انتخابات مجلس یازدهم در کمتر از یک هفته دیگر برگزار میشود. این در حالیاست که همچون ۴۱ سال گذشته، بخشی از جامعه ایران، به صورت نظاممند و از پیش برنامهریزی شده، از مشارکت در این انتخابات باز میمانند. بهاییان ایران، از جمله شهروندانی هستند که بهواسطه قانون اساسی غیرعادلانه در جمهوری اسلامی، از حق انتخابشدن محروم ماندهاند و حتی نمیتوانند بهصورت صوری، نمایندهای که از حقوق آنان دفاع کند و صدایشان باشد، داشتهباشند. در این باره با سیمین فهندژ، استاد حقوق بشر و نماینده دفتر جامعه بینالمللی بهایی در سازمان ملل، به گفتگو نشستیم.
فهندژ معتقد است که برای تغییر اوضاع فعلی برای بهاییان هم باید قانون تغییر کند و بهاییت بهعنوان یکی از ادیان رسمی شناختهشود هم ذهنیت حاکمان درباره آزادی عقیده و دین. متن گفتگوی ایران وایر با سیمین فهندژ را در زیر بخوانید:
هیچوقت نشنیدهایم بهاییان ایران درباره انتخابات بهطور کلی و انتخابات مجلس بهطور مشخص صحبت یا اعلام نظر کنند. دلیل این امر چیست؟
ببینید، بهاییان در همه جای دنیا در فعالیتها و برنامههایی که هدفشان پیشرفت جامعه و ایجاد اتحاد و همبستگی در کشور و افراد جامعه است مشارکت میکنند. انتخابات مختلف شهری، استانی و ملی هم یک پروسه مهم برای ایجاد نظم و قانون و پیشبرد حیات اجتماعی و سیاسی یک کشور است. چرا که به شهروندان این فرصت را میدهد که رهبرانشان را انتخاب کنند و برای آینده کشور، خط مشیها و چارچوبهایی که کشور را برای چند سال قرار است اداره و هدایت کنند تصمیم بگیرند. بهاییان هم مانند سایر شهروندان در همه جای دنیا به عنوان فرد در فرایندهای اجتماعی مشارکت میکنند. در حقیقت، بهاییان کشورهای مختلف دنیا نه تنها نقش مهمی در پروسههای جامعهسازی در سطح محلی دارند، بلکه در سطوح ملی و بینالمللی و به منظور مشارکت در بهسازی اجتماع در سطح اندیشه و تفکر، با شرکت در گفتمانهای اجتماع و طرح دیدگاههای کلان خود حضوری فعال دارند. آنها در گفتمانهای ملی و بینالمللی در مورد نقش مهم دولت و حکمرانان در ایجاد جوامعی بهتر بر اساس اصولی مانند برابری اجتماعی، اتحاد، عدالت و حقوق یکسان برای همه شرکت میکنند.
بهطور مثال در سال گذشتۀ میلادی، جامعۀ جهانی بهایی در سطح بینالمللی در گردهماییهایی با موضوعات برابری جنسیتی، نقش دین در صلح و توسعه، نقش جوامع در کمکهای بشردوستانه و اجرایی کردن اهداف توسعۀ پایدار شرکت کرد. جوامع ملی بهایی نیز در سراسر جهان در گردهماییهای بسیاری شرکت کردهاند که در آنها دولت و فعالان جامعه مدنی مسایل مرتبط با اجتماعات خود را مورد بررسی قرار میدهند. موضوعات مطرح شده در این جوامع شامل وحدت نژادی، توسعه اجتماعی و اقتصادی، نقش جوانان در ایجاد تغییر اجتماعی، برابری حق زن و مرد، و مسائل مربوط به جامعهسازی و بهبود آن بوده است.
ایجاد اتحاد هدف اصلی جامعه بهایی است
بهاییان ایران به وطن خود عشق میورزند و همواره در جهت بنای جامعهای پویا و پیشرو کوشیدهاند، اما از آنجایی که ایجاد اتحاد در سطوح مختلف از جمله وظایف اخلاقی بهاییان و هدف اصلی جامعه بهایی است، بهاییان در سیاستهای حزبی دخالت نمیکنند؛ به این معنی که بهاییان خواهان داشتن مقام و یا موقعیتهای سیاسی نیستند و در گفتمانهایی که ممکن است منجر به اختلاف شود شرکت نمیکنند. آنچه مسلم است این است که ایجاد اتحاد از گفتگوهای هدفمند ما در جامعه شروع میشود. نوع بحثهای ما میتواند تاثیر زیادی در ایجاد اتحاد داشته باشد و یا باعث تفرقه در یک جامعه شود.
گاهی نمایندگان مبتکر بیعدالتی علیه بهاییان شدهاند
رویکرد مجلس به حقوق بهاییان و تبعیض علیه آنان چطور بوده؟ آیا مواردی داشتهاید که بخواهید از طریق مجلس حقوق بهاییان را پیگیری کنید؟ نتیجه چه بوده؟
بهاییان بارها و بارها برای احقاق حقوق خود به نمایندگان مجلس در حوزه خود مراجعه کرده و دادخواهی کردهاند که عموما نتایج ملموسی از این تلاشها دیده نشدهاست.
با آنکه مجلس و نمایندگان آن همواره از همان ابتدای انقلاب، محلی برای دادخواهی بهاییان بودهاند، متاسفانه گاهی خود این نمایندگان مبتکر بیعدالتی علیه بهاییان شدهاند. بهطور مثال در مورد صدور کارت ملی جدید با آنکه در فرم پیشین صدور کارت، برای ثبت مذهب درخواستکننده علاوه بر ادیان رسمی در قانون اساسی، گزینه «سایر ادیان» نیز وجود داشت، اما آقای جواد ابطحی، نماینده مجلس از استان اصفهان، در تذکری کتبی به وزیر کشور خواستار حذف گزینه «سایر ادیان» شد زیرا ایشان معتقد بود که وزارت کشور با گنجاندن این گزینه به دنبال به رسمیت شناختن فرقههای «ضاله» از جمله بهاییان است.
در حقیقت با محدود کردن متقاضیان کارت ملی به یکی از چهار دین شناخته شده در قانون اساسی، از پیروان سایر ادیان از جمله بهاییان میخواهند یا در مورد دین خود دروغ بگویند یا از اساسیترین خدمات اجتماعی محروم بمانند و بهاییان که صداقت و راستگویی را «اساس جمیع فضایل انسانی» میدانند، درباره باورهای خود به دروغ متوسل نمیشوند. حال این سوال پیش می آید که آیا اشاعه دروغ و عدم صداقت در دنیای امروز لازم است یا برعکس آن؟ این بسیار واضح است که این حرکت در حقیقت تلاشی برای حذف هویت بهایی از جامعه ایران است و شاخصه مهم این هویت، صداقت و راستگوییست.
از سوی دیگر، برخی اقدامات مثبت هم از طرف نمایندگان صورت گرفتهاست. در یک حرکت مثبت، چندی پیش عدهای از نمایندگان مجلس طرح «قانون الزام به رعایت حق بر اشتغال و آموزش برابر برای همه ایرانیان» را به مجلس تقدیم کردند که در صورت تصویب آن، این امیدواری وجود دارد که این قانون ضامن «رعایت حق بر اشتغال و آموزش برابر برای همه ایرانیان» از جمله بهاییان باشد.
بسیاری از محرومیتهای بهاییان ریشه در قانون ندارد
با آنکه در قانون اساسی تنها نهاد قانونگذاری، مجلس شورای اسلامی است، بسیاری از محرومیتها و محدودیتهای حقوق بهاییان ناشی از قوانین مصوبه در مجلس و یا قوانین موجود در قانون اساسی نیست. بهطور مثال قانون منع تحصیل بهاییان توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ایران در سال ۱۳۸۵ با یک نامه محرمانه به دانشگاهها ابلاغ شد. در این نامه، وزارت علوم به تمام دانشگاههای ایران دستور داد هر دانشجویی که بهایی بودن او کشف شود، از دانشگاه اخراج میشود. حتی آقای علی مطهری، نایب رییس مجلس، در این باره گفته است: «مجلس اساسا از وضع چنین قانونی بیاطلاع بوده است».
همچنین بسیاری از محرومیتهای بهاییان از حقوق اولیه شهروندی بر اساس یک دستورالعمل محرمانه شورای عالی انقلاب فرهنگی برای مقابله با بهاییان به اجرا در میآید که به امضای آیتالله خامنهای هم رسیدهاست. نامه محرمانه وزارت علوم برای منع تحصیل بهاییان هم بر اساس همین دستورالعمل است.
بهاییان ایران در صف اول مقاومت علیه سرکوب
بهاییان ایران جز سرکوبشدهترین اقلیتها هستند، اما تنها اقلیت سرکوب شده نیستند. آیا بهاییان ایران تا بحال کاری برای مقابله با این رویکرد حذفی انجام دادهاند؟
بهاییان از اول انقلاب تا به حال همیشه از طرق قانونی برای احقاق حقوق پایمال شده خود اقدام کردهاند و امروز هم این کار را ادامه میدهند. آنها برای احقاق حق خود به مراجع دولتی و قانونی در سطوح محلی و ملی و همچنین علما و مراجع دینی تظلم کردهاند و میکنند و البته در صورت بی پاسخ ماندن این دادخواهیها به مراجع بینالملی مراجعه میکنند. در وبسایتی به نام خانه اسناد بهاییستیزی در ایران که چند سال پیش توسط جامعه جهانی بهایی راهاندازی شد، صدها نامه تظلم بهاییان به مقامات مذهبی و حکومتی و همچنین اسناد نوشتاری، فیلم و عکس و صدا که شکلهای مختلف تبعیض و آزار نظیر دستگیری و زندان، اعدام، غارت و تخریب، نفرتپراکنی، سرکوب اقتصادی و محرومیت از تحصیل را شامل میشود منتشر شدهاست که همه آنها سیستماتیک بودن آزار و اذیت بهاییان در ایران را نشان میدهد.
قانون و ذهنیت حاکمان هر دو باید تغییر کند
فکر میکنید اساسا در چارچوب جمهوری اسلامی امکان اینکه روزی بهاییان بتوانند به حقشان برای حضور در مجلس برسند، وجود دارد؟
ببینید برای تغییر موضع جمهوری اسلامی نسبت به بهاییان احتیاج به دو نوع تغییر است، تغییر قانونی و تغییر فکری. همانطور که میدانید، در قانون اساسی جمهوری اسلامی دیانت بهایی یکی از ادیان رسمی و شناخته شده حساب نمیشود. به همین دلیل هم هرگاه در مجامع بینالمللی و حتی ملی صحبت در مورد حقوق اقلیتهای مذهبی در ایران میشود نمایندگان ایران یا آزار و اذیت بهاییان را کاملا انکار میکنند یا با اظهار اینکه دیانت بهایی یکی از ادیان شناخته شده نیست، آنها را مشمول حقوق شهروندی در ایران نمیدانند. بنابراین برای تغییر این موضع احتیاج به تغییر چارچوبی در قانون اساسی جمهوری اسلامی و مشمول دانستن بهاییان به عنوان یک مذهب در ایران است.
تغییر دوم، مربوط به یک تغییر فکری و کلا یک تعریف دوباره از آزادی دین و عقیده در ایران است. در حقیقت حق آزادی دین و عقیده که بنا بر قوانین بینالمللی مانند اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، دولتها موظفاند آن را اجرا کنند به این معنا است که هر فردی باید این حق را داشته باشد که به آن عقیده و مذهبی که میخواهد باور داشته باشد. مخالفت عقیدتی با یک مذهب و یا حتی تفکر، به دولت این مجوز را نمیدهد که اعتقاد به آن را منع کند، پیروان آن را مورد آزار و اذیت قرار دهد و قوانینی بر علیه آن طراحی و اجرا کند. در حقیقت همانطور که گزارشگران حقوق بشر بارها گفتهاند یکی از مهمترین معیارهای دموکراسی و آزادی در یک کشور این است که در آنجا حق آزادی دین و عقیده به چه میزان وجود دارد. برای احترام به عقاید و طرز فکر دیگران لازم نیست با آنها هم عقیده باشیم و جامعه را به دو گروه «ما» و «شما» دستهبندی کنیم. اتحاد در جوامعی ایجاد میشود که اعضای آن با تمام تفاوتهای گوناگونی که دارند بتوانند در کنار یکدیگر با تفاهم، دوستی و احترام متقابل زندگی کنند. با تاکید بر تفاوتها دامنۀ اختلافها افزون میگردد و با اصرار بر تفاهمها نور اتحاد تابان میشود.
در ایران یک تغییر اساسی قانونی و فکری نیاز است که هم دیانت بهایی به عنوان یکی از اقلیتهای مذهبی شناخته شود و هم ذهنیت رهبران و قانونگذاران در مورد حق آزادی دین و عقیده تغییر کند و به یک مفهوم جامعتر بر اساس کنوانسیونهای بینالمللی برسد. به این ترتیب، بهرهمندی از قابلیتها و استعدادهای تمامی شهروندان اعم از زن و مرد از هر قوم، قبیله، دین، یا زبان امکانپذیر میگردد و با فراهم آوردن فرصتهای یکسان و حقوق شهروندی برابر برای همه مردم، تجربه جامعه بهایی و تجربه دیگر بخشهای جمعیت ایران در راه ترقی و پیشرفت ایران به کار گرفته میشود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر