانی شدن والدین، مجموعه عواملی وجود دارد که باعث میشود، همه کودکان آسیبهای یکسان نبینند.
عوامل بسیاری در ایجاد خشونت در میان کودکان کار دخیل است که تاثیرات بسیار عمیقی بر آنها و بر جامعه خواهد داشت.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر