استان وایر، پروانه معصومی: مردی که در دهمین روز از سال نو در یک خویش کشی تکان دهنده در یکی از روستاهای استهبان استان فارس با شلیک گلوله همسر و دو دختر کمتوان ذهنیاش را کشته است، پس از دستگیری مدعی شد: "به دلیل مشکلات مالی و شرایط روحی نامناسب دیگر قادر به نگهداری از دخترانش نبود، و تصمیم گرفته به زندگی آنها و سپس زندگی خودش پایان دهد."
دخترانی که به دلیل کم توانی ذهنی با شلیک گلوله ها از سوی پدرشان کشته شدند زهرا 15 ساله و معصومه 10 ساله بودند. و همسر این مرد نیز در حین دفاع از دختر کوچکش با شلیک گلوله کشته شده است.
این مرد که نام او اعلام نشده است روز دهم فروردین ماه با اسلحه شکاری دختر کم توان ذهنی 10 ساله خود به نام معصومه و همسرش فاطمه را که قصد جلوگیری از قتل دخترشان را داشت با شلیک گلوله کشت. پس از آن به خانه پدری خود که دیگر دختر کم توان ذهنی اش زهرای پانزده ساله برای دیدار نوروزی در آنجا بود مراجعه کرد. تمام اعضای خانواده خود به غیر از زهرا را با تهدید اسلحه از خانه بیرون کرد و سپس زهرای پانزده ساله را با شلیک گلوله کشت.
او پس از دستگیری مدعی شده است که "به دلیل مشکلات مالی و شرایط روحی نامناسب دیگر قادر به نگهداری از دخترانش نبود، بنابراین تصمیم گرفته به زندگی آنها و سپس زندگی خودش پایان دهد."
معصومه ملکی خبرنگار جام جم در گزارشی از این خویش کُشی کم سابقه نوشته است: " شانزده سال پیش فاطمه با یکی از اقوام پدریاش ازدواج کرد و زندگی مشترکشان آغاز شد. یک سال بعد از آن خدا دختری به آنها هدیه کرد که نامش را زهرا گذاشتند؛ با تولد این دختر وی دیر شروع به حرف زدن کرد و بهسختی با دیگران ارتباط برقرار میکرد. والدینش به گمان این که وضع کودکشان طبیعی است و خوب خواهد شد، توجهی به او نکردند تا این که با بزرگتر شدن زهرا پی به تفاوتهای بیشتر میان او و کودکان همسن و سالش بردند.
بنابراین او را به چند مرکز درمان منتقل کردند و پس از مدتی پزشکان در بررسی نتایج آزمایشها نظر دادند، زهرا بیمار کمتوان ذهنی است و قادر نیست مانند دیگر کودکان به زندگی اش ادامه دهد و نیازمند مراقبتهای بیشتری است.
تولد دومین دختر کم توان ذهنی
با گذشت چندسال آنها صاحب پسر سالمی شدند و یکی دوسالی از تولد پسرشان نمیگذشت که سومین فرزند آنها نیز دختری بود با سرنوشت زهرا و اینبار غم نگهداری دو کودک کم توان ذهنی برایشان چند برابر شد.
شرایط به همین منوال سپری میشد، مادر سعی میکرد ناراحتی هایش را از وضع فرزندانش پنهان کند، پدر با نان کارگری سعی میکرد روزگار خانواده را بگذراند، اما هر چه بیشتر جلو میرفت کمتر قادر به تامین هزینه خانواده بود.
دخترانش ده ساله و پانزده ساله شده بودند و این اواخر دیگر نمیدانست چه گونه باید از آنها نگهداری کند، بداخلاق و عصبانی شده بود، مادرهر کاری میکرد تا شوهرش آرام شود، ولی بیفایده بود. می دانست هزینه نگهداری از دو کودک کمتوان چه قدر زیاد است، اما سعی میکرد با تمام نداریها بسازد. از رفتارهای شوهرش میترسید و احساس میکرد اتفاق بدی قرار است برای او و دخترانش بیفتد؛ بنابراین سعی میکرد ازآنها دور نشود و مراقبشان باشد تا این که آن روز شوم فرا رسید.
روز دهم فروردین93 فاطمه از صبح که بیدار شده بود، احساس عجیبی داشت و نگران دخترانش بود، با اصرار بچهها آنها را همراه برادرشان به خانه روبهرویی که پدر شوهرش ساکن آن بود، منتقل کرد. دختران در حیاط پدر بزرگ با هم بازی میکردند. هنگام عصر مادر برای درست کردن شام همراه دخترش معصومه به خانه بازگشتند و قرار شد زهرا نیز همراه برادرش به آنها ملحق شوند. مادر به آشپزخانه رفت و معصومه کنج اتاق نشسته و با عروسکهایش بازی میکرد.
هنوز ساعتی نگذشته بود که در ورودی خانه باز شد و با صدای فریادهای معصومه زن متوجه حضور شوهرش در خانه شد. ناگهان دلشوره عجیبی وجودش را فرا گرفت. پختن غذا را نیمهکاره رها کرده و به اتاق نشیمن آمد. شوهرش را دید که سلاح شکاری در دست دارد و به معصومه که به آرامی نگاهش میکند، خیره شده است. زن با دیدن این صحنه وحشت کرد، اما شوهرش تصمیم نهایی را گرفته بود و میخواست به زندگی فرزندشان پایان دهد.
پایان زندگی دو دختر و مادرشان
مادر خواست همسایهها و خانواده شوهرش را صدا بزند، اما گلولهای از سلاح شوهر به سوی او شلیک شد. معصومه وحشت کرده و میگریست. پدر این بار سلاح را به سمت دخترش گرفت و شلیک کرد. مادر در حالی که زخمی بود خود را مقابل فرزندش انداخت تا او را نجات دهد، اما بیفایده بود، شوهرش گلولهای به وی و چند تیر دیگر به دخترش شلیک کرد و هر دو بیحرکت کناری افتادند.
پدر درحالی که مسلح بود، سراسیمه از خانه خارج شد و بهزور وارد خانه پدریاش شد جز زهرا(دخترش)،هر که را درخانه مانده بود با زور و تهدید سلاح بیرون انداخت. خانوادهاش سعی میکردند سلاح را از او بگیرند که بی فایده بود. در خانه را قفل کرد و از پلهها بالا رفت و وارد اتاق شد و به دیگر فرزندش نیز شلیک و سراسیمه خانه را ترک کرد.
در پی این جادثه ماموران متوجه شدند قاتل قصد خروج از شهر را دارد. بنابراین راههای ورودی و خروجی به شهر را زیر نظر گرفته و او را دستگیر کردند.
متهم با انتقال به پلیس آگاهی به قتل همسرش و دو دختر کمتوان ذهنیاش اعتراف کرد و درباره انگیزهاش از جنایتها سکوت کرد تا این که دو روز پیش در بازجوییها ادعا کرد، به دلیل مشکلات مالی و شرایط روحی نامناسب دیگر قادر به نگهداری از دخترانش نبود، بنابراین تصمیم گرفته به زندگی آنها و سپس زندگی خودش پایان دهد.
اسکندری وکیل خانواده قربانیان حادثه گفت: مادرزن قاتل از وی به اتهام قتل دخترش شکایت کرده و برای وی درخواست قصاص کرده است، اما هنوز قیم تنها فرزند بازمانده این خانواده مشخص نشده و اگر سرپرستی وی به مادربزرگش به عنوان تنها ولی دم سپرده شود، وی میتواند به نیابت از او شکایت دیگری را نیز مطرح و برای عامل جنایت درخواست مجازات قانونی کند.
بنابراین گزارش، در پی اعتراف متهم، مردی که دو دختر کم توان ذهنی و همسرش را کشته است با دستور قضایی در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات تکمیلی ادامه دارد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر