مانی وکیلی، شهروندخبرنگار، نطنز
مردم سه روستای «برز»، «طره» و «کمجان»، از توابع بخش مرکزی شهرستان نطنز در اعتراض به فعالیت غیرقانونی معدنداران دامنه کوه «کرکس» روز دهم فروردین ۱۴۰۱ اقدام به راهپیمایی گسترده کرده بودند. با این که این اقدام در شبکههای اجتماعی انعکاس گستردهای یافت اما نتیجهای عاید روستاییان نکرد.
معادن به مدت سه هفته در ایام تعطیلات عید تعطیل شدند اما از روز دوشنبه، بیست و دوم فروردین، باز هم فعالیتهای خود را در ارتفاعات کرکس آغاز کردند.
درباره این معادن چه میدانیم؟
***
چرا اهالی روستاهای برز، کمجان و طره به بهرهبرداری از معادن اطراف اعتراض دارند؟
اهالی سه روستای برز، کمجان و طره از توابع بخش مرکزی شهرستان نطنز این روزها حال دلشان خوش نیست. فاصله این سه روستا بسیار اندک است. فاصله برز تا کمجان دو کیلومتر و تا طره، فقط سه کیلومتر است. آنها در دامنه کوهستان کرکس، در جنوب غرب نطنز و شمال اصفهان زندگی میکنند. رشته کوه کرکس تا پیش از آن که تاج قلههایش طعمه تخریب شود، با ارتفاع نزدیک به چهار هزار متر، روستاهای دامنه را از مناطق خشک همجوارش جدا میکرد؛ روستاهایی که از قدیمالایام دارای چشمههای غنی آب معدنی و قناتهای پرآب بوده و مسافران را برای رفع خستگی و پیوند با طبیعت به آنجا میکشاندهاند.
اما اهالی میگویند فعالیت معدنداران حتی چشمهها را هم خشکانده است.
معدن حوالی برز، طره و کمجان، معدن گرانیت و تراورتن است. استخراج سنگ گرانیت و تراورتن محتاج آب فراوان است و مردم منطقه از سر فقر و اضطرار و به رغم کم آبی، به قیمت نازل حقآبه زمینهای خود را به معدنداران ثروتمند میفروشند.
«مودب»، از اهالی روستای برز به «ایرانوایر» میگوید معدنکاران نزدیک به برز و کمجان بین خودشان و روستای بالا دست لولهکشی کردهاند: «آنها ادعا میکنند آبی که برای دستگاههای برش استفاده میکنند، پسماند سیلابهای بیابان است، این در حالی است که اینها یا حقآبه آب روستاها را میخرند یا استخرهای غول پیکر راه انداختهاند و آب را برای مصارف خودشان ذخیره میکنند.»
به گفته مودب که خودش از نزدیک فعالیت این معادن را دیده، کار برش سنگ نیازمند آب فراوان است: «معدنداران حقآبه روستای بالادستی را با قیمت کلان خریدهاند. این در حالی است که خود اهالی روستا به دلیل خشکسالی چندساله، با مشکل کمبود آب مواجهاند. اما روستاییان به دلیل فقری که درگیر آن هستند، به فروش این حقآبه تن دادهاند.»
«فرزاد رحمتآباد» در حوزه محیط زیست محلی فعالیت میکند و از اهالی کمجان است. او میگوید تا پیش از این، باغهایشان پر از میوه بودهاند: «الان هر جا نگاه میکنید، باغها خشکیدهاند. در آن ارتفاعات معلوم نیست چه بر سر سرچشمهها آوردهاند که کلا آب قناتها و چشمهها هم خشک شدهاند. قبلا چهار چشمه جوشان داشتیم، حالا هیچ کدامشان یک قطره آب هم ندارند.»
فرزاد میگوید: «معدندار کمجان به دهیار روستای آنجا پول میدهد و میگوید من برای شما یک پارکینگ میسازم، شما روستاییها را راضی به فروش حقآبههایشان کن. دهیار هم سعی خودش را میکند؛ در وضعیتی که ما خودمان اینجا با کم آبی شدید مواجهایم و غالب قناتهایمان یا خشک شدهاند یا میزان آب دهی به یک پنجم رسیده است.»
فعالیت معدنها چه تاثیری روی اقلیم منطقه داشته است؟
اهالی روستا میگویند فعالیت معادن باعث دگرگونی اقلیمی شده و آسمان پاک آنها را غبارآلوده کرده و باغها را خشکانده است.
«نسرین پاشیری» که مادر سه کودک هم هست، از آلودگی صوتی وحشتناکی میگوید که سالهای سال است با آن درگیر هستند: «صدایی که از دل کوه میآید، در تمام طول شبانهروز ادامه دارد و یک لحظه هم متوقف نمیشود. همزمان، تریلیهای سنگین با سرعت زیاد در حال رفت و آمد و انتقال سنگها هستند. از دور میبینید که دود تمام کوه را پر کرده است. موضوع اینجا است که مسوولان محلی میگویند معدندارها هیچ مجوز محیط زیستی ندارند که به مردم نشان بدهند. به نظر میرسد اصلا مجوزی در کار نیست. اما هر چه که باشد، یک قدرت بزرگ دارد از آنها در مقابل اهالی روستا حمایت میکند و زور مردم هم به آن قدرت نمیرسد.»
به گفته نسرین، آلودگی صوتی آسایش روانی مردم و گرد و غبار هم نفسشان را گرفته است.
او میگوید چیزی نزدیک به ۶۰ معدن در این منطقه حفاظت شده در حال فعالیت هستند.
البته آمار رسمی در این مورد وجود ندارد و اثبات ادعای نسرین ممکن نیست.
اما مصیبت مردم آن منطقه به آلودگی صوتی محدود نمیشود، آلایندگی ناشی از گرد و غبار هم روزگار آنها را سیاه کرده است.
روزگاری آسمان روشن روستا که به کوه کرکس منتهی میشد، به پاکی و زلالی شهره بود.
«شهاب میلاجردی» در روستای برز به دنیا آمده ولی بعد از دیپلم، به شهر اصفهان مهاجرت کرده است. او به «ایرانوایر» میگوید برای سلامت والدینش که ساکن روستا هستند، نگران است: «به زنم گفتم عید است، بیا برویم روستا و به والدینمان سر بزنیم. او اما زیر بار نمیرفت و میگفت هوای آنجا سالم نیست و من حاضر نیستم سلامت بچههایم را به خطر بیاندازم. تصورش را بکنید، جایی که قبلا از سوی پزشکان سراسر ایران به مردمی که مشکلات ریوی داشتند، به عنوان مکانی برای درمان سفارش میشد، حالا تبدیل به یکی از آلودهترین مناطق کشور شده است و همه اینها برای مردم روستا درد دارد.»
روستاییان میگویند به دلیل ذرات گرد و غبار معلق در هوا، اغلبشان به بیماریهای تنفسی مبتلا شدهاند. میزان آلودگی به حدی است که رنگ آب مصرفی تیره شده و روی شاخ و برگ درختان یک لایه ضخیم خاک نشسته است.
شهاب میگوید مادرش سالها است مبتلا به بیماری ریوی و تنگی نفس شده است: «اوایل هر بار که مادرم را میبردیم نطنز یا اصفهان برای ویزیت دکتر، از ما میپرسیدند مگر مادر شما کارگر معدن است یا این که در یک منطقه معدنی زندگی میکند؟ آن روزها آنها پشت تاجکوه بودند و ما نمیدیدیمشان و با این که دنبال منشاء گرد و خاک بودیم اما هنوز به ماجرا آگاه نبودیم. من از خودم میپرسیدم چرا دکترها مدام دارند این سوال را میپرسند؟ بعدها که دایره فعالیت معدن دارها به این سمت تاج کوه رسید، متوجه شدم مشکل کجا است.»
فعالیت معادن چه تاثیری روی اکوسیستم منطقه میگذارد؟
به گفته یک فعال محیط زیست محلی، فعالیت معادن علاوه بر مشکلات جامعه انسانی، زندگی جانوران منطقه را هم به مخاطره انداخته است.
فرزاد رحمتآباد میگوید پرندگانی که در دامنه کوهها لانه ساخته بودند، با این حجم آلودگی صوتی و رفت و آمد ماشینهای سنگین، ناچار به ترک زیستگاه خود شدهاند: «معدن داری در این منطقه تاثیر بزرگی بر زندگی زیستمندان کوهستان داشته است. اگر بهرهبرداری بیرویه صنعتی و اقتصادی از سنگ کوهها و تاراج کوه را نادیده بگیریم که خودش به تنهایی میتواند منجر به خشک شدن چشمهها و تغییر چهره محیط زیست شود، کوهخواری، اکوسیستم و زیستگاه جانوران را هم از بین میبرد. حیوانان بسیاری کوچ میکنند و پوشش گیاهی منطقه آسیب میبیند.»
با این که ماشینهای مدرن و سنگین معدنداران در ارتفاعات دو هزار و ۳۰۰ متری از سطح زمین کار میکنند اما آلودگی این فاصله را طی میکند.
«احسان» ساکن «محله پایین» روستای کمجان است. او یک روز تصمیم گرفت لب جاده بنشیند و تعداد کامیونهای حامل سنگها را بشمارد: «من نزدیک به ۵۰ کامیون را شمردم. با این حساب، دیگر چیزی از کوه کرکس باقی نخواهد ماند.»
«محمد درویش» در صفحه توییترش اما نوشته است که میزان برداشت از این کوه بیش از ۴۰۰ تریلر در یک روز است: «روزانه بیش از ۴۰۰ تریلر ۱۸ چرخ در حال جابهجایی کوه در منطقه حفاظت شده کرکس هستند؛ کاری که نامش مانعزدایی صادرات غیر نفتی نیست بلکه در عمل، مانعزادیی از ثروتمندتر شدن چند نفر به بهای تاراج ایران و ایرانی است.»
نسرین که از جمله هماهنگ کنندگان تجمع اعتراضی روز دهم فروردین بوده است، میگوید از سالهای ابتدایی دهه ۶۰ فعالیت معدنداران منطقه شروع شد. مجوز اکتشاف و حفاری را معاونت امور معادن و صنایع وزارت وقت صنعت و معدن صادر کرد اما به نظر نمیرسد این مجوزها از سوی دستگاههای محیط زیستی تایید شده باشند.
او میگوید معادن چهره منطقه را تغییر دادهاند: «گرما به دلیل کاستن تاج کوه، سرریز شده است؛ به حدی که روستاییان در طول چند سال اخیر به دلیل تغییرات اقلیمی، رو به خریدن کولرهای آبی آوردهاند. باغهای حوالی معدن که خودشان به طور طبیعی از خشکسالی ناشی از بیآبی سالهای اخیر آسیب دیده بودند، حالا با یک لایه ضخیم گرد و خاک، رنگ و رویشان به زردی و خشکی گراییده است.»
به گفته نسرین، تا سالهای متمادی فعالیت معدنداران چون پشت کوه انجام میشد، در معرض دید روستاییان نبود اما به تدریج که به تاج کوه رسیدند، مردم هم حجم فعالیت را دیدند و اعتراضات بالا گرفتند. قانون گفته است بهرهبرداری از تاج کوه ممنوع است، دیگر چه برسد به این که بعد از تصرف تاج کوه، نخالههایشان را به سمت روستا سرازیر میکنند.
او میگوید اغلب منطقه از سرمایهداران اهل شیراز هستند که با دولت یا مسوولان ارتباط تنگاتنگی دارند و مجوزی که وزارت صمت برای فعالیت آنها صادر کرده، چیزی نزدیک به ۴۰ درصد بیش از ظرفیتی است که اداره منابع طبیعی تایید کرده است.
آیا این معادن به اندازهای که تخریب میکنند، سودآوری دارند؟
«ناصر کرمی»، اقلیمشناس و کارشناس محیط زیست میگوید در ایران و هنگام محاسبه سود و زیان معادن، به موضوع سود و زیانی که این معادن نصیب اکوسیستم و محیط زیست میکنند، توجه نمیشود: «در همه جای دنیا سیاستهای بهرهبرداری از منابع طبیعی وجود دارد. وقتی شما میخواهید از یک جایی بهرهبرداری معدنی کنید، ارزش اکولوژیک چشمانداز را تعیین و تاثیر و ضربهای که معدن به این ارزش اکولوژیک وارد میکند را هم مشخص میکنید. بعد یک مقایسه انجام میشود و میگویند حفر کوه به این دلایل میصرفد، چون مثلا این معدن به قیمت چشمانداز، اکوسیستم و منابع طبیعی که لطمه میبینند، باز هم سودآور است. سود معدن را از میزان لطمات کم میکنند و در نهایت تصمیم میگیرند که حفر معدن به صرفه است یا خیر؟ اما در ایران متاسفانه ارزش اکولوژیک و تاثیرپذیری محیط زیست اصلا محاسبه نمیشود.»
به گفته این اقلیمشناس، در ایران محاسبه سود و زیان معدن، به شیوه دیگری است: «وقت محاسبه سود و زیان معدن، از خودشان میپرسند مثلا ارزشش را دارد که این ماشینآلات را بخریم یا نه، این جاده را بکشیم یا پول این تعداد کارگر را بدهیم؟ ارزش چشمانداز در نظر گرفته نمیشود. از سوی دیگر، مجوز که صادر میشود، معدندار هر ستمی که از دستش برآید، در حق محیط زیست انجام میدهد. جاده بیرویه میزند، رهاسازی نخاله میکند و بسیار بیش از آنچه که لازم است، به طبیعت لطمه میزند و با ایجاد دسترسی به مناطق دور از دسترس، جنبه بکر بودن زیستگاههای دور دست را از بین میبرد.»
کرمی میگوید معمولا احداث معدن برای افراد بومی و محلی در سراسر دنیا سودمند است، چون بخشی از مشکلات آنها، از جمله اشتغال را پوشش میدهد. اما این امر در دامنه کرکس صادق نیست: «ما دیدیم که صدای مردم محلی هم درآمده است؛ یعنی مردم آن حوالی که میتوانند منتفع باشند، وقتی شاهدند که به چه شکل بیرویهای چشمانداز محیط زیستشان تخریب میشود و درصد خرابی و تغییر چهره محیط، بالا است، اعتراض میکنند.»
اما آیا مسوولان صدای اهالی را نشنیدهاند؟
احسان، اهل روستای کمجان میگوید: «مدتی پیش رییس اداره صنعت و معدن با همراهی دادستان شهرستان نطنز به روستای ما آمدند تا با مردم در این مورد همدلی کنند. همه اهالی در مسجد محله جمع شده بودند. من خودم آنجا بودم. دادستان گفت چون من شخصا مجوز ندادهام، پس قادر به متوقف کردن پروژهها هم نیستم. پیشنهادی که دادستان در این جلسه داد، این بود که اهالی خواستههای رفاهی خودشان را بنویسند؛ مثلا پارکینگ یا درمانگاه محلی میخواهند و چیزهایی از این دست، تا به دست معدندارها برسد و آنها را وادار کنند به وضعیت رفاهی روستا رسیدگی کنند.»
سوال اینجا است که چرا کمبود مسوولیتپذیری مسوولان رفاهی در بهبود شرایط مردم را باید به پای محیط زیست و خرج کردن اکوسیستم نوشت؟
محمد درویش در صفحه توییترش نوشته بود: «کوهستان راهبردی کرکس قربانی کوهخواری به نام معدن، اشتغال و صادرات غیر نفتی شده. درست مثل کودکی که حاضر شده گردنبند طلایش را با یک بسته پفک معاوضه کند.»
آیا معامله خاک گرانبهای کوهی که از میلیونها سال پیش آنجا پابرجا بوده و میتوانسته است تا هزاران سال دیگر هم همانجا باقی بماند، تنفسگاه مردم منطقه باشد، جلوی هجوم بادهای گرم و تغییرات اقلیمی را بگیرد و سرچشمه نهرهای زلال و درخشان باشد، به بهای ناچیز ساختن یک پارکینگ، درمانگاه روستایی یا بهبود آسفالت یک جاده، ارزش معاوضه دارد؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر