استان وایر، ترمه ایرانی- «سجاد پیرآقا یارچمن» جوان 21 ساله تبریزی که با وجود افتخار آفرینی در المپیک ناشنوایان 2013 و مسابقه های آسیایی 2012 کره جنوبی، در حال حاضر در یکی از میدان های شهر تبریز در حال سیگار فروشی است و در روز جهانی ناشونایان از بی مهری مسوولان می گوید.
به گزارش گروه ورزشی آناج، این قهرمان المپیک ناشنوایان 2013 بلغارستان، مرداد ماه همین امسال توانست مدال نقره پرتاب دیسک رشته دوومیدانی را برای تیم ملی کشور کسب کند.
می گوید:« پس از بازگشت از المپیک، هیچ کس به استقبالم نیامد. با وجود قهرمانی در المپیک، شغلم سیگار فروشی است و هیچ حقوقی از بهزیستی نمی گیرم. می گویند خودت برو کار پیدا کن. خانواده ام کلا ناشنوا هستند. بعد از برگشت از المپیک، خانواده ام می گفتند جایزه ای گرفتی؟ گفتم نه. شرمنده خانواده هستم. »
«افتخاری برای این مملکت کسب کردم ولی کسی از من تشکر و تقدیر نکرد. هیچ مسوولی، چه در سطح ملی و چه در سطح استانی تقدیری از من نکرده است؛ حتی هزینه های جاری تمرینها را هم نمی دهند. فدراسیون هیچ توجهی به ما نمی کند. افراد سالم میلیونها تومان جایزه می گیرند ولی انگار ما ناشنوایان آدم نیستیم که کسی بخواهد از ما تقدیری کند. من پرچم ایران را در المپیک به اهتزاز در آوردم و افتخاری برای این مملکت کسب کردم ولی کسی از من تشکر و تقدیر نکرد..در هوای سرد، در چهارراه ابوریحان سرپا ایستاده و و با پدرم سیگار می فروشم تا خرج زندگی و هزینه تمریناتم را دربیاورم. خسته شده ام از بس از پول سیگار فروشی هزینه تمریناتم را داده ام. طی این چندسال چندین بار از ناحیه زانو و کتف مصدوم شده ام و با هزینه خودم درمان کرده ام.»
این درد و دل قهرمان جهان المپیک ناشنوایان 2013 بلغارستان است که آرزویش داشتن یک دکه سیگار فروشی است تا در سرما نلرزد و در گرما عرق نریزد. می گوید:« هرروز از ساعت 8 صبح تا 12 شب کارم سیگارفروشی است،خجالت می کشم که نایب قهرمان المپیک هستم و شغلم این است.»
تنها خواسته اش این است که شهرداری مجوز دکه روزنامه فروشی به پدرش بدهد تا از آوارگی درآید و با آبرو زندگی کنند.
مدیر بهزیستی شهرستان تبریز به او گفته است «قهرمانی تو برای ما ارزش ندارد، خودت برو فکری برای زندگیت بکن ». این را خودش می گوید.
می گوید:« از خدا می ترسم ولی از مدیران نمی ترسم و به دنبال حق و حقوقم هستم. 8 ماه در تهران در اردو بودم و از جیب خودم خرج کردم، ولی بعد از گرفتن مدال، حتی هزینه های تمرین ها را هم ندادند.»
هشت سالی است که هر روز در تبریزبه عنوان ورزشکار حرفه ای در ورزشگاه «باغشمال»، زیر نظر ایوب داوران تمریناتش را منظم انجام میدهد.
می گوید:« افتخارات المپیک بلغارستان هیچ شادی به زندگی من نداد. انجمن خانواده ناشنوایان و کانون ناشنوایان از بهزیستی باج می گیرند تا مشکلات را نگویند. یک خواهر و دو برادر ناشنوا دارم. برادرانم هم کارگر ساختمانی هستند.در خانه کوچکی در "مارالان" زندگی می کنیم.21 ساله ام و دوست دارم ازدواج کنم ولی پول و خانه ندارم.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر