نمایشگاه تازه ی نقاشی های شادی نویانی ماهِ گذشته و تنها دو روز در یکی از گالری های تهران برگزار شد.
"همچون دوست نداشتنِ تن" نامِ مجموعه ی تازه ی نویانی است که در آن 11 اثر با ارجاع به بدن انسان ارائه شده بود.
شادی نویانی همواره یک هنرمند جسور بوده است که قدم به قدم به طرف ایده های دست نخورده و مرزهای خطرناک ترِ جامعه ی ما می رود و در نمایشگاه اخیرش به مرزهای جنسیت آنقدر نزدیک شده که آثار تازه ی او اگر خوب دیده می شدند به حتم تاثر و جنجال زیادی بر پا می کردند.
آثار نویانی می توانند زاویه ی دیگری از هنر ایرانی را آشکار سازند. زاویه ای که در تضاد با آثار "شیرین نشاط" یا دیگران، زن ایرانی را نه پیچیده در چادر که عریان بر تخت می نمایاند. این عریانی البته ارتقاء انسانِ ایرانی به انسانی هم سنگ با مردمان دیگر در جای جای جهان است و به واقع موقع آن هم فرا رسیده که به یاد بیاوریم انسان پیش از این که مرز و جغرافیا داشته باشد انسان است.
روابط جنسی و ارتباطات همو سکسوئل ها در بعضی آثار او مورد تو جه قرار گرفته اند اما این آثار الزاما تنها متوجه امر جنسی نیستند. یعنی آثار اور ا نمی توان در زمره ی هنر های اروتیک به حساب آورد. چالش نویانی بیش از هر چیز با بدن انسان است. بدنی که انسانِ شرقی و به طبع آن آدم ایرانی از نشر عریان و حتا پوشیده ی آن شرم دارد. بدنی که برای آن محدودیت های قانونی و عرفی متعدد تعریف می شود. تن به عنوانِ سوژه، همیشه محل مناقشه و گیر و دارهای اجتماع ما بوده است. تنِ انسان ایرانی از آن خودش نیست. برای استفاده و اعمال آن، تعریفات رایج به وجود آمده. اما این تن وقتی به خلوت و محیطِ شخصی پای می گذارد تازه زیستِ حقیق و انفرادی او آغاز می شود. زیستی تنها و یکه و یگانه و در اختیار تام و تمامِ خودِ صاحب تن. اگر به این شکل ماجرا را ببینیم، این روایتِ بی واسطه ی واقعیت است. واقعیتی از جنس ِ رخت خواب و رهایی.
نویانی در استیت منت( یادداشت نمایشگاه) نوشته است:
"آیا بدن خویش را دوست داریم؟ آیا تمام آن ابر مدل هایی که هر روز به ما، طعنه از ناکامی تن می زنند ، تن خویش را دوست دارند؟آن هنگام که بدن را زیر تیغ جراحی یا ورزش های سهمگین مثله می کنند، یا حتی آنانی که لحظه ای از پرداختن به سلامتی خود غافل نیستند و هر گونه لذت را از خود سلب می کنند !"
این چالشِ دوست داشتن یا تنفر اصل و اساسِ ارتباطِ انسان معاصر در همه جای دنیاست با تنِ خویش. او همچنین می پرسد:
"آیا الزاما می بایست تن را دوست بداریم؟ آیا فنا پذیری فیزیکی اصلی است ذاتی، تا ناقض بدیهی دوست داشتن تن شود،
و نهایتا به چرخه طبیعت باز گردد؟"
نویانی به خوبی به زبان هنر یاد آوری می کند که پاسخ دادن به پرسش ها وظیفه ی هنر نیست. هنر تنها طرح مسئله است و در آثاری که خلق کرده است نیز شک و دو گانگی و تردید با برش های قاطع و مقطع حضور دارند. در حذف ها و برش ها.
در آثار نویانی حذفِ بخش هایی از بدن گاه به بسطِ تخیل مخاطب انجامیده اما گاهی به نظر می رسد گاهی ودر بعضی آثار، این حذف بیشتر خود سانسوری و از کار افتادن نگاه جسارت آمیز باشد.
صحبت از جنبه ی منفی حذف، عدم نمایش و حذف آلت تناسلی ست. به نظر می رسد نویانی وقتی به این موضوع رسیده است ناگهان تمام نیروی جسارت آمیزش تحلیل رفته و محافظه کارانه برخورد کرده. در اثرِ مرد لاغر مسیح وار، یا از همه بیشتر در تابلویی که چهار زن برهنه بر تخت خوابیده اند، حذف و خلاصه گویی نا خواسته از جنسِ سانسور و خود سانسوری از آب در آمده.
البته این حذف در یکی دو تا از تابلو ها کارکردش مخدوش است اما در باقی آثار، این حذف و برش ها به این که مخاطب محتویات تابلویی نا کشیده ( یا سفیدی بین سطور) را مکاشفه کند کمک کرده است. این که دو زن تنها چهره هاشان مماس با هم نقش شده و دو دست در کنارشان؛ و یا زنِ مو افشان هموچون سرِ بریده ی ;مدوسا که با برشی دقیق، دهانش بر دهان مردی ترکیب شده، توانسته اند ذهن ما را به تخیل و تصویر سازی هدایت کنند نشان می دهد نقاشی برای حذف هایش برنامه داشته است و این برش ها به هیچ وجه اتفاقی نیستند.
در مجموع آثار تازه ی نویانی ارزش بررسی بیش تر دارند و اگر در خارج از ایران نیز نمایش داده شوند امکان خوانش تازه تری از هنر ایران و مخصوصا نقاشی ایرانی را برای مخاطب بین المللی فراهم خواهند کرد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر