نسخه مرمتشده فیلم «گاو» ساخته داریوش مهرجویی پس از بعد از ۴۵ سال که از ساخت آن میگذرد، چهارشنبه ۴ ژوئن در سینما «رفله»، در خیابان شامپولیون (منطقه پنجم پاریس) به نمایش درآمد. مهرجویی هم هنگام نمایش فیلم در سالن سینما حضور داشت. من هم مثل بسیاری از تماشاگران میخواستم واکنش او را هنگام نمایش این فیلم بهیاد ماندنی ببینم. این گفتوگو حاصل سفر به پاریس و تماشای نسخه مرمتشده و دیجیتال فیلم «گاو» است، بر اساس داستان «عزاداران بیل» از غلامحسین ساعدی و با نقشآفرینی عزتالله انتظامی، علی نصیریان، جمشید مشایخی و محمود دولتآبادی. گفتوگو با داریوش خان مهرجویی را میخوانید:
فیلمنامه «گاو» را بر اساس داستان «عزاداران بیل» نوشته غلامحسین ساعدی و با همکاری خود او نوشتید. چگونه با «گوهرمراد» آشنا شدید؟
با غلامحسین موقعی که آمریکا بودم آشنا شدم. بعدش هم با هم نامهنگاری داشتیم. پس از بازگشتم به ایران با او تماس گرفتم و رفت آمد ما زیاد شد. فیلم اولم، «الماس سی و سه» را که ساختم، به من پیشنهاد داد «عزاداران بیل» را بخوانم. البته قبلاً خوانده بودم. گفت بیا این «گاو» را بساز. یک نمایش کوتاه هم ازش درست کرده بودند و در تلویزیون نشان داده بودند. من خواندم و خوشم آمد، ولی فکر کردم داستان برای فیلم کوتاه خوب است. دوباره «عزاداران بیل» را خواندم. المانهای سینمایی زیادی در آن یافتم. این بود که تصمیم گرفتم فیلمنامه را از تلفیق داستانهای کتاب با هم بنویسم. ساعدی هم موافقت کرد. ما فیلمنامه را در عرض ۱۲ تا ۱۵ روز نوشتیم. شبها میرفتیم در مطب ساعدی که در خیابان دلگشا بود. بعد از نوشتن فیلمنامه به چند تا تهیهکننده خصوصی پیشنهاد دادیم که همه رد کردند. مجبور شدیم برویم طرف وزارت فرهنگ و هنر آن زمان. چون تمام این بازیگرها با وزارت فرهنگ رابطه داشتند. آنها هم استقبال کردند. قرار بود اول این فیلم مستند باشد و بعد شد داستانی. خرجی هم نداشت. بازیگرها که از وزارت فرهنگ میآمدند، صدابرداری، صداگذاری، میکس. خیلی کم خرج بود. البته به خاطر اینکه بازیگران، مثلاً عزتالله انتظامی یا جمشید مشایخی سابقه تئاتر داشتند، بازیگردانی و اینکه از بیانی که مختص تئاتر بود دور شوند سختی و دردسرهای خاص خودش را داشت. اما بالاخره توانستم از آنها بازی بگیرم.
«قیصر» را با بازی بهروز وثوقی میشناسند. «گاو» را به کارگردانی شما. به خاطر قدرت و نگاه شما؟
این نظر شماست. تا آنجایی که من میدانم «قیصر» را به اسم کیمیایی میشناختند. البته آن موقع مردم زیاد به اسم کارگردان توجهی نداشتند و فکر میکردند که همه کارها بر دوش بازیگر است. این فیلمها چون متفاوت بودند، مردم تازه متوجه نقش کارگردان شدند. وگرنه همیشه میگفتند فیلم «فروزان» یا فیلم «بهروز» و ... با این سینمای متفاوت و تازه بود که مردم متوجه نقش مهم کارگردان شدند. الان هم که خیلی متداول شده و همه کارگردانها را میشناسند و حتی پیش میآید که به خاطر نام کارگردان به سینما بروند.
بعد از ۴۵ سال نسخه مرمت شده «گاو» در پاریس به نمایش درآمد. چه احساسی داشتید از دیدن این فیلم، بعد از این همه سال؟
خوشحال شدم. این فیلم را همان موقع، یعنی ۴۵ سال پیش همراه با فیلم«پستچی» خریده بودند و باید میآمد روی پرده سینماهای فرانسه. حتی «پستچی» هم که آن موقع پخش کنندهای به نام «کارمیتز» خریده بود، باید پخش میشد ولی به دلیل مسائل مالی نشد.
شما موقعی این فیلم را ساختید که روشنفکران جامعه ما دچار یک سرخوردگی اجتماعی بودند.
مردم کار خودشان را میکردند. اخوان ثالث، شاملو و جلال آل احمد کارهای خوبی منتشر میکردند. در سالهای دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ فضای خلاق، پرتنش و پرشور و پر احساسی در ایران وجود داشت. ادبیات، شعر، داستان، به خصوص تئاتر در حال تحول بود. سرخوردگی که شما میگویید برمیگردد به کودتای بیست و هشت مرداد. فضای آن موقع ایجاب میکرد اینگونه درگیریها را.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر