در همین روزها نمایشگاهی از آثار هنری سی و سه هنرمند برپا شده است که در آن خونِ سیاهِ ایران دستمایه ی خلق اثر هنری قرار گرفته. نمایشگاه در گالری شیرین برپاست و از 22 فروردین تا 2 اردیبهشت ادامه دارد. نفت، به عنوانِ خمیره ی اقتصاد ایران همواره برای خلق اثر هنری توسط هنرمندانِ ایرانی الهام بخش بوده است. اما به دلیل گره خوردن مضمون نفت با امور سیاسی، مجموعه های زیادی با این موضوع یک جا جمع نشده اند.
نمایشگاه "طلای سیاه" یک مجموعه از آثار هنری هنرمندان ایرانی وغیر ایرانی ست که همگی شان به زوایای مختلف نفت پرداخته اند.
در کاتالوگ نمایشگاه و ورودی گالری یادداشت نمایشگاه گردانان آمده است؛ لیلا وارسته و ویدا زعیم نوشته اند: "با نفت ثروت ملی مان آشتی کنیم... باشد که این طلای سیاه که از ما روی برگردانده فقط بیگانگان را سیراب نکند. از سر لطف، نگاهی هم بر سفره ی محقر مردم ما بیندازد."
نفت در کشورهای خاورمیانه در تار و پود تاریخ معاصر ما پیچیده است ونمادها و قهرمانان و تاثیرات روانشناختی عمیق بر جامعه داشته و دارد و به نظر می رسد در نمایشگاه "طلای سیاه" به دور از هیاهو تلاش شده است این انگیزه های در هم تنیده ی انسان ایرانی مورد توجه قرار گیرد.
دستمایه ی گروهی از آثار محمد مصدق است. در این آثار عمدتا مصدق به عنوانِ قهرمانِ نفت تصویر شده است. در این مجموعه عطر سیاه و خونِ سیاه، به نمایندگی از بعضی فراورده های نفتی همچون گاز و بنزین و روغن صنعتی، مورد توجه قرار گرفته است. تعداد آثار حجمی بیش از کارهای قاب شده است و مجسمه سازان هم در شکل گرفتن "طلای سیاه" سهم داشته اند.
البته در مجموعه آثار نمایشگاه "طلای سیاه" گرفتاری معمول در اندیشه ی ایرانی همچنان به چشم می خورد. بیشترینه کارها گرفتار دم دستی ترین عناصر مربوط به نفت هستند. در خیلی کارها با رنگ طلایی و سیاه کار شده و گویی هنرمند از خود قرائتی مستقل راجع به نفت نداشته است. به نظر می رسد این دست هنرمندان در کنکاش و ایده یابی چندان موفق نیستند زیرا نفت در کشور ما از منابع زیرزمینی عبور کرده و بالا آمده است و در ذرات وجودی تمام ما موثر افتاده. گاه گویی این نفت است که بر زندگانی ما فرمان می راند و تبدیل به رفتار، اخلاق، و حتا تاثیرگذار در سبک زندگی مردم می شود.
در نمایشگاه طلای سیاه با وجود همه خوبیهایی که دارد کمتر می توان با اثری روبرو شد که به زوایای پنهان اما ملموس تر پدیده ی نفت پرداخته باشد. بعضی هنرمندان کوشیده و موفق شده اند از زاویه ی معمول فراتر رفته و به پیچیدگی های موضوع بپردازند. از جمله آثار درخشانی که می توان به عنوانِ نمونه به آنها اشاره کرد مجسمه های قدرت الله عاقلی است. مجسمه های طلایی رنگِ او با ابعاد کوچک شان یاد آور تندیس های برنجی یا طلایی ای هستند که به برندگان داده می شود. در این آثار سرباز، کودک، نردبان، و پری کوچکی که پیشانی بند بر سر دارد همگی بر بشکه های نفت ایستاده اند.
در اثری دیگر، ویم دلووی (Wim_Delvoye)، هنرمند بلژیکی، یک کپسول گاز را نقاشی و تزیین کرده است و ارائه داده. این اثر می تواند به تجمل پنهانی که در مردمانِ کشورهای صاحب میدان های نفتی و گازی وجود دارد اشاره داشته باشد. همچنین مهدی نبوی هنرمند جوانی که آثارش همواره با تکنیکِ آینه کاری انجام می شود، بشکه ای نفت را با آینه کاری های منقوش به تانک و هواپیمای نظامی آراسته. اشاره به سایه ی همواره ی جنگ در تلالو این آینه ها در محیط خوانش می شوند. مهرداد محب علی نیز با استفاده از عکس مدیران انگلیسی کمپانی های نفتی، نقاشی جالبی خلق کرده است که درآن، آنها دور یک میز نشسته اند و زنی همچون جسد برمیز افتاده است. انگار این زن نفتِ سرزمین ما باشد که بیگانگان قصد تشریح بدن هنوز زنده ی اورا داشته باشند.
ظاهرا تعدادی از آثار نمایشگاه به دلایلی از محیطِ گالری جمع آوری شده باشند زیرا در کاتالوگ آثاری هست که در نمایشگاه دیده نمی شوند. از جمله می توان به تصویری از بابک کاظمی، اثری از جمشید بایرامی و مجسمه ی جالبی از سپهر بختیاری اشاره نمود.
در مجموع رویکرد تاریخی اجتماعی نمایشگاه بر نگاه هنرمندانه اش می چربد اما از هر سو که به ماجرا نگاه کنیم، این نمایشگاه اتفاق مهمی است و خوب است در هنر معاصر ایران نمونه های دیگرش پی گرفته شود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر