نمایشگاه هنرهای مفهومیِ "در آغاز" یک نمایشگاه مفصل از آثارِ 13 هنرمند بوده است که از 22 تا 28 خرداد در گالری خیام شهر بابل برگزار شد.
از آنجایی که محیط فعالیتهای هنری نیز همچون باقی رویدادها و اتفاقات ایران؛ دچارمرکز گرایی ست در قدم نخست این که نمایشگاهی با رویکردهای هنری روز دنیا در شهرستانی (که حتا مرکز استان هم نیست) برگزار شده است اتفاق جالب توجهی به حساب میآید.
البته باید توجه داشت که شهر بابل دارای ظرفیتهای شهریت و طبقهی متوسط خوبی است. و هنرمندان زیادی اهل بابل بوده و هستند.
آثار به نمایش در آمده در این نمایشگاه تلاش شده است در محتوای اولیه و بعد در اجرا، روشهای خلاقانه جست و جو شود. " در آغاز" موفق شده است یک اتفاقِ تمرکز گریز که هنرمندانِ شهرهای دیگر رابه مشارکت میگیرد باشد.
در روش برگزاری این نمایشگاه سعی شده استانداردهای حرفه ای مورد توجه قرار گیرند و "نیما زاغیان" به عنوانِ گرد آورنده و برگزار کننده( کیوریتور) این مجموعه برای تمامِ آثار یادداشت( استیت منت) نوشته است.
نگاهی اجمالی به آثار ارائه شده خوبیها و خطاهای "در آغاز" را واضح تر میسازد:
سیاوش امیری به عنوانِ یک هنرمند اجرا، بدن و خویشتن خودش را به عنوانِ سوژه و موضوع گرفته است و در یک آکواریوم شیشه ای نشسته و بر جای جای بدنش گیرههای بزرگ فلزی بسته. انگار این اشاره نشان از بسته بودن و گیر و گرفتار بودن انسانِ ایرانی ، شاید گرفتار آمده در موقعیت اختناق و اجبار باشد. البته از انجایی که نام اثر هست"فروشی" این مجسمهی زنده میتواند به تقلیل انسان به شیئی قابل خرید و فروش کنایه بزند.
صفا عبدالرضا دست به اجرای یک پرفورمنس زده است. ارتبط مستقیم او با مخاطب به وسیلهی یک "آی پدِ" بسته شده به چهرهاش مختل شده و نشان از تغییر ماهیت انسان معاصر توسط رسانهها دارد.
استخوانهای آویخته از سقف، توسط بهروز امیری ارائه شدهاند. این استخوانها با رنگِ نقره ای نقاشی شدهاند و میتوانند اشاره داشته باشند به زشتی پنهان زندگی مجلل.
ماهان مؤمنی پدیدهی معاصر انسان ایرانی را دست مایه قرار داده است و در چمدانهای او، اشیائی که فرد مهاجر مجبور است گزینش کند و با خود ببرد، با شیشه ای کردنِ بدنهی چمدان قابل تماشا هستند. این خلاصه کردن و مختصر سازی مألوف در مهاجرت مورد نقد قرار گرفته است.
نیما زاغیان جعبههایی سیاه تعبیه کرده و فکرِ در هم ریخته و شلوغی را در قالب اشیاء موجود در این جعبهها بازسازی نموده است.
حسین امین التجاری با گرایشی تام به فرم، کیسههای زباله را موضوع خود قرار داده است. زمینهی سفید و کیسههای سیاه، نشان از توجه هنرمند به عناصر روزمرهی ما دارد. عناصری که معمولاً از کنار آنها بی توجه عبور میکنیم.
سالی شریفی انسانی مبهم را در موقعیتی بی زمان و مکان قرار داده و تصویری خلق نموده است که به شدت یاآوری کاهنان زیگوراتها و معابد است. موقعیت این انسان از وضعیتِ معمولِ بشری، به وضعی برزخی تغییر پیدا کرد است.
سوگل جواهری تصویر سازی رنگارنگی ارائه داده است با عنوانِ "هیولای هستی". این هیولا در موقعیتی فانتزی قرار گرفته و دارای اغراقهای کاریکاتور گونه است.
فرهاد حسینی در اثری هولناک، سری برساخته است از موم که در یک اجرای یک باره میسوزد و تمام میشود. گذشته از تداعیهای تاریخی همچون مرده سوزان هندوها و خود سوزیهای شهیر تاریخ، سوختن به عنوانِ عملی اساطیری تأویل میشود که هویت یک فرد( چهر اش را) مخدوش میکند.
واهیک هارطونیان ترجیح داده است آثاری کلاسیک و قاب شده ارائه دهد. در این تصاویر انسان به عنوانِ بن مایه مورد نظر قرار گرفته.
شهریار رضایی اثری انتزاعی در سه لَت بر ساخته ست که در آن حجمِ سربی کشیده شده ای از زمینهی سرخ بیرون زده است. این چنین آثاری قابلیت تأویل زیادی دارند اما نسبیت مربوط به آثار آبستره در این اثر نیز موجود است.
اعظم حسین آبادی عروسکهای پارچه ای ساخته و از سقف آویخته. شکل فانتزی اما خیالاتی و مالیخولیایی این عروسکها جالب توجه است.
آرزو معتمدی یک ویدئو ساخته که در آن به مواجهه با خودِ خویشتن اش بر خواسته. نام اثر هم هست"مواجهات، شماره پنج". در ویدئوی معتمدی واکاوی درون موضوع اصلی ست.
----------------
نمایشگاه در آغاز میتواند آغاز راهی باشد که مبنی بر آن تمرکز از پایتخت گرفته شود و همانطور که "زاغیان" در یادداشت اصلی نمایشگاه اشاره کرده است"صحنهی هنر ِ امروز ایران ـــ که سخت متمرکز بر پایتخت است و سخت مجذوب ِ « کیک ِ اقتصادی ِ مارکت» بی شک نیازمند یک بنیان فکنی است". با این حال به نظر میرسد برای ادامهی این راه میبایست ایدهها منسجم تر و پرداخت نمایشگاه دقیق تر و البته با داشتن حامیان مالی، مفصل تر برگزار شود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر