واردات كاغذ، عدم صدور مجوز، درصد پايين حقالتاليف براي مولف، كمبود ناشر براي انتشار كتاب و نبود سازوكاري دقيق در ميزان تجديد چاپها، تنها بخشي از مشكلات نشر در ايران است. اما وقتي نويسندهاي درباره مافياي نشر در ايران ميگويد، دقيقا منظورش چيست؟ آيا به وجود همين مشكلات اشاره ميكند يا منظور او به مفهوم واقعي مافيايي، يعني زدوبندها و معاملات پنهاني براي ارائه يك كالا و حذف رقيبان است؟ در گزارش قبلي، زدوبندهای دولتی و ناكارآمدي بخش خصوصي در توزيع و پخش كتاب در ايران را مرور كرديم و در اين گزارش ميخواهيم به خود نشر بپردازيم. براي اينكار با هدف قرار دادن نشر آثار ادبي در ايران، چگونگي اين زدوبندها و معاملات را در بين ناشران و روزنامهنگاران ادبي مرور كرده و انتشار آثار جوانان در ايران را بررسي ميكنيم.
فرهنگ كتابخواني يا نشر؟
«مشکل امروز نشر ما درصدی نیست که توزیعکنندهها میگیرند؛ مسأله اصلی نبود فرهنگ مطالعه است. فقدانی که نتیجهاش به کاهش آمار تیراژ کتابها و فروش پایین کتابها باز میگردد. زمانی که نشر، سود اقتصادی نداشته باشد طبیعی است که دست ناشر هم برای مانور دادن روی مسائلی همچون تبلیغات و تخفیفها بسته میشود و در نهایت نتیجه چندانی هم از انتشار آثار مختلف عایدش نمیشود.» اين را «بهمن رحیمی» (مدیر مسئول انتشارات شادان) در گفتوگو با سايت خبري «تابناك» گفته است. كسي كه با چاپ رمانهاي عامهپسند و عاشقانه از نويسندگاني همچون «ر. اعتمادي»، «شهره وكيلي» و ديگران، يكي از پولسازترين ناشران ايران است. جداي از ميزان تاثير انتشارات شادان در فرهنگ كتابخواني مردم ايران، هر ناشري بنابر ملاحظات و قوانين مخصوص به خود، دست به انتشار آثار میزند. تا اینجای کار و به اعمال این ملاحظات، نمیتوان انگ مافیاییبودن زد. اما وقتي اين ملاحظات تبديل به زدوبندهايي براي حذف رقيبان یا آثار برخی نویسندگان و میدان دادن به چهرههاي خودي و عرضه کتاب های خاص در بازار نشر ميشود، ظن وجود مافيا در این حوزه، تقویت می شود.
آنها که در شعر و داستان و دیگر رستههای ادبیات، سرشناس هستند، نیازی به لابی با مافیای نشر ندارند و به دلیل اعتبارشان قاعدتا آثارشان منتشر خواهد شد، اما مولفان جوان و بیاسمورسم برای اینکه آثارشان را در بنگاههای تراز اول نشر منتشر کنند، چه باید بکنند؟ در اين ميان تازهكارها و جوانها مهمترين معضل را دارند.
«ناشر ـ مولف»؛ دوای درد نویسندگان بی اسم و رسم
بياييم ابتدا چگونگي آثار منتشره جوانان در اين سالها را مرور كنيم. تا چندی پیش، اغلب، روال اینگونه بود که شاعران و قصه نویس های تازه کار یا بی اسم و رسم برای انتشار آثارشان چاره ای جز بستن قرارداد با ناشران درجه دو و سه نداشتند. اینگونه قراردادها با مشارکت محدود ناشر در سرمایه گذاری همراه بود. این دسته از ناشران، با توجه به بنیه اقتصادی ضعیف و بضاعت های دیگر، دست چندانی در بازار توزیع نداشتند و بنابراین سعی میکردند همه نسخه های کتاب هایی را که منتشر میکنند براي توزيع به خود مولفان بسپارند.
حالا مدتی است كه ناشران درجه دو و سه هم كمتر راضی ميشوند تا کتابی از تازه کارها را با سرمایهگذاری اندک و چه بسا بدون هیچگونه سرمایهگذاری منتشر کنند. بروز این وضع، سببساز تولد پدیده تازه ای در نشر ايران شده که به دو معنا میتوان به آن عنوان «ناشر ـ مولف» یا «خودناشری» را اطلاق کرد: نخست به این معنا که مولفان، خودشان دست به انتشار کتابشان ميزنند و به اصطلاح «ناشر ـ مولف» ميشوند. در معنای دوم آنها به طور کلی عطای انتشار کتاب در بازار را به لقایش بخشیده و آثارشان را به دست خودشان و در فضای مجازی به صورت آنلاین منتشر کرده و می کنند.
اما چرا انتشار آثار نویسندگان، شاعران و مترجمان جوان با اين همه دشواري همراه است؟ مگر ريسك انتشار آثار اوليه شاملو، گلشيري يا بزرگان ادبيات ايران، پاسخ درستي به ناشران آنها نداده است؟ ناشران در پاسخ به اين پرسشها مدعیاند با مخاطبسنجیهایی که میکنند، دلیلی برای انتشار کتابهایی که قرار است در انبارهایشان باد کند نمیبینند. اما جداي از پديده «ناشر ـ مولف»ي، چهار سالی است این قاعده تا حدودی عوض شده است. البته هنوز نمیتوان با قاطعیت گفت آن قاعده به تمام و کمال تغییر یافته، به این دلیل که همچنان سویههایی از وضعیت پیشگفته، موجود و مسلط است.
كتابهايت را جمع ميكنم
پیش از این، انتشاراتیهایی مانند چشمه، نگاه، نی، امیرکبیر، آگه، نیلوفر، مرکز، ققنوس، هرمس و دیگر ناشران معتبر و تثبیتشده، کمتر حاضر بودند که آثار نویسندگان تازه کار را منتشر کنند. در میان این ناشران، «چشمه»، از معدود ناشرانی بود که در نشر داستان، ظاهرا به سراغ داستاننویسان و مترجمان جوان رفت و به آنها میدان داد. این موسسه انتشاراتی، از سال 89 نشان داد که میخواهد خلاف این قاعده تثبیتشده عمل کند و دست به انتشار گسترده آثار جوانان زد. پس از تعلیق فعالیتهای نشر چشمه، انتشارات «نگاه» هم به چشمه پیوست. از سوی دیگر ناشری مانند «آهنگ دیگر» هم که اعتبارش در حد این دو موسسه باسابقه و قدیمی نبود اما چهرهای ظاهرا حامی شعر جوان داشت، مدتی قبل از این دو انتشاراتی و همگام با آنها، مجموعههای شعر برخی شاعران نسل جدید را که اغلب آنها جزو شاعران همگرا با جریان شعری مورد قبول مدیران این نشر یعنی شمس لنگرودی، حافظ موسوی و شهاب مقربین بود، منتشر کرد.
تا اینجای کار ظاهرا همهچیز، بر اساس پیشفرضهایی مثبت پیش می رفت. اما همواره انتقاداتی به برخی رفتارهای لابیگرانه تعدادی از ناشران وارد بوده است. مثلا شاعری در گفتوگو با «ايرانواير» ادعا میکند یک موسسه انتشاراتی همه نسخههای تصحیح او از کلیات شعر يك شاعر نامآور را از بازار تهیه و جمع کرده تا نسخههای خودش تنها نسخههای موجود و معتبر از شعر آن شاعر در بازار باشد. او در گفتوگو با ما مدعی است، ناشر کتابش در مقابل تقاضای مولف برای چاپ دوم، گفته حاضر به انجام این کار نیست چون فلان ناشر، نسخهای مشابه را منتشر کرده و یارای مقابله با او را ندارد.
نمونه هایی از این دست، فراوان اند و همواره به گوش می رسد. ناشرانی مانند چشمه، نگاه و آهنگ دیگر، که در چند ساله اخیر، خواستند قواعد بازار نشر را بر هم زده و اشعار شاعران جوان و بی اسم و رسم را هم منتشر کنند، در میانههای راه، خواسته یا ناخواسته از اهداف اولیه خود یعنی توجه به شعر نسل جدید، دور افتادند و ملاحظاتی دیگر را در انتشار آثار جوانان لحاظ کردند. مثلا شاعری که مجموعه شعرش از سوی نشر چشمه صلاحیت انتشار را کسب نکرده در اینباره به «ايرانواير» ميگويد: «برای اینکه در این انتشارات اثرتان منتشر میشد باید یکی دو یادداشت تاییدآمیز اینجا و آنجا درباره کتابهای شعر چشمه منتشر کرده باشید یا به هر حال باید انتشار کتابتان برایشان توجیههای عقلانی و اقتصادی دیگری میداشت».
لابی گری دبیران سرویس ادبی نشریات فرهنگی
منظور از «اينجا و آنجا»ي موردنظر شاعر كه يادداشت تاييدآميز درباره كتابهاي نشر چمشه باید در آنها منتشر ميشده، بخش ادبي روزنامهها و مجلههاي فرهنگي ايران است. تا پيش از تثبیت شدن صفحات ادبي روزنامهها و مجلهها در رسانههاي ايران، مجله هاي ادبي همچون «كارنامه»، «گردون» و غيره، بار شناسايي و انتشار آثار جوانان را برعهده داشتند. حالا چند سالي است كه مجلههاي ادبي مستقل در ايران منتشر نميشود و دبيران بخش فرهنگ و هنر يا ادبيات روزنامهها و مجلهها، عهدهدار اين كار شدهاند. البته اصل حرف و حديثها درباره مافياي نشر آثار جوانان هم در زدوبند ناشران با همين روزنامهنگاران شكل گرفته است.
«مهدي يزادنيخرم»، يكي از مشهورترين دبيران بخش ادبيات در رسانههاي ايران است كه خود نيز تاكنون دو رمان منتشر كرده و در سال گذشته رمان خودش در ماهنامهاي به دبيري خودش، بهترين رمان سال شناخته شد. حرف و حديثها درباره اين روزنامهنگار و نويسنده، از لابي قدرتمند او با نشر چشمه ميگويد.
«محمد مفتاحی» شاعر مجموعهشعرهای «بنبست» و «آخرین انسان» از روزنامهنگارانی است که طی سالهای میانی دهه هشتاد به طور آزاد با صفحات ادبیات روزنامه شرق به سردبیری محمد قوچانی و دبیری یزدانیخرم همکاری کرده است. او در گفت وگو با هفتهنامه «حاشیه» گفته است كه يزدانيخرم اجازه انتقاد به برخي كتابها را در صفحات تحت اختيار خود نميدهد و از نويسندگان و يادداشتنويسان تنها انتظار تعريف و تمجيد درباره آن كتابها دارد. از اين دست حرف و حديثها درباره «احمد غلامي» (سردبير سابق شرق و نويسنده داستان) هم زياد شنيده ميشود.
يكي از نويسندگان روزنامه شرق كه با احمد غلامي كار كرده، از کارشکنیها و لابیکاریهای ناشران و رسانهها به ما ميگويد و اينكه آنها چه تاثير زيادي بر جوايز ادبي هر سال ميگذارند. او با ذکر نامهایی درصدد است تا به ما ثابت کند، ناشرانی مشخص و با نفوذ در بین داوران جوایز با همراهي روزنامهنگاران طرفدار خود، رای داوران را به سمت کتابهایی میکشانند که خودشان منتشر کردهاند.
هرچه مافیای ادبی قدرت بیشتری بگیرد، کسانی که نمیتوانند مناسبات حاکم بر نشر آمیخته با لابیگری را درک کنند و با آن کنار بیایند، بیش از پیش از صحنه ادبیات کنار میروند و گوشهنشینی میکنند. این دسته از ادبیاتیها که ادبیات را فینفسه و بدون ملاحظات معمول و جدیتر پیگیری میکنند، با بروز چنین وضعی کلا از فضای نشر ناامید میشوند و آثارشان را در خانه انبار میکنند. این اتفاق نه تنها برای جوانان که برای برخی مولفان قدیمی و سرشناس نیز افتاده است.
به عنوان مثال «شمیم بهار» (قصهنویس و منتقد فیلم) را، آنها که سینما و ادبیات را جدیتر دنبال میکنند میشناسند. بهار به مانند برخی از همقطارانش مانند مرحوم «بیژن الهی»(شاعر و مترجم) که او نیز بیش از سی سال تن به انتشار کتابهایش نداد، مدتهاست بیکتاب مانده و هیچگاه نیز تمایلی یه انتشار آثارش در فضای موجود نشان نداده است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر