تجربههای تازهی هفت نفر هنرمند ایرانی در زمینهی ویدئو آرت، ماهِ گذشته در تهران به نمایش در آمد.
به تازگی گالری آریانا پذیرای آثار هنرمندانی بود که با زبانهای تازهتر بیانِ هنری به اجرای اثرپرداخته بودند.
رضا کیانیان، آبتین مظفری، حامد صفایی، گلزار حسنزاده، امیر اثباتی، سمیرا علیخانزاده و حسام نورانی آثار چیدمان ویدئوی خود را درپاسخ به پرسشِ «چی تو سرت میگذره» ارائه داده بودند. از آنجایی که ویدئو آرت و به طور کلی هنر دیجیتال و میرا (ناماندگار و اجرا شونده در گالری) در ایران مهجور مانده است، نمایشگاههایی از این دست میتوانند فرصتِ مغتنم بازخوانی موقعیت هنرِ اجرا در ایران باشند.
«چی تو سرت میگذره»:
«گلزار حسنزاده» در اثر خود، شکنجه و قتل را هدف گرفته. او اتاق هایی درست کرده است که در آنها یک روایت آغاز می شود و با جلو تر رفتن و شنیدن صدای راوی قصه واضح تر می شود. در انتها راهرویی با دیوارهای پشمی هست که مجبوری از آن بگذری و زمین نرمش حسِ تلخی که مورد نظر هنرمند بوده به تو منتقل می کند.
«گلزار حسنزاده»:
«آبتین مظفری» موضوعی مسکوت مانده اما مهم را به چالش کشیده. هدف قرار گرفتنِ هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو امریکایی در سالهای پایانی جنگ ایران و عراق؛ به عمد یا توسط غبارِ فراموشی تاریخ، از نظر ها دور شده است و کمتر به آن توجه می شود. مظفری اما کوشیده است اهمیت این رویداد را در هنر باز آفرینی کند و با عکس و ویدئو به بیان موضوع پرداخته. ویدئوی مظفری به شکلی است که وقتی جلوی آن می ایستی قطع می شودو وقتی پشت به آن می کنی باز به کار می افتد.
«آبتین مظفری»:
«رضا کیانیان» به عنوانِ یک سینماگر حرفه ای، دغدغه های سینمایی خود را با ویدئو بیان ساخته. او در ورودی اتاق کوچک نمایش ویدئوی خود یک فردین با ابعاد واقعی قرار داده است که میتوان با آن عکس گرفت. اثر در مجموع یادآور تبلیغات خاطره انگیز لاله زار است. فیلمی نیز که در اتاق نمایش داده میشود نیز رقصِ ادیت شدهی فردین در یک فیلم و بعد تبدیل شدن سرِ او به بازیگران سینمای ایران است.
«رضا کیانیان»:
«امیر اثباتی» شهر فرنگی بزرگ ساخته است که در هر یک از سه لوله ی تماشای آن عنصری تازه قرار داده شده است. در کی فیم های روزِ خبری، با مرگِ کشتار و یا در دیگری دوربینی مدار بسته که تور ا هدف گرفته و می خواهد از تو عکاسی کند. شهر فرنگ اثباتی اما، یک شهر فرنگ قدیمی نیست. او قصه گوی قدیمی شهرهای ایران را به دوران ما آورده و با گنجاندن«لایک» و «ویکی پدیا» شاید، قصد دارد نشان دهد جهان معاصر ما خودش شهر فرنگ در هم جوشی ست.
«امیر اثباتی»:
«حسام نورانی» به خواب و خیالات انسان پرداخته است.نئونی هندسی کشیده شده دور تخت، و ویدئوی آدمهای خوابِ پشت به هم در شهر و حرکات زمین ترکیب شده. روزمرگی و شهریت تهران به عنوانِ یک فیلم دور تند، خیابان را نشان می دهد و بعد ناگهان شهر کنار می رود و ستاره ها هستند و تاریکی.
«حسام نورانی»:
«حامد صفایی» مارا به تماشای سینما می برد. صندلی هایی حقیقی از یک سینمای قدیمی لاله زار برداشته و توی اتاقکی گذاشته. اتاق پخش فیلم شکل ساده ی شده ی سینماهای قدیمی ماست. ورودی سینما نیز به سبک قدیم با نئون و لامپ آراسته و روشن و خاموش می شود.
«حامد صفایی»:
«سمیرا علیخانزاده» اتاقی ساخته است که همچون «لابیرنت» تو در توست و آینه ها جوری کار گذاشته شده اند که خودت را از زوایایی می توتانی ببینی که در حالت عادی ممکن نیست. در نهایت هم روی صندلی ای می نشینی که توسط یک دوربین مدار بسته؛ خودت را از پشت سر به تو نشان می دهد. موضوع اثرِ علیخانزاده انسان، خارج از درون خود می تواند باشد.
«سمیرا علیخانزاده»:
از آنجایی که هنر های گذرنده و میرا( مثل چیدمان و ویدئو آرت) در ایران به سودِ هنرهای تجاری کمرنگ شده اند، تلاشِ برگزار کنندگان این نمایشگاه قابل توجه است و انتظار می رود ویدئو آرت ایرانی نیز در کنار هنرهای درون قاب( همچون نقاشی و عکاسی)؛ موقعیت مناسب خود را بازیابد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر