نیمه خاموش موسیقی ایرانی
«چطور شده که صدای آقایان در خانمها انحراف ایجاد نمیکند، اما صدای خانمهاست که در آقایان انحرافی میسازد. امیدوارم دوستان به زودی به این نتیجه برسند که صدای خانمها کسی را منحرف نمیکند!»
این نقل قول از «محمدرضا شجریان»، تنها بخشی از درد دل اهالی موسیقی است که در ۳۴ سال گذشته، خواه در جمعهای خصوصیتر و با لحنی تندتر و گاهی هم در گفتوگوهای رسانهای و کمی نرمتر، دائم آن را تکرار کردهاند. اما انگار «دوستان» هنوز به این نتیجه نرسیدهاند و بیش از سه دهه است که صدای تکخوان زن در موسیقی ایران همچنان ممنوع است.
اگرچه اهالی موسیقی و بزرگان آن همیشه از حذف صدای خوانندگان زن گله داشتهاند و اعتراضشان در رسانههای داخلی کم و بیش منعکس شده، اما تا پیش از سخنان «داریوش پیرنیاکان» (دبیر و سخنگوی خانه موسیقی) - کسی که به سخنرانیها و مصاحبههای تند و تیزش شهره است- مسئولان دولتی و محافظهکاران به چنین اظهارنظرهایی واکنش نشان نمیدادند. سخنرانی تند و تیز این موسیقیدان، بحثی را دوباره زنده کرد که هر ازچندگاهی سر برمیآورد و دوباره خاموش میشد.
اما این بار پای وزیر ارشاد دولت روحانی هم به میان آمد تا در دفاعی تمام قد از سخنان پیرنیاکان، سطح این بحث را به میان دولتمردان و اهل سیاست ببرد.
چه کسی گفته حرام است؟
هنوز هم متر و معیار صدا برای آوازخوانی زنان، صدای «قمرالملوک وزیری است، زنی که اگر امروز در ایران زندگی میکرد، حق خواندن نداشت. صدای زن، تا آنجا که از صفحات ضبط شده میدانیم، حتی در دوره قاجار هم رواج داشته است. گرچه زنان همیشه با موانع زیادی در این زمینه روبهرو بودهاند. با اینکه بعد از انقلاب اسلامی، استفاده از صدای زن در موسیقی ایران ممنوع اعلام شد اما حکومت اسلامی نتوانست به طور کامل صدای زنان را از موسیقی حذف کند و این صدا به شکلهای تحریف شده مثل همخوانی با مردان یا در دستههای کُر شنیده شده است. به علاوه با اینکه صدای خوانندگان زن محبوبی چون «مرضیه»، «دلکش»، «پوران»، «پریسا»، «هنگامه اخوان»، «گوگوش»، «مهستی» و دیگران، سال هاست به طور رسمی از رسانههای داخلی شنیده نشده و خوانندگان زن نسل جدید همچنان در خاموشی به سر میبرند اما هیچکدام از اینها باعث نشده که مردم خوانندگان زن را از یاد ببرند، بلکه برعکس اشتیاق آنها به شنیدن صدای آنان بیشتر هم شده است.
بحث در مورد صدای زنان در موسیقی ایران همیشه از خطوط قرمز و تابوهای جامعه اسلامی ایران بوده و به همین دلیل هم سخنرانی داریوش پیرنیاکان در جشن مهرماه سال ۹۲ خانه موسیقی، بحثهای بسیاری را درباره صدای خوانندگان زن به عرصه عمومی آورد که تا روزهای پایانی سال ۹۲ هم ادامه داشت. پیرنیاکان در آن مراسم مستقیما علما را خطاب قرار داده و از آنها پاسخ خواسته بود؛ یعنی کاری که تا پیش از این سابقه نداشت: «۳۴ سال است که در عرصه موسیقی زمستان است. هنوز در اینجا موسیقی را حرام میدانند. فقها امروز باید به ما هنرمندان که این همه جفا شده، جواب دهند که کجا نوشته شده موسیقی حرام است؟ نیمی از هنرمندان موسیقی، زنان هستند، آنها هم اجازه خواندن ندارند. فکر میکنم همه اهالی موسیقی درباره این خواستهها یک صدا هستند.»
البته پیرنیاکان اشتباه میکرد؛ شاید اهالی موسیقی درباره این مشکلات و مخصوصا آزاد شدن صدای زن همدل باشند، اما همصدا نبودند و بعضی ترجیح دادند که انتقادهایشان را از وضعیت موسیقی و ممنوعیت تکخوانی زنان پشت درهای بسته ابراز کنند.
یک روز پس از سخنان پیرنیاکان، موجی از واکنشهای محافظهکاران به راه افتاد و او که دبیر و سخنگوی خانه موسیقی بود وادار به استعفا از این سمت شد. خانه موسیقی اگرچه استعفای او را نپذیرفت، اما چند روز پس از آن بیانیهای منتشر کرد و اظهارات پیرنیاکان را نظرات شخصی این موسیقیدان دانست.
این واکنش، چیزی نبود که موسیقیدانان از این نهاد صنفی انتظار داشتند. خانم «س» از خوانندگان زن عضو این خانه در گفتوگو با «ایران وایر» میگوید: «دوستان هیات مدیره حداقل میتوانستند چیزی نگویند. چون در دولت تازه، هم فضا برای چنین اظهارنظرهایی کمی باز شده بود و حرف آخر را هم که آقای پیرنیاکان زده بودند. این خانه قرار است برای حمایت از منافع صنفی موسیقیدان اعم از زن و مرد کار کند، نه آنکه فقط حرف از مسکن و بیمه آنها بزند!»
اما اظهارنظر «علی جنتی»، وزیر تازه از راه رسیده ارشاد در دفاع از خوانندگان زن، برای اهل موسیقی کاملا غیر منتظره بود. او چند روز پس از این اتفاقات در سخنانی گفت: «در مورد حرمت تکخوانی خانمها اتفاقنظری در بین مراجع نیست، در واقع اگر مفسدهانگیز نباشد اشکالی ندارد.»
ترقیق نکنید!
کاملا انتظار میرفت که اظهارنظر بیسابقه وزیر ارشاد، به مذاق محافظهکاران و متشرعین خوش نیاید و با مخالفت شدید آنها روبرو شود. یکی از نخستین واکنشها از طرف آیتالله «مکارم شیرازی» بود که بدون نام بردن از جنتی یا پیرنیاکان، در یکی از جلساتش عنوان کرد: «این افراد جسور شدهاند. عدهای آمدهاند و در مغالطهای گفتهاند که فقها دلیلی ندارند برای اینکه صدای زن نباید پخش شود و چرا علما و فقها میگویند خواننده زن نباشد؛ این طرز سخنگویی سابقه ندارد.» او چنین اظهارنظرهایی را خارج از صلاحیت «یک خواننده و نوازنده» دانست و هشدار داد که اگر وزارت ارشاد این قبیل رفتارها را تکرار کند، از مردم فاصله میگیرند. آیتالله مکارم در این راه تنها نماند و آیتالله «ابوالقاسم علیدوست» (عضو جامعه مدرسین و رئیس انجمن فقه و حقوق حوزه علمیه قم) و پس از آن «مفید کیایینژاد» (از اعضای کمسیون فرهنگی مجلس) هم تنها «علمای دین» را در این امر ذیصلاح دانستند.
باوجود آنکه بیش از ۳۰ سال از انقلاب اسلامی میگذرد، اما تابوی حرمت داشتن صدای زن در جمهوری اسلامی نشکسته و اصولا معلوم نیست این حکم شرعی از چه زمانی جاری شده است. به نظر میرسد دلیل حرمت مطلق برخی مراجع نسبت به صدای زن از آنجا ناشی میشود که بعضی از آنها معتقدند، به صورت طبیعی صدای زن خواننده، تمایلات شهوانی بر مرد نامحرم میگذارد و او را به بیپروایی در گناه میکشاند؛ یعنی امری که در اسلام به شدت نهی شده است.
با این حال، برخی از روحانیون و علمای شیعه، در فتواهای خود، تلویحا موافقتشان را با پخش صدای زن در موسیقی اعلام کردهاند:
«اگر صدا را نازک کند که موجب تحریک مرد اجنبی شود اشکال دارد؛ اما اگر طبیعی و عادی قرآن میخواند یا اشعار امام حسین (ع) خوانده میشود و مرثیهخوانی میکند ولو اگر تکخوانی کند، اگر صدا نازک نکند و به اصطلاح ترقیق نکند که موجب تحریک شود، هیچ اشکالی ندارد و همچون سایر صداها است که میتوان شنید و اشکالی ندارد.» این حکم حجتالاسلام «جواد محمودی» نماینده آیتالله سیستانی در پاسخ به استفتائی درباره تکخوانی زن است.
نظر بیشتر مراجع تقلید شیعه، نزدیک به نظر آیتالله سیستانی است و برخی از مراجع این امر را به خودی خود حرام نمیدانند. حتی آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی نیز پاسخ کم و بیش مشابهی به این سوال میدهد: «اگر صداى زن بهصورت غنا نباشد و گوشدادن به صداى او هم به قصد لذت و ریبه نباشد و مفسدهاى هم بر آن مترتّب نگردد، اشکال ندارد و فرقى بین موارد فوق نیست.» مراجع تقلید دیگری همچون آیتالله صانعی هم احکام مشابهی دارند. اما مراجعی همچون مکارم شیرازی و بهجت، جواب قاطعی در برابر استفتاء حکم صدای آواز زن برای مرد نامحرم دارند: «حرام است!»
باهم بخوانیم تا مفسده نشود
در سالهای پس از انقلاب، آهنگسازان بسیاری برای دور زدن قانون ممنوعیت صدای زن در موسیقی، دست به ابداعاتی زدند. به این ترتیب که زنان یا باید به صورت همخوان در زیر صدای مردان بخوانند و یا برای آنکه صدای یک زن قابل تشخیص نباشد، یک یا چند خواننده دیگر زن او را همراهی کنند. منع زنان از تکخوانی؛ جفایی سی و چند ساله بر خوانندگان زن ایرانی است و باعث آن شده که هنر آنها همواره در سایه خوانندگان مرد بماند یا اگر هم بخواهند بخوانند، صدایشان تنها در سالنهایی ویژه و در جمعی کاملا زنانه به گوش برسد.
از دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی، اجرای کنسرت و آوازخوانی زنان، برای زنان مجاز اعلام شد و خوانندگانی همچون «سیمین غانم»، «پری زنگنه»، و گروههایی مثل «پریشاد» و «ژیوار»، کنسرتهایی برای بانوان برپا کردند که با مراقبتهای امنیتی فوقالعاده زیاد همراه بود. در روزهای برگزاری این کنسرتهای زنانه در تالار وحدت، چندین لایه پردههای تیره، تمام محدوده داخلی تالار وحدت را از بیرون جدا میکند و زنان شنونده تنها با تحویل موبایل، جستوجوی بدنی و عبور از چندین لایه حفاظتی میتوانند وارد تالار وحدت شوند.
با این حال برگزاری این کنسرتها در سالهای گذشته و در دوران محمود احمدینژاد به علت سختتر شدن شرایط صدور مجوز، محدودتر شد و بسیاری از آهنگسازان و خوانندگان زن، عطای این کار را به لقایش بخشیدند.
وجود محدودیتهای زیاد در این زمینه، باعث شد تا زنان نه تنها از جریان اصلی موسیقی کنار گذاشته شوند، بلکه همین تنها روزنه موجود برای آنان یعنی خواندن برای مخاطبان زن نیز برایشان سختتر شود. به عنوان مثال چندی پیش آییننامهای از سوی بنیاد رودکی تصویب شد که به دلیل اهمیت تالار وحدت به عنوان مهمترین سالن اجرای موسیقی در کشور، پیش از اجرای کنسرت، یک شورا متشکل از هنرمندان آثار را بازبینی کنند تا گروههایی که کیفیت آنها پایینتر از حد استاندارد است، نتوانند در این تالار اجرا داشته باشند. اما از آنجا که در این شورا هیچ موسیقیدان زنی وجود ندارد، این شورا نمیتواند اجرای این زنان را بازبینی کند و بههمین دلیل ممکن است اجرای گروههای زنانه در این تالار، برای همیشه متوقف شود و آنها مجبور شوند برای اجرا به محلهایی همچون برج آزادی و فرهنگسسرای نیاوران کوچ کنند. اگرچه این قانون در همان زمان، مورد اعتراض بسیاری از هنرمندان قرار گرفت، اما هنوز تصویب نشده و این خطر وجود دارد که در صورت تصویب آن، خوانندگان زن که تاکنون به دلیل حرام بودن صدای زن در جمهوری اسلامی به حاشیه رانده شدهاند، از اجرا در مهمترین تالار موسیقی کشور هم باز بمانند.
اما اینها تنها نتایج چنین ممنوعیتی نیست و حرام بودن صدای زن نتایج تلخ تری هم دارد. همانطور که «حسین علیزاده» (آهنگساز و نوازنده مطرح موسیقی ایران) در گفتوگو با خبرگزاری میراث فرهنگی (CHN) عنوان کرده: «۵۰ درصد موسیقی ایران تعطیل است. برای یک آهنگساز، ساخت و اجرای اثر بدون داشتن صدای زن سخت و مشکل است.»
موسیقیدانان معتقدند صدای زن و صدای سوپرانو، نیمی از موسیقی است و حذف این صدا مثل این میماند که یکی از سیمهای ساز را بردارید و بخواهید با آن بنوازید. با همه این اعتراضها، هنوز تغییری در این وضعیت رخ نداده و هر انتقادی در این زمینه با عکسالعمل شدید قشریون و تندروهای مذهبی مواجه میشود. از این رو بسیاری از آهنگسازان بر این باورند که باید همچنان صبر کنند و تنها راه چاره در شرایط فعلی، حرکت با چراغ خاموش است. به قول محمدرضا شجریان در گفتوگو با بیبیسی: «ما هر چه بگوییم تاثیری ندارد و آنها کار خودشان را میکنند و اعتقاد دارند قوانین الهی است و قابل تغییر نیست. پس آنها کار خودشان را میکنند و ما هم کار خودمان را..»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر