نیمهی فروردین تا نیمهی اردیبهشت ماه یکی از هنرمندانِ خیابانی تهران با نام مستعار «بلک هند» در یک خانهی قدیمی نمایشگاهی زیرزمینی برپا نمود که در آن آثاری با مضامین اجتماعی به نمایش در آمد.
خانهی مذکور که در یکی از محلات مرکزی تهران قرار دارد یک بنای تاریخی است که دارای معماری منحصر به فردی بوده اما به دلیل کمی متراژ بنا، به تازگی از فهرست میراث فرهنگی خارج شده و بناست این ساختمان به زودی تخریب شود.
«بلک هند» امضای ناشناختهای در تهران نیست. هر ازگاه سر و کلهاش جایی در تهران پیدا میشود و در انتخاب محلِ کارِ خود آنقدر دقیق است که اغلب آثارش فوری به چشم میآیند و تا وقتی بر دیوارها هستند و شهرداری آنها را با رنگ نپوشانده با دوربینهای گوشیِ همراه مردم ثبت میشوند.
باید در نظر داشت هنر زیرزمینی به عنوانِ فعالیتی مستقل و خلاقه و پیشرو، همواره الهام بخش هنرمندان حرفهای هم بوده است. هنرمندانِ خیابانی و عمدتا ناشناس شبانه و در خلوت و بیسرو صدا کارشان را کردهاند و غیبشان زده و آنچه برجای گذاشتهاند، فراتر از محدودیتهای حکومتها یا عرف مردم، توانسته آزادی تام و تمام بخشی از جامعهی خود را نمایندگی کند.
در نمایشگاهِ بلک هند نیز اتاقهای خانه دستمایه ایدهپردازی و اجرای مضامین اجتماعی شدهاند.
به طور مثال در یکی از اتاقها (که اتاق شیرین نام دارد)؛ مبل و تابلو و میز و سیگار و فندک و کمد، همگی با کلمات نامشان به شکل مکرر پوشانیده شدهاند. نوری تند و متقاطع نیز در اتاق روشن و خاموش میشود و کابوس را کامل میکند. ما در جامعهای زیست میکنیم که همه چیز با برچسب و نامگذاری خود تعریف میشود و محتوا و درونیات از اهمیت افتادهاند. چندان که در نقاشی هنرمند شهیر «رنه مگریت» ذیلِ یک پیپ اشاره شده است که «این یک پیپ نیست»؛ یک کمد دیواری به راحتی میتواند یک کمد دیواری نباشد، یک خانه به راحتی میتواند یک زمین فروخته شده برای برج سازی باشد و در ایران معاصر بر سر بزنگاه برچسب و نام به راحتی کنار گذاشته میشود و شکلِ بیمحتوا باقی میماند.
در اتاقی دیگر بحران محیط زیست ایرانی به چالش کشیده شده. جذابیت کارِ بلک هند در این نمایشگاه آن است که از فضا تمام وکمال سودجسته و محیطی که ساخته است موسیقی، صدا، بو و رنگ آمیزی کاملی دارد. در این اتاق مرگِ یوز ایرانی و انقراضش به نقد کشیده شده و سه مجسمهی همسانِ یوز، به سانِ سه رنگِ پرچم ایران ساخته شدهاند. بر سر یوز وسطی تِل موی سری مشابه هلال و نشانِ پرچم فعلی ایران گذاشته شده، عطر بنجل بد بویی در هواست و از یک لپ تاب فیلمهای کشتن و مثله کردن یوز ایرانی به همراه آهنگِ «پلنگه چش قشنگه» که با هجوی تلخ (همچون گروتسک) ساخته شده، پخش میشود. این آهنگِ کوچه بازاری و نقش و نگارِ پلنگ پوشِ لباسهای غالبا زنانه، نشان گذاریهای هنرمند برای یاد آوری این نکته است که کشتار و استفاده از پوست پلنگ از دیرباز در فرهنگِ ما عادی و تعریف شده بوده است.
در راهروها و دیوارهای نمایشگاه جا به جا بوم سفید خالی نصب شده و روی آن با کلیشه اسپری شده است «آرت». این نقد تند و رک و راست به هنر رسمی و قاب و بوم در یکی از اتاقها کاملتر هم شده است و اتاقی مخروبه پرداخته شده و روی در آن نوشته: مروری بر ۱۰۰سال هنرهای تجسمی ایران!
بیان انتقادی و عصیانگر هنرمند گرافیتی کار در این اتاق با تراشیدن یک دیوار کامل و بردنش به سوی ویرانی با جملهی «هنر معاصر ایران» کامل میشود و در دیوار دیگری از همین اتاق، بومی ارزان قیمت با یک آرم معروف تولید داخل قاب شده. قابی سوخته. آویخته بر دیواری رو به انفجار. بلک هند و گرافیتی کاران دیگر چنان که خاصیتشان است شورش و عصیان میکنند و معیارهایی را که اغلب با تجارت پیوند خورده و در جامعه تصویب شده است به هم میریزند.
در امتداد همین شورشِ هنری است که توالت بد بوی خانه با چراغ قرمز و تابلوی سرخِ «سکس کلاب» مزین شده است. در این توالت دیوارنوشتههای مستراحهای عمومی تهران بازسازی شده است و در بسیاری از آنها همجنسگرایان به اجبار وسیلهی ارتباطی خود را دیوارهای این توالتها قرار دادهاند. بوی عفنی که از این اتاق بلند است نشانه عفونتی است که در سرکوب و پنهان سازی و به رسمیت نشناختنِ حق انتخاب و آزادی در زندگی جنسی مردم وجود دارد.
سالهای سال گذشته است تا جهان پیشرفته ترِ معاصر موجودیت این هنرمندان گمنام را به رسمیت شناخته و اگر به آنها کمکی نمیکند، در بسیاری از شهرهای بزرگِ جهان، دست کم دستگیر و سرکوب هم در کار نیست. برای شناختنِ میزانِ آزادی در هر جامعه شاید میزان آزادی هنرمندان زیرزمینی ملاک خوبی باشد. از همین روست که برخورد تندخویانه و سرکوبگر حکومت ایران در برخورد آن با هنر زیرزمینی به خوبی پیداست. بنابراین در یکی از اتاقها بلک هند خود را بازساخته است: هنرمندی که ابزار کارش اسپری رنگی ست و میخواهد بال بگشاید و درونیات وسیعش را آزاد کند اما در قفس گرفتار آمده. دیوارهای این اتاق با نقشمایههای پرندگانِ در حال پرواز منقوش شده است.
این تنها خودرواییِ هنرمند نیست. یکی دیگر از اتاقها که روی زیرزمین بنا شده است و عنوانش روی در ورودیش آویخته؛ نامش هست «هنرمند زیرزمینی ستاره میشود». در این اتاق کف زمین چون گوری دهان گشوده و زیرزمین پیداست و ستارهای چراغ دار در آن روشن و خاموش میشود. این انتقاد، هشدار به خودِ گرافیتی کار جوان هم هست که ستاره شدن تا چه حد میتواند برای فعالیت آزادانهی او محدود کننده و در نتیجه در حکم مرگش باشد.
هنرمندانِ زیرزمینی ایران به راستی میبایست دل شیر داشته باشند و برای خلق اثر لازم نیست مضمون سیاسی و اجتماعی به کار گیرند. در ایران و به خصوص تهرانِ معاصر صرفِ خلقِ هنری که از کنترل و «مجوز» دهی خارج باشد محکوم به تعقیب و ممنوعیت است.
بنابر این هنرمندانِ زیرزمینی وبه خصوص گرافیتی کارها به عمد پا را آن طرفِ خط قرمز میگذارند و مرزها را میشکنند. تجاوز به کودکان یکی از این مرزهاست که کسی از آن چندان سخن نمیگوید. نه مردم دوست دارند و نه دستگاه قضا و پلیس میپسندد. در نتیجه بلک هند اتاقی برساخته است که دیوارهای آن نقاشی کودک بر خود دارد. و موسیقی کودکانهای در فضا پخش میشود. اما گوشی بلندی از سقف آویخته که وقتی در گوش میگذاریش، صدای موسیقی با صدای نفس نفس زدن مردی در حال احتلام آمیخته شده.
به تازگی و بعد از اعتراضهای سال ۱۳۸۸، گرافیتی تهران که پیش از این ضعیف و کم جان بود به ناگاه قدرت تازهای گرفت و نم نم از رخوت در آمده است. این رخوت شکنی در یکی دو سال اخیر بسیار بیشتر هم شده و تهرانِ این روزها بیش از هر وقتِ دیگر با پدیدهای روبروست که شبها ماموران شهرداری را مجبور میکند با سطل و قلم موی سفید به جانِ دیوارها بیفتند. نسلِ تازه، نسل بعد از انقلاب و جنگ اما، با توجه به وضعیتِ به شدت متلاطم و بیثباتی که در کشور وجود دارد به نوعی پاکباختگی و شاید یاس از آینده رسیده است که هنر زیرزمینیاش چه موسیقی رپ و راک و چه هنر خیابانیاش این همه تلخ و خسته اما پر انرژی است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر