کاهش نرخ تورم در ایران باعث شده بسیاری از سیاسیون و اعضای هیات دولت از موفقیت اقتصادی دولت حسن روحانی صحبت کنند و از متعادل شدن بازارها و ثبات سطح قیمت در کشور خبر بدهند.
آخرین گزارش مرکز آمار ایران نرخ تورم شهری را از مهر ماه ۱۳۹۲ تا مهر ماه ۱۳۹۳ رقم ۱۹.۱ درصد و تورم نقطه به نقطه را معادل ۱۴.۲ درصد اعلام میکند.
با استانداردهای متداول در جهان، نمیتوان تورم در ایران را مهار شده دانست گرچه این نرخ دو رقمی اکنون به نصف در سال آخر دولت محمود احمدی نژاد رسیده است. اما در شرایط کنونی، سوالی که برای بسیاری از ناظران پیش میآید این است که آیا معیشت مصرفکنندگان ایرانی درنتیجه این رویدادها بهتر تامین شده است؟ برای پاسخ به این پرسش، در این گزارش با اشخاص مختلفی از اقشار مختلف جامعه صحبت کردهایم:
«رضا» ۵۵ ساله، کارگر، ساکن حسن آباد و دارای دو فرزند است. او نزدیک به یک میلیون تومان در ماه درآمد دارد. وی مایحتاج خود را به طور قسطی از تعاونی محل کارش تهیه و ماهیانه ۵۰۰ هزار تومان صرف خورد و خوراک میکند که شامل سه کیلوگرم گوشت هم هست. تنها کالایی که قیمت آن در سبد مصرفی رضا و خانوادهاش ثابت مانده، نان است. افزایش قیمت مواد لبنی باعث شده تا خانواده او امسال لبنیات کمتری مصرف کنند.
رضا علاوه بر این، قسط وام مسکن و هزینههای درمان یکی از فرزندانش را ماهیانه میپردازد. در پایان ماه، او چیزی برای پسانداز کردن ندارد.
«مسعود»، دندانپزشک با ۲۱ سال سابقه کار، دارای دو فرزند ساکن نیاوران است. درآمد ماهانه او بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون تومان است که ماهیانه ۱.۵ تا ۲ میلیون تومان خرج خورد و خوراک خانواده میشود و هر وعده غذایی شامل گوشت هم هست. او از قیمت گوشت اطلاع دقیقی ندارد ولی میداند بهطور متوسط در ماه خانواده چهار نفره او ۱۰ کیلوگرم انواع گوشت سفید و قرمز را مصرف میکنند.
«تافتون»، نان مصرفی این خانواده است و علاوه بر آن، از نان «تُست» هم استفاده میکنند. به نظر او، قیمتها تغییری نکرده و ثابت ماندهاند: «اگرچه ارزان نشده اما گرانتر هم نشده اند.»
نگرانی او بیشتر از بابت افزایش تعرفههای برق و آب است. همچنین افزایش قیمت ارز میتواند تجهیزات و مواد مورد نیاز کار او را چند برابر کند.
«فتانه»، معلم بازنشسته، ۶۷ ساله و بیوه است. چهار سال است که به تنهایی زندگی میکند و مستاجر نیست. ماهانه ۹۰۰ هزار تومان دریافت میکند که از آن بیمه و مالیات کسر شده و 100هزار تومان هم صرف پرداخت هزینههای آب و برق و گاز میشود. ۲۵۰ هزار تومان از درآمدش را هم صرف خرید گوشت سفید میکند.
فتانه سالها است گوشت قرمز را که قیمتش دو برابر گوشت سفید است، نمی خرد. افزایش قیمت برنج باعث شده او این محصول را به صورت اشتراکی با اقوام یا دوستانش خریداری کند. برای او هم نان تنها کالایی است که قیمتش ثابت مانده، گرچه می گوید:«اندازه تمام نانها کوچکتر شده است.»
او ماهی نیم کیلو یکی از اقلام آجیل و خشکبار را خریداری میکند و از افزایش دایمی قیمت لبنیات شکایت دارد. اثاث فتانه بیشتر قبل از انقلاب تهیه شدهاند و تلویزیونش 30 سال است که همراه او است. با وجود نیاز به خدمات پزشکی، نمیتواند با استفاده از بیمه فرهنگیان، خدمات مناسبی دریافت کند:«این دفتر را همه جا قبول نمیکنند.» مگر آنکه به بیمارستان مخصوص فرهنگیان برود یا «کارت طلایی» داشته باشد:«نه پول دندانپزشکی و نه چشمپزشکی را هم پرداخت نمیکنند.»
برای فتانه، بیماری مترادف است با از دست دادن هستیاش.
«بهنام» ۴۹ ساله، مجروح شیمیایی، کارمند، ساکن منطقه ۶ تهران و دارای دو فرزند است. او در ۱۷ سالگی و در«حلبچه» شیمیایی شده است. پسر ۲۱ ساله بهنام هم از عوارضی مشابه عوارض جراحتهای شیمیایی پدرش رنج میبرد. هزینه درمان این دو، یک میلیون تومان است که بنیاد مستضعفان و جانبازان پس از بررسیهای «زمانبر» و «اعصاب خرد کن»، هزینه برخی از اقلام را پرداخت میکند.
بهنام با یک میلیون و 500 هزار تومان درآمد ماهانه، اجارهنشین است. دوستان او نقش مهمی در تامین هزینههای زندگیاش دارند. آن ها سالانه ۱۵ تا ۲۰ میلیون تومان به او وام می دهند. بهنام مایحتاج خانهاش را به طور نسیه یا اعتباری تهیه میکند. کسبه محل از او پول نمیگیرند تا هر وقت که داشت، پرداخت کند. ماهیانه خانواده او نزدیک به ۵۵۰ هزار تومان گوشت مصرف میکنند. نان را معمولا از روستاها می خرند.
بهنام از رانت استفاده نمیکند تا به گفته خودش، به حق دیگری دست درازی نکرده باشد.
او هنوز آیتالله خمینی را باور دارد و حتی اگر زمان به عقب برگردد، دوباره در جنگ شرکت میکند؛ ولی نه در شرایط کنونی: «به هیچوجه حاضر نیستم در این سیستم که با لباس دین، فساد، دزدی، بیکاری، اعتیاد و دروغ را رواج میدهند، در جنگی شرکت کنم؛ نه خودم و نه فرزندانم.» به نظر این مجروح شیمیایی، در مدت یکسال اخیر، تورم کنترل شده است. یعنی قیمتها در همان مقدار باقی مانده اما این مساله کمکی به زندگی او نکرده است:«گوشت ۳۴ هزار تومانی به همان قیمت مانده اما من همچنان اعتباری خرید میکنم.»
غیر از مسعود، همه خانوارهای دیگر با هزینه خدمات درمانی دست و پنجه نرم میکنند؛ هزینههایی که باید قبل از درمان پرداخت شوند تا بیماران، فرزند کوچک رضا، مادر فتانه، بهنام و پسرش، خدمات و داروهای مورد نیاز را دریافت کنند. بازپرداخت این هزینهها نتیجه یک فرآیند اداری طولانی است که به گفته بهنام و فتانه، هدفش پرداخت نکردن هزینهها است و نه پرداخت آنها. این هزینهها توان پسانداز این خانوارها را به صفر رسانده اند.
بررسی های «ایران وایر» نشان می دهد با وجود آنکه برخی قیمتها ثابت ماندهاند اما اغلب خانوارهای با درآمد ثابت در نتیجه افزایش قیمت لبنیات، از آن کمتر مصرف می کنند و بسیاری مانند فتانه ناچار به خرید اشتراکی برنج یا تهیه مواد خوراکی از تولیدکننده اصلی هستند. تقریبا غیر از مسعود دندانپزشک، هیچکس توان پسانداز را از میان این گروه مورد مصاحبه ندارد. بسیاری از آنها میدانند که تورم کاهش پیدا کرده و قیمتها به نظر ثابت میآیند ولی این واقعیت که قیمت اقلام خوراکی، به ویژه گوشت، هنوز برای آنها بسیار گران است، تغییری نکرده است.
بر اساس گفتههای این مصرفکنندگان، کاهش تورم به معنای افزایش قدرت خرید آنها نبوده است.
برای مصرفکننده ایرانی با درآمد ثابت، هر تغییری در تعرفهها و قیمتها، ولو کوچک، میتواند به معنای این باشد که او دیگر توان تهیه سبد همیشگی کالاهای مورد نظرش را ندارد. هر روز عده بیشتری مانند فتانه باید تصمیم بگیرند که آیا لازم است گوشت قرمز مصرف کنند یا نه یا قلم دیگری را برای همیشه از کالاهای مصرفی خود خط بزنند.
افزایش تعرفه برق و سایر اقلام انرژی برای این افراد میتواند به معنای خط خوردن دایمی گوشت یا لبنیات از زندگی روزانهشان باشد. در حالیکه دولت حرف از کارایی بیشتر در اقتصاد میزند، مصرفکننده ایرانی میداند که نمیتواند به امید یک تور حمایتی باشد. افرادی مانند بهنام با وجود تمام مشکلاتشان، هنوز دوستانی دارند که به کمکشان میآیند. کسانی مانند فتانه و بازنشستگان دیگر حتی روی کمک نهادهای دولتی که برایشان کار کردهاند، نمیتوانند حساب کنند.
اگرچه دولت آقای روحانی یکی از موفقیتهای خود را همواره کاهش تورم اعلام کرده اما آیا دولتمردان و اعضای هیات حاکمه کاهش تورم را با همان کاهش قیمت میدانند؟ اقلامی مانند گوشت قرمز و لبنیات هنوز گران هستند و قیمتهایشان هنوز افزایش پیدا میکند. قدرت خرید مصرفکننده ایرانی همچنان کاهش یافته، آسیب دیده باقیمانده و در مواردی هنوز در حال کاهش است. دستآوردهای اقتصادی دولت آقای روحانی رفاه بیشتری را به ارمغان نیاوردهاند و این ترجمه «بدتر نشدن شرایط اقتصادی» است؛ عبارتی که نمیتوان آن را بهتر شدن شرایط اقتصادی ترجمه کرد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر