روز سهشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۱، پلیس با توسل به خشونت فیزیکی و استفاده از اسپری فلفل، به زنانی که بلیت بازی ایران-لبنان را خریده بودند و قصد ورود به استادیوم مشهد را داشتند، اجازه ورود نداد. همان زمان، رسانههای ایران، تصاویری را از درون استادیوم منتشر میکردند که در آن بازیکنان تیم ملی و تماشاچیان مرد آنها، سرخوش از پیروزی، برای هم قلب میفرستادند. از آن روز، بسیاری از مردان، اعم از برخی ورزشکاران حرفهای، فعالان مدنی و برخی شهروندان، اعلام کردهاند که تا زمانی که به زنان اجازه ورود داده نشود، دیگر به استادیومها نخواهند رفت. برخی دیگر نیز پا را فراتر گذاشته و با پیوستن به حرکتی که از ماهها پیش خواهان تحریم تیمهای ملی ایران شده بود، از فیفا خواستهاند به این تبعیض علیه زنان ایرانی، پایان بخشد.
«ایرانوایر» در گفتوگو با «شیوا نظرآهاری»، فعال حقوق زنان، «سردار پاشایی»، قهرمان کشتی فرنگی جهان و از اعضای کمپین اتحاد برای نوید و «نجات بهرامی»، نویسنده و روزنامهنگار، به این کارزار، اهداف و تاریخچه آن، پرداخته است.
***
درباره کارزار تحریم تیم ملی فوتبال ایران چه میدانیم؟
با گذشت چند روز از انتشار ویدیوهایی از ضرب و شتم و بازداشت زنانی که بلیت خریده و میخواستند بازی ایران- لبنان را در ورزشگاه مشهد ببینند، فضای شبکههای اجتماعی ایران، همچنان ملتهب است. بسیاری از کاربران مرد، برخی ورزشکاران حرفهای و شماری از فعالان مدنی و سیاسی، اعلام کردهاند که مقابل این تبعیض علیه زنان، ساکت نخواهند ماند.
عدهای اعلام کردهاند که تا زمان ورود زنان به استادیومها، دیگر به استادیوم نمیروند. برخی دیگر نیز بحث تحریم تیمهای ملی جمهوری اسلامی و ورزش حرفهای ایران، توسط نهادهای بینالمللی را پیش کشیده و خواهان این شدهاند که جمهوری اسلامی تحت فشار جدی از سوی این نهادها قرار بگیرد تا حق زنان برای ورود به استادیومها را به رسمیت بشناسد. تا حدی که هفته گذشته، «مهرداد سراجی»، عضو هیات رئیسه فدراسیون فوتبال ایران گفته بود که این فدراسیون در خطر جریمه یا محرومیت تنبیهی قرار گرفته است.
علاوه بر اینها، کمپین «اتحاد برای نوید»، در نامهای که برای فیفا فرستاده، از این فدراسیون جهانی خواسته است که تیم ایران را از رقابتهای جام جهانی، خارج کند، چون جمهوری اسلامی اجازه ورود زنان به استادیومها را نمیدهد.
این کمپین که با هدف دادخواهی برای «نوید افکاری»، کشتیگیر شیرازی که در اعتراضات مردادماه ۱۳۹۷ در این شهر شرکت کرد و با اتهام قتل یک مامور امنیتی، اعدام شد، کار خود را آغاز کرده بود، امروز بهدنبال بخشی از مطالبات زنان ایرانی، مبنی بر رفع تبعیضها در حوزه ورزش نیز هست.
اما، همزمان با نامه کمپین اتحاد برای نوید، سایت «دادخواست»، نیز دادخواستی خطاب به فدراسیون جهانی فوتبال، «فیفا»، منتشر کرده و در آن خواستار تحریم تیم ملی فوتبال ایران است. سایت دادخواست، پلتفرمی است که درخواستهای شهروندان و فعالان را برای مشارکت عمومی و جمعآوری امضا منتشر میکند و از این جهت، در میان فعالان مدنی و سیاسی شناخته شده است.
البته، اعتراضات به برخورد خشن پلیس با زنانی که پشت در استادیوم بودند، به این درخواستهای رسمی محدود نمیشوند.
عدهای از بازیکنان فوتبال حرفهای ایران، از جمله «وریا غفوری»، کاپیتان تیم استقلال تهران و «مجتبی جباری»، بازیکن سابق این تیم، نیز درباره ممنوعیت ورود زنان به استادیومها موضع گرفتهاند. جباری، در استوری اینستاگرام خود نوشته بود: «هرچند دیر، ولی تا زمانی که خانمها اجازه حضور آزادانه در ورزشگاهها را نداشته باشند، برای تماشای فوتبال به استادیوم نخواهم رفت.»
در کنار این همراهی ورزشکاران مرد، عدهای از شهروندان و فعالان مدنی و رسانهای نیز با زنانی که میخواهند وارد استادیومها شوند، اما نیروهای حکومتی مانع آنها میشوند، اعلام همبستگی کرده و گفتهاند که تا ورود آزادانه زنان به استادیومها، دیگر به ورزشگاهها نخواهند رفت.
«نجات بهرامی»، نویسنده و روزنامهنگار ایرانی ساکن ترکیه، یکی از این افراد است. او در توییتی که روز چهارشنبه دهم فروردینماه منتشر کرده، نوشته است: «ورزش دیگر برای ما امری ملی نیست. ابزاری است در خدمت حکومت. مثل پخش سرودهای ملی-میهنی در زمان انتخابات.»
این روزنامهنگار در تبعید درباره این موضعگیری خود به ایرانوایر میگوید: «من از طرفداران تیم ملی بودم و برد و باخت این تیم همیشه برای من مهم بوده است. ولی الان به جدیت خواهان حذف تیمهای جمهوری اسلامی از بازیهای بینالمللی هستم.»
آنگونه که این تحلیلگر مسائل سیاسی میگوید، هر فردی که ادعای توسعهگرا بودن، کنشگری سیاسی، مدنی یا مطبوعاتی را دارد، نمیتواند و نباید در مقابل «حذف سیستماتیک نیمی از جمعیت کشور، یعنی زنان ساکت بماند.»
او ادامه میدهد: «چه این حذف، از میادین ورزشی و استادیومها باشد، چه تبعیضهای ساختاری که مانع دستیابی ۵۰ درصد جمعیت جامعه از فرصتهای برابر در سایر زمینهها، مردان هم نباید در برابر آن سکوت کنند.»
نجات بهرامی همچنین معتقد است که این سکوت نکردن در مقابل تبعیض علیه زنان، نشاندهنده میزان پیشرفت فکری مردان یک جامعه است. او در این باره توضیح میدهد: «کمپینهای تحریمی اخیر، نشان میدهند که زحمتهای زنان برای رفتن به استادیومها، کمکم نتیجه داده و مردان بیشتری دارند در این زمینه همراه میشوند.»
مدافعان تحریم تیم ملی ایران و استادیومها چه میگویند؟
موضوع تحریم تیمهای ملی ایران، موضوع جدیدی نیست. دستکم در یک سال و نیم گذشته، کمپین «اتحاد برای نوید»، این موضوع را به طور جدی دنبال کرده است.
سردار پاشایی، قهرمان کشتی فرنگی جهان و از اعضای این کمپین، درباره کارزار تحریم تیم ملی ایران، به ایرانوایر میگوید: «این کارزار، به اشکال مختلف تبعیض علیه زنان در حوزه ورزش، اعم از حذف آنها در رشتههای ورزشی مختلف، حجاب اجباری و ممنوعیت ورود آنها به استادیومها را پیگیری میکند.»
او ادامه میدهد: «در ۴۰ سال گذشته، همیشه اعتراضاتی درباره تبعیض علیه زنان در ورزش ایران وجود داشته، ولی اینکه به این شکل منسجم، مردان هم به مطالبه حضور زنان در استادیومها و موضوع تحریم ورزش حرفهای ایران، به دلیل تبعیضهایی که علیه زنان اعمال میشود، بپیوندند، وجود نداشته است.»
او با اشاره به برخی از اهداف این کمپین میگوید: «ما با این کارزار میخواهیم، در وهله اول، ورزشکاران حرفهای و اعضای تیمهای ملی نسبت به تبعیضی که به طرفداران زن آنها میشوند، مسئولیتپذیر باشند.»
پاشایی ادامه میدهد: «بعد از خودسوزی دخترآبی، این مطالبه پررنگتر از همیشه مطرح شد، ولی متاسفانه فوتبالیستهای زیادی آنطور که باید و شاید به آن نپرداختند و همین احساسات هواداران را جریحهدار کرده است.»
اشاره سردار پاشایی، به خودسوزی و مرگ «سحر خدایاری»، هوادار پروپاقرص تیم استقلال تهران است که بهدلیل تلاش برای ورود به استادیوم، برای تماشای بازی استقلال-العین، به حبس محکوم شده بود. او در نهایت، در پی ماهها آزار و اذیت، در شهریورماه ۹۸ در مقابل دادگاهی در تهران خود را به آتش کشید و جان باخت.
پاشایی در ادامه نیز تاکید میکند: «بنابراین بخشی از هدف این کارزار، پاسخگو کردن ورزشکاران حرفهای است تا از آنها بخواهد که در مقابل تبعیض موضع بگیرند و این فضا را برای عملی شدن مطالبه زنان برای ورود به استادیومها، آمادهتر میکند.»
او با اشاره به تاثیرگذاری فشارهای نهادهای بینالمللی بر مقامات ورزش ایران برای رفع تبعیضها علیه زنان، میگوید: «بحث ما این است که آقایان علی دایی و مهدی مهدویکیا که همین دیروز در قطر، مهمان ویژه بودند و با اعضای فیفا از همه بیشتر نزدیکند، چرا نسبت به تحقیر و تبعیض علیه میلیونها زنی که هوادار آنها بودند و هستند، سکوت کردهاند؟ چرا به مقامات فیفا نمیگویند که حتی اگر این برخورد خشن در مشهد هم اتفاق نمیافتاد، حضور گزینشی زنان، بهمعنای آزاد بودن ورود زنان به استادیومها نیست؟ بنابراین این کمپین بیشتر به دنبال همدلی ورزشکاران ملی با مطالبه زنان برای ورود به استادیومها و فشار بینالمللی برای ناچار کردن جمهوری اسلامی به پذیرفتن این خواسته زنان است.»
منظور این قهرمان جهان کشتی از حضور گزینشی زنان در استادیومها، مربوط به صحنهسازیهایی است که در چند سال اخیر، با بالا گرفتن خطر حذف تیم ملی فوتبال ایران از رقابتهای جهانی، اعمال میشود. برای مثال، در مسابقهای که در بهمن ماه سال گذشته بین ایران و عراق در استادیوم آزادی صورت گرفت، در حالیکه فدراسیون فوتبال ادعا میکرد، ۲۰۰۰ جایگاه برای زنان اختصاص داده شده، بسیاری از زنان در شبکههای اجتماعی اسکرینشاتهایی را منتشر میکردند که نشان میداد از همان لحظات اولیه شروع فروش، ظرفیت برای زنان تکمیل بوده یا خطاهای عدم انطباق کد ملی، از سوی سایت فروش بلیت نشان داده است. با اینوجود شماری از زنان در آن مسابقه توانسته بودند به جایگاه تماشاچیان وارد شوند که تصاویر آنها در رسانههای رسمی منتشر شد ولی اعتراض سایر زنانی که پشت درهای استادیوم مانده بودند، پوشش داده نشد.
تاریخچه کارزار تحریم استادیومها به چه زمانی باز میگردد؟
تحریم استادیومها با هدف همدلی و همراهی مردان با زنانی که بیش از ۴۰ سال پشت درهای استادیومها ماندهاند، بیش از اینها قدمت دارد.
شیوا نظرآهاری، کنشگر حقوق زنان که سالها در زمینه حق زنان برای ورود به استادیومهای ورزشی فعالیت کرده، درباره کمپینی به نام «من به استادیوم نمیروم» که در سال ۱۳۹۳ شکل گرفته بود، به ایرانوایر میگوید: «بعد از یک تجمع اعتراضی، تصمیم گرفتیم کمپینی را در فیسبوک راهاندازی کنیم و شروع آن را هم مردان دور و برمان، مثل همسر، دوست یا آشنایانمان عهدهدار شدند. بعد از آن ولی عدهای از شهروندان هم با فرستادن تصاویر اعتراضشان در مقابل استادیومها، به ما پیوستند.»
این فعال حقوق زنان، ممنوعیت ورود زنان به استادیومها را «برگرفته از دیدگاه تبعیضآمیز جنسیتی در نظام جمهوری اسلامی میداند که بهشکل ساختاری، زنان را از عرصههای عمومی منع میکند.»
نظرآهاری در این مورد توضیح میدهد: «بنابراین، قضیه فقط استادیوم نرفتن زنان نیست، بلکه باید با نگاه بازتری و از زاویه بزرگتری به آن نگاه کنیم که نشان میدهد، ساختار جمهوری اسلامی، ساختاری ضدزن و تبعیضآمیز است که در شکلهای مختلفی نمود پیدا میکند و یکی از این اشکال، ممنوعیت ورود زنان به استادیومهاست.»
بنا به گفته این فعال حقوق زنان، جنبش زنان ایران، در مورد سایر مطالبات زنان نیز، همیشه سعی کرده که در کنار تمرکز اصلی بر زنان، برای مشارکت مردان نیز وقت بگذارد.
او درباره چرایی این رویکرد، توضیح میدهد: «وقتی ساختار تبعیضآمیز است، اگرچه زنان ستم شدیدتری را تجربه میکنند، ولی فقط زنان نیستند که از آن متضرر شده و سرکوب میشوند. ساختار تبعیضآمیز، در نهایت مردان را هم درگیر میکند و آنها هم اگرچه تصور کنند که از تبعیض منتفع میشوند، در نهایت آسیب میبینند.»
نظرآهاری در پایان نیز با ابراز خرسندی از این که بعد از سالها تلاش، زنان توانستهاند در حقخواهی، بخشی از مردان را نیز همراه خود کنند، میگوید: «بحث تحریم تیمهای ملی فراتر و پیچیدهتر از خواستهای است که ما در آن زمان داشتیم. بحث ما این بود که با توجه به اینکه ممنوعیت ورود زنان به استادیومها، یک تبعیض آشکار است، اگر مردانی در جامعه ما میخواهند تبعیض از میان برود، باید همراه این جریان شوند و هزینه بپردازند.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر