پدرم، نصرت رحمانی شاعری بود گستاخ
در گفتوگو با آرش رحمانی
محمد تنگستانی
نصرت رحمانی، شاعر سرشناس ایرانی در خرداد ماه ۱۳۷۹ چشم بر جهان فروبست. شعر او هنوز بر زبان مردم جاری است و با اینحال نظرات درباره او متفاوت است. گفتهاند که او «شاعر پلشتیها و سیاهیها» بوده است. عدهای میگویند نصرت رحمانی شاعری است صمیمی و عدهای بر اعتیاد او به افیون خرده گرفتهاند. میخواهیم از این داوریها و پیشداوریها بگذریم و تصویری چه بسا متفاوت از شخصیت این شاعر شناختهشده و جهان شعری او به دست بیاوریم. به این منظور با آرش رحمانی، فرزند نصرت رحمانی گفتگو کردهایم. او میگوید پدرم شاعری بود گستاخ.
نصرت رحمانی تحت تأثیر چه شاعرانی به شعر روی آورد؟
فکر میکنم نه تنها پدرم بلکه هر شاعری در حد او، تحت تأثیر محیط و اجتماع خودش، به زبان مشخص و مستقلی دست پیدا میکند. وقتی شاعری زبان مستقل داشته باشد، نمیتواند تحت تأثیر کس دیگری باشد.
شعر نصرت رحمانی آیا شبیه شعر شاعران دهه ۱۳۴۰ بود یا اینکه با شیطنتها و جسارتهایی به شعری متفاوت از دیگران دست پیدا کرده بود؟
هر شاعری که به زبان مستقل دست پیدا کرده باشد، در شعرش نشانههای مختص به خودش را دارد. پدرم در شعرش زبان کوچه و بازار را به کار میگرفت. او طبع چالشگری داشت و زبانش هم در شعر گستاخ بود. به نظرم از «میعاد در لجن» به بعد، زبان او گستاختر و جسورتر شد. همین گستاخی و جسارت هم وجه تمایز او از شاعران همعصرش است. با «میعاد در لجن»، شعر نصرت به بلوغ رسید و در «حریق باد» ادامه پیدا کرد.
آیا این تحولات در اثر تجربه زندگی اتفاق افتاد یا به خاطر رویدادهای اجتماعی؟
بیتردید، تحولات اجتماعی در شعر نصرت رحمانی بیتأثیر نبود. شاعر از اجتماع تأثیر میگیرد و با بالا رفتن سن است که به پختگی و کمال شعری میرسد.
شما فرزند نصرت رحمانی هستید. ممکن است نظر شما درباره دنیای شعری او با نظر دیگر مخاطبان تفاوت داشته باشد.
پدرم شاعری بوده است با زبانی گستاخ، تا آن حد که حتی گاهی خودش را هم در شعرش به چالش میکشد. او خالصانه خودش را بیان کرده و هرگز تسلیم مشکلات اجتماعی نشده است.
اعتیاد به مواد مخدر تا چه حد در شعر نصرت رحمانی اثر گذاشت؟
اعتیاد مفید نبود و تأثیر مثبتی هم بر شعر پدرم نگذاشت. اعتیاد به تریاک، در آن زمان یک مشکل اجتماعی بود. یک ناهنجاری اجتماعی بود و نه یک ناهنجاری ادبی.
اشعار نصرت رحمانی مدتی فراموش شد، اما بعد دوباره سر زبان مردم افتاد. حتی عدهای اکنون در دنیای شعریشان از او تأثیر میگیرند. علت آن فراموشی و این استقبال به نظر شما چیست؟
بله. پدرم زمانی بسیار معروف بود. بعد، از شهرت او کاسته شد. اما الان دوباره اشعارش را میخوانند. در ادبیات ایران بارها این مسأله تکرار شده.
نصرت رحمانی در «یک جنگجو که نجنگید» میگوید: «وقتی صدای حادثه خوابید/ بر سنگ گور من بنویسید/ یک جنگجو که نجنگید/ اما... شکست خورد.» او گفته بود که این سطر را بر سنگ گورش بنویسند. شما اما مخالفت کردید.
تفاوتی نداشت. به نظرم بهتر بود یکی از عاشقانههای او بر سنگ گورش نوشته شود. سعی کردم شعر عامتری انتخاب کنم برای سنگ گور او.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر