خط مقدم مشارکت در انتخاباتهای سالهای ۱۳۸۸، ۱۳۹۲، ۱۳۹۴ ، ۱۳۹۶ زنان؛ یا بهتر است بگوییم زنان طبقه متوسط و شهرنشین بودند. زنان بسیاری در این انتخاباتها در ستادهای انتخاباتی فعالیت میکردند و بسیاری دیگر نیز در پای صندوقهای رای نیز چه بهعنوان ناظر و چه بهعنوان رایدهنده حاضر بودند. اما ظاهرا، در انتخابات مجلس یازدهم که روز جمعه ۲ اسفند ۱۳۹۸ برگزار خواهد شد، قضیه متفاوت است و به نظر نمیرسد زنان مانند سابق تمایلی به مشارکت در انتخابات داشتهباشند.
در واقع، موضوع دلسردی زنان و به طور ویژه فعالان زن، در این انتخابات از این جهت حائز اهمیت است که عدم مشارکت زنان انفعالی نیست. برعکس، به نظر میرسد که آنها اینبار برخلاف گذشته با برنامه و هدفمند، بحث تحریم انتخابات را دنبال میکنند. یکی از این برنامهها، حضور صداهای انفرادی ولی قدرتمند تحریم انتخابات در فضای مجازی است.
در روزهای گذشته پیامهای بسیاری در شبکههای مجازی و بهخصوص اینستاگرام، به شکل استوری یا پستهای اینستاگرامی رد و بدل میشوند که محتوای آنها مشخصا مختص زنان است. متن یکی از این پیامها که ته مایه طنز تلخی نیز دارد به این شکل است:
« کسیکه حق دوچرخهسواری و موتورسواری ندارد؛ کسیکه حق انتخاب نوع پوشش خود را ندارد؛ کسیکه در صورت طلاقگرفتن تنها تا ۷ سال میتواند از فرزندش نگهداری کند؛ زنی که حق ورود به استادیوم فوتبال را ندارد؛ زنی که توسط گشت ارشاد توقیف و جریمه میشود؛ زنی که جنس دوم نامیده میشود؛ زنی که هر روز در خیابانها مورد خشونت و آزار قرار میگیرد؛ دقیقا رای میدهد که چه چیزی را انتخاب کند یا چه چیزی را تغییر دهد؟»
علاوه بر این حرکتهای انفرادی، نرگس محمدی، فعال حقوق بشر زندانی در زندان زنجان نیز انتخابات را تحریم کرد.
چند روز پس از او نیز، ۱۲ زندانی سیاسی زن زندان اوین در بیانیهای، ضمن تحریم انتخابات، نوشتند: «هر کسی که پای صندوقهای رای میرود اثر انگشتش بر روی ماشه اسلحهای که به سمت جوانان انقلابی شلیک میشود ثبت خواهد شد و نشان تاییدی بر نظام حاکم و جنایاتش است.»
اما دلیل این تحریم هدفمند زنان چیست و چرا زنان علیرغم حضور سنتی خود در انتخاباتهای پیشین، اینبار راه تحریم را در پیش گرفتهاند؟
دلایل تحریم انتخابات از سوی زنان
۱- زنان؛ در خط مقدم اعتراضات خیابانی
برخلاف اغلب اعتراضات سیاسی در کشورهای خاورمیانه، در ایران، زنان در خط مقدم اعتراضات سیاسی و اجتماعی هستند. آنها که در تمام این سالها هزینههای بزرگی بابت این حقخواهی دادهاند، اما کمتر پیش آمده که از موضع خود برای دموکراسی و برابری جنسیتی، عقب بنشینند. بهخصوص از سال ۱۳۹۶ و در جریان اعتراضات دی ۱۳۹۶ و پس از آن آبان ۱۳۹۸، این جنبش همیشه در حال تحول، از درون بدنه طبقه متوسط شهری خود به سرعت رشد یافته و امروز به زنان محروم و طبقه زحمتکش که در حاشیه شهرهای بزرگ و کوچک زندگی میکنند، متصل شدهاست.
بنابراین، دور از ذهن نیست که در شرایطی که چند ماه پیش از انتخابات، به تعبیری ۱۵۰۰ نفر و به تعبیر دیگری بیش از ۳۰۰ نفر در سه روز ، توسط نیروهای سرکوبگر حکومت کشتهشدهاند، زنان که در صف اول این اعتراضات بودهاند، پیشگامانه انتخابات را تحریم کنند. در واقع، آنگونه که از محتوای بیانیهها و پستهای زنان تحریمی بر میآید، آنها این انتخابات را نمایشی برای لاپوشانی کردن ستم رفته بر مردم میدانند و شرکت در آن را همدستی با ظالمان روزگار.
۲- زنان؛ خسته از دروغ شنیدن و حذف شدن
دلیلی دومی که به نظر میرسد در تحریم انتخابات توسط زنان، موثر بوده، سواستفادههای مکرر حاکمیت از زنان در مواقع انتخابات و بی اعتنایی به مطالبات آنان و برخورد امنیتی با فعالان زنان در دوران پسا انتخاباتی است.
در این باره، آزاده دواچی، فعال زنان که ساکن استرالیاست به «ایران وایر» میگوید: « جمهوری اسلامی همیشه از زنان برای مواقع انتخابات استفاده کردهاست. اما، وقتی که حضور زنان قطعی شده و آنها حاکمیت را در رسیدن به اهدافش کمک کردهاند، به سرعت حذف شدهاند. نمونهاش انتخاباتهای چند دوره گذشته، بهخصوص پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ است که هروقت مطالبات زنان در طی دوران انتخابات مطرح شده، کاندیداها وعدههایی دادهاند، اما با اتمام فصل انتخابات، با زنان برخورد حذفی صورت گرفته، یا بهتر است بگویم بیشتر از سابق با زنان برخورد شدهاست.»
دواچی به طور مشخص درباره ریاست جمهوری حسن روحانی و مشارکت زنان در انتخاب شدن او، میگوید: «زنان در به قدرت رساندن روحانی نقش مهمی داشتند، اما نه زمانی که موقع انتخاب وزیر بود، نه زمان ورود به استادیومها و نه زمان اصلاح قوانین تبعیضآمیز علیه زنان، هیچ یک از وعدههای انتخاباتی روحانی عملی نشد.»
او با اشاره به اینکه ناامیدی از ساختار حاضر تنها دلیل تحریم انتخابات پیش رو توسط زنان نیست، میگوید: «مساله برخورد با فعالان زنان نیز مطرح است که در چند سال گذشته شدیدتر از قبل شده و در واقع اتفاقی عکس وعدههای انتخاباتی کاندیداها رخ دادهاست. یعنی به جای اینکه فضا برای حضور و فعالیت زنان مهیا شود، دایره سرکوب و برخورد با فعالان زنان تنگتر از قبل شدهاست. الان اگر تعداد زنان زندانی سیاسی بیشتر از مردان نباشد، کمتر نیست.»
او همچنین به وخیمتر شدن اوضاع زنان در عرضههای مختلف نیز اشاره کرده و میگوید: «در طول چهل و یک سال گذشته، زنان و مطالبات آنها، به مراتب به طرز محسوستری نادیده گرفته شدهاست. مساله فقط هم سیاسی نیست، وضعیت از لحاظ اجتماعی و خانوادگی و قانونی نیز برای زنان بدتر شدهاست.»
این فعال زنان همچنین به بالا رفتن آگاهی سیاسی زنان نیز اشاره کرده و معتقد است: «موضوع دیگر بالا رفتن سطح آگاهی سیاسی زنان در سالهای اخیر است. این آگاهی به همراه فعالیتهای زنان از طریق فضای مجازی تاثیر گذار بوده و حالا اغلب زنان به این فکر میکنند که اقداماتی که تابهحال انجام داده اند اثر نکرده و بنابراین تصمیم به تحریم گرفتهاند.»
۳- زنان؛ شهروندان درجه دو
نظام جمهوری اسلامی در تمامی سطوح بر پایه روابط نابرابر قدرت و سلطه بنا شده و به بقا ادامه میدهد. این روابط نابرابر سلطه، هم در دستگاه کلان سیاسی و اداری کشور و هم در سطوح خردتری چون نهاد خانواده مورد قبول حاکمیت، خودنمایی میکند. اگر در سطح کلان، زنان مطابق تفسیر شورای نگهبان از قانون اساسی، بهواسطه اینکه «رجل سیاسی» نیستند، اجازه رییس جمهور شدن ندارند و از پستهای مهمی چون وزارت نیز باز میمانند، در سطح خرد، در خانواده حق طلاق، حضانت فرزند، انتخاب محل زندگی و حتی حق گرفتن گذرنامه بدون اجازه همسر را نیز ندارند.
علاوه بر این وضعیت، زنان از لحاظ اقتصادی در شرایطی به مراتب بدتر از مردان بهسر میبرند. آمارهای جمهوری اسلامی نشان میدهد که میزان بیکاری زنان ۲ برابر بیشتر از میزان بیکاری مردان است.
این تفاوت فاحش، نه به این علت است که زنان تمایل به کارکردن ندارند، یا تحصیلات لازم را ندارند، بلکه به این دلیل سادهاست که در دستگاه تبلیغات نظام، مردان در کار کردن در خارج از خانه اولویت دارند و بنابراین مشاغل ابتدا به آنها داده میشود.
بررسی اجمالی وضعیت درجه دوم زنان و اعطای حق کنترل بر بدن و موجودیت زنان در جمهوری اسلامی به مردان، پرده از سوی دیگر قضیه بر میدارد. در واقع، این که زنان در طول تاریخ جمهوری اسلامی و پیش از آن در موقعیت فرودست بودهاند، دلیل اصلی مشارکت آنان چه در خیابان و چه در پای صندوقهای رای را نشان میدهد. زنان تشنه تغییر وضعیت خود، از هر فرصتی که پیش آمده استفاده کردهاند، اما میزان زنستیزی نظام سیاسی و اجتماعی مقابل آنها به حدی بوده که فقط در برهههایی کوتاه و به صورت مقطعی و قطرهچکانی، فضای تنفس را برای آنان باز کردهاست. چه بسا این فضا نیز با فشار بسیار همراه شده و بعدتر به تنگتر شدن دست زنان انجامیدهاست.
بنابراین، دور از ذهن نیست اگر بگوییم، اینکه زنان امروز در تحریم انتخابات و هماندیشی برای یافتن راهحلهای جدید برای مقابله با حکومت، نسبت به مردان پیشی گرفتهاند، ریشه در مقاومت همهروزه آنان دارد که برای باز کردن فضای تنفس، حتی حاضرند در شکنندهترین حالت ممکن و وقتی در زندان بسر میبرند، یا در خیابان با گشتهای ارشاد تحقیر میشوند، علیه دستگاه تبلیغاتی عریض و طویل حکومت ایستادگی کنند و انتخاباتی را که از نظر آنان، ادامه سرکوب معترضان در خیابان است، منفعلانه نظارهگر نباشند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر