در بازار فیلم کن(غرفه پخش کنندگان خصوصی)
علاوه بر مجموعه ای از سازمان ها و نهادهای سینمایی دولتی و نیمه دولتی که در فضایی با عنوان چتر سینمای ایران فعالیت می کنند، برخی پخش کننده های خصوصی قدیمی و باسابقه مثل محمد اطبایی، نسرین میرشب، پخش کننده فیلم ساکن فرانسه و مدیر شرکت دریم لب فیلمز و کتایون شهابی نیز حضور دارند. مرجان علیزاده، مدیر پخش بین المللی شرکت ایران نوین فیلم است که شرکتی غیر دولتی است و پخش تعدادی از فیلم های جدید سینمای ایران از جمله فیلم های برف ساخته مهدی رحمانی، خاطراتی برای همه فصل ها ساخته مصطفی رزاق کریمی و فرش قرمز ساخته رضا عطاران را به عهده دارد.
خانم علیزاده نیز که چند سال است در بازار فیلم کن شرکت می کند، نظر مثبتی در مورد فروش فیلم های ایرانی در کن ندارد. به گفته او مشتری های آنها اغلب، ایرانی های علاقمند مقیم خارج اند که می خواهند فیلم ها را یک یا دو بار برای ایرانی های مهاجر نشان دهند. او می گوید که هنوز موفق نشده فیلمی را به جایی بفروشد. به گفته این پخش کننده، ارائه و فروش فیلم های ایرانی به رسانه ها و شبکه های فارسی خارج از ایران می تواند به عنوان یک امکان برای پخش کنندگان فیلم مطرح باشد اما از آنجا که آنها از فروختن فیلم به این شبکه ها مثل بی بی سی فارسی یا «من و تو» منع شده اند، این امکان نیز از بین رفته است. به گفته خانم علیزاده، چند شرکت ایرانی از کشورهای دیگر برای پخش فیلم های او به صورت وی او دی( VOD) به او مراجعه کرده اند اما او چندان به نتیجه این کار خوشبین نیست.
به سراغ غرفه محمد اطبایی در کن می روم که جدا از غرفه های دیگر ایرانی قرار دارد. اطبایی که سال ها در بخش بین الملل بنیاد سینمایی فارابی کار می کرد، اکنون چند سالی است که شرکتی به نام Iranian Independents را تاسیس کرده و به طور مستقل فیلم های ایرانی را در بازارها و جشنواره های بین المللی عرضه می کند. اطبایی همان روز اول جشنواره به خاطر ناراحتی سنگ صفرا کارش به بیمارستان کشید و در بیمارستان شهر موناکو بستری شد و مورد عمل جراحی قرار گرفت. به جای او رضا درمیشیان، کارگردان فیلم های بغض و عصبانی نیستم در غرفه اطبایی است و کارهای او را در غیابش انجام می دهد. اطبایی امسال علاوه بر پخش فیلم «عصبانی نیستم» رضا درمیشیان، پخش فیلم های «ملبورن» ساخته نیما جاویدی، «با دیگران» به کارگردانی ناصر ضمیری، «انارهای نارس» ساخته محمدرضا مصطفوی، «خانه پدری» به کارگردانی کیانوش عیاری و «ماهی و گربه» ساخته شهرام مکری را در این دوره از بازار جشنواره کن برعهده دارد. درمیشیان می گوید اطبایی حالش خوب است اما چند روز باید در بیمارستان بخوابد. او که در این چند روز، در غرفه بوده و به جای اطبایی با بازدید کننده ها ارتباط داشته، می گوید فروش فیلم های ایرانی به خارج از کشور یک شوخی بزرگ است. می گوید تا الان هیچ آدمی برای خرید فیلم به او مراجعه نکرده است و پخش کننده ایرانی اگر خیلی خوش شانس باشد می تواند امتیاز کل پخش یک فیلم در یک کشور خارجی را با قیمت بسیار ناچیزی واگذار کند. از او می پرسم پس پخش فیلم و هزینه برای تبلیغات آن برای کسی مثل اطبایی چه سودی دارد. در جواب می گوید که تنها سود پخش کننده ایرانی، شرکت در جشنواره های فیلم است که آنها برای هر بار نمایش فیلم، معمولا مبلغی می پردازند.
اطبایی چند روز قبل، پیش از آمدن به کن در گفتگو با خبرآنلاین، با انتقاد از هزینه بالای بخش دولتی برای شرکت در بازار کن و عرضه فیلمها گفته بود: «نهادهای رسمی اغلب فیلمهایی را عرضه میکنند که ظرفیت عرضه بینالمللی ندارد و پرسش اینجاست که چرا باید این فیلمها عرضه شوند. چرا پول بیتالمال باید برای عرضه فیلمی هزینه شود که موفقیتی هم به همراه نخواهد داشت. در هشت سال گذشته در کن شاهد نمایش فیلمهایی بودیم که امکان ارتباط با مخاطبان بینالمللی را نداشتند و نمایش آنها در بازار جشنواره فقط جهت راضی کردن مدیران بود.
اطبایی همچنین از نبود پاویون سینمای ایران در بازار فیلم کن انتقاد کرده و گفته بود: «تمام سازمانهای رسمی کشورهای مختلف، حتی کشورهایی که در سال هم یک تولید ندارند، در بازار کن پاویون دارند. در کنار بازار کن و کنار ساحل چادرهایی تعبیه میشود، که امکاناتی عالی دارد و دهکده بینالمللی نامیده میشود. اینجا محل حضور سازمانهای رسمی و ملی کشورهای مختلف است، از کشورهای اروپایی و آمریکایی تا آسیایی که هر یک به نام کشورشان پاویونی برپا میکنند. ما یکبار زمانی که مسئولیت بخش بینالملل خانه سینما را برعهده داشتم، در بازار کن پاویون داشتیم که همان یکسال، سال اول و آخر حضور ما شد. وجود این پاویون موجب میشود، تمام دستاندرکاران حرفهای دنیا به آن مراجعه کنند و اطلاعات در مورد سینمای ایران بگیرند،اما جای ما در این بخش خالی است.»
با رضا درمیشیان گرم گفتگو هستیم که سروکله یک آمریکایی در غرفه پیدا می شود. خودش را استیون اشتون معرفی می کند و می گوید مدیر فستیوال فیلمی به نام واین کانتری(سرزمین شراب) در کالیفرنیاست و سراغ اطبایی را می گیرد. رضا به او می گوید که اطبایی بستری است و اگر کاری دارد با او مطرح کند. می گوید دنبال دی وی وی فیلم های جدید ایرانی آمده است و درمیشیان به او می گوید که اطبایی بعد از ترخیص از بیمارستان برای او پست می کند. می گوید که پست فایده ندارد چون بسته های پستی فیلم معمولا از ایران به آمریکا نمی رسد. رضا درمیشیان را با این آمریکایی سمج تنها می گذارم و به غرفه نسرین میرشب، (دریم لب) می روم. نسرین یکی از فعال ترین پخش کننده های ایرانی است و در چند سال گذشته، پخش خیلی از فیلم های مطرح ایرانی از جمله چهارشنبه سوری و درباره الی اصغر فرهادی را به عهده داشته است. او می گوید که رایت جدایی نادر از سیمین را هم داشته اما آن را به شرکت مومنتو واگذار کرده است.
دو تن از مسئولان دولتی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم در غرفه خانم میرشب حضور دارند. میرشب می گوید که برای کانون هم فعالیت می کند و در واقع نماینده کانون و معرف محصولات آن در اروپاست. خانم میرشب می گوید که امسال با خود فیلم های چند متر مکعب عشق ساخته جمشید محمودی، در دنیای تو ساعت چنده؟ اولین فیلم صفی یزدانیان(منتقد و مترجم سینمایی)، شاهزاده ساخته محمود بهرازنیا، پیرمرد ساخته علی شجاعی و نبات ساخته الچین موسااوغلو فیلمساز آذربایجانی با بازی فاطمه معتمد آریا را به بازار کن آورده. او می گوید که همه این فیلم ها را به بخش های مختلف کن فرستاده اما هیچ کدام پذیرفته نشده اند. او در این مورد که چرا امسال جشنواره کن هیچ فیلمی از ایران را در هیچ بخشی قبول نکرده گفت که احتمالا این فیلم ها با سیاست کلی جشنواره و برنامه های آن همخوان نبود.
مشغول صحبت با خانم میرشب ام که فاطمه معتمد آریا با چشمان مرطوب وارد غرفه می شود. می گوید دارد از تماشای فیلم «مامی»(مامان) ساخته اگزویه دولان سینماگر جوان کانادایی می آید و فیلم او را به شدت تحت تاثیر قرار داده است طوری که حاضر نیست بعد از تماشای این فیلم دیگر هیچ فیلمی در جشنواره ببیند چون می ترسد تاثیر خوب آن از بین برود. من هنوز این فیلم دولان را ندیده ام اما می دانم که فیلمساز خلاقی است و نگاه ویژوال خوبی دارد و لحظه های عاطفی قدرتمندی می سازد. از معتمدآریا هم واقعا خوشم می آید. بازی و شخصیت هنری اش را دوست دارم. واقعا از سرمایه های سینمای ایران است و چقدر خوب است که هر سال به کن می آید و با این کار، از نظر سینمایی خود را آپدیت می کند. می گوید 19 سال است به کن می آید و سعی می کند همه فیلم های بخش مسابقه و نوعی نگاه را ببیند. امسال هم فقط فیلم های بخش مسابقه را دیده و از فیلم های مایک لی و نوری بیلگه جیلان خوشش آمده است اما حالا بعد از دیدن فیلم مامی، همه حواسش پیش این فیلم است. جایی که ایستاده، پشت سرش پوستر بزرگی از فیلم نبات دیده می شود که ساخته الچین موزوقلو فیلمساز آذربایجانی است و معتمدآریا، نقش اصلی فیلم را به عهده دارد. پس زمینه فیلم جنگ داخلی آذربایجان است و داستان زنی است که پسر و شوهرش را در جنگ از دست می دهد و حاضر نمی شود دهکده ای را که قبر عزیزانش ر آنجاست ترک کند. از او می پرسم چه شناختی از این فیلمساز داشته و چطور شد که این نقش را پذیرفته. می گوید رحیم بشارت فیلمبردار ایرانی که این فیلم را هم فیلمبرداری کرده، او را معرفی کرده و او بعد از خواندن سناریو، بازی در آن را پذیرفته چون شخصیت و نگاه فیلمساز را به نگاه خود نزدیک دیده است.
از معتمدآریا و نسرین میرشب خداحافظی می کنم و از بازار فیلم بیرون می آیم. چون باید سریع خودم را به سالن بونوئل برسانم که فیلم مستند ویم وندرس به نام نمک زمین را نشان می دهد و نمی خواهم به هیچ وجه آن را از دست بدهم. درباره آن زیاد شنیده ام و بعد از دیدن آن درباره اش خواهم نوشت. همین طور درباره فیلم های مهم دیگری که در بخش نوعی نگاه و مسابقه اصلی دیدم و هنوز فرصت نشد درباره شان بنویسم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر