مافياي سينماي ايران چگونه در توليد و پخش يك فيلم شكل گرفته است؟
در بخش اول این گزارش، به زد و بندها و روابط پشت پرده آموزشگاه های سینمایی در ایران و نحوه ورود علاقمندان بازیگری به عرصه سينما و ماندگاري در آن را شرح داديم. در این بخش و در قدم بعدي به سراغ حوزه های دیگر قدرت و اعمال نفوذ و کنترل در سينمای ایران، يعني تهيه كنندگان و پخشكنندگان فیلم می رویم.
مافيا عموما اصطلاحي است براي مجموعهای به هم پیوسته از نشانههایی غيرقانوني، که پرسنده را به سمت قدرت یا قدرت هایی پنهان و مرموز میبرد. گرچه شناسایی دقیق اين قدرت ها و عوامل پنهان آنها كار سادهاي نيست، اما در اين گزارش قرار را بر اين گذاشتيم تا در حد و سعي ممكن و محدود، بر اساس روایت های دستاندركاران سينما و پرس و جوهای ما، تا حدودي به مفهوم و چيستي مافياي سینما در ايران در مراكز پخش و توليد نزديك شويم. جستجوی ما در این کلاف سردرگم، شامل تمام بخشهایی است که پول در آن رفتوآمد دارد و ممکن است مامنی برای تشکیل باندهای مافیایی باشد.
يا بازي كن يا خداحافظي
«به دنبال نابودي مافياي سينماي ايران هستم». اين جمله را «فرجالله سلحشور»، سینماگر وابسته به جناح راست تندرو در ایران در مراسم قدرداني از عوامل مجموعه تلویزیونی «یوسف پیامبر»در هتل انقلاب گفته است. او معتقد است كه در سينماي ايران، مافياي خطرناكي ريشه دوانده كه اخلاقيات و سرمايه مردم ايران را در خطر جدي قرار داده است.
عدهاي اظهارنظرهاي جنجالي و وابستگيهاي حكومتي سلحشور را به عنوان حمله جناح راست حكومت به کل سينما تعبير كردند، اما آيا تنها سلحشور است که صحبت از مافیای سینما در ایران می کند؟ آن هم زماني كه همه از مسعود دهنمكي گرفته تا مسعود كيميايي؛ از وجود پدیده ای به این نام در سينماي ايران حرف می زنند؟ مدتی پیش «محمدعلي سجادي» (کارگردان)، علت فاصله گرفتنش از سينما را نامساعد بودن وضعيت مافيايي حاكم بر سينماي ايران دانست. از اين دست مثالها بسيار است، اما پرسش اين جاست كه مافیا چه بر سر بازیگران و فیلمسازان میآورد كه داد آنها را از هر دسته و جناحی در آورده است؟ برخی، تهديد به بايكوت كردن بازيگران در صورت عدم همكاري با برخي فيلمسازان را یکی از ابزارهای فشار مافیای سینما در ایران می دانند، یعنی همان فيلمسازاني كه خود از مافياي زور و ثروت در سينما ميگويند.
در گفتوگو با اهالي سينما، علاوه بر اشاره آنها به سوءاستفاده های جنسي و ابزاري از زنان بازیگر، ردوبدل كردن پولهاي هنگفت براي گرفتن نقشها و تهديد برخي كارگردانها براي گنجاندن صحنههايي برخلاف ميلشان، به عنوان نمونه های دیگری از اين فشارها مطرح شده است.
اختاپوس اکران
اما قدرت اصلی مافیا و حوزه اعمال نفوذ آن گیشه و پخش فیلم است. پس براي فهم بهتر ماجرا، به سراغ كساني ميرويم که اکران و پخش فیلمها را در دست دارند. مهمترین بخش، پس از تولید یک فیلم پخش درست آن است. دور ماندن از زمانهای سوخته و سینماهای بدون تماشاگر، تبلیغ روی فیلم و جلب نظر پخشکننده برای بازاريابي بیشتر فیلم در ایران و کشورهای دیگر، چه در سینما و چه در شبکه خانگی، همه و همه زنجيرهاي را ساختهاند كه يك فيلم براي ديده شدن به آنها نياز دارد. اما همه اینها دست چه کسانی است؟
فيلمهاي سينمايي پس از آمادهسازي نهايي براي توزیع با شرکتهاي پخشكننده قرارداد ميبندند تا آنها هم با سينمادارها قرارداد بسته و فيلم اکران شود. در این میان نميتوان پرداخت پورسانت به برخي از سينماداران براي اکران یا عدم اکران يک فيلم را از نظر دور نگه داشت. چیزی که «حمید بهمنی» (مدیرعامل موسسه فرهنگی شهید آوینی) در گفتوگو با «پايگاه خبري هنرنیوز» از آن به عنوان مافیای اکران یا اختاپوس خونآشامي یاد كرده که اجازه رشد و بالندگی را از فیلمها گرفته است. این لقب احتمالا به عدهای در شوراي صنفي نمایش و مسئولان حوزه هنري داده شده که در اعمال نظرهاي سلیقهایشان، گزینشی عمل کرده و اجازه اکران به موقع در سینماها را از بسیاری از فیلمها گرفتهاند. بهمنی درباره این باند مافیایی توضيح داده: «سینماگرانی که جزو تفکر و باند این گروه نباشند، فیلمهایشان در زمان اکران نابود خواهد شد. به عنوان مثال با وجودی که یکی از فیلمهای اخیر که روی اکران بود از فروش خوبی برخوردار نبود، اما هم تبلیغ خوبی از تلویزیون برای این فیلم شد و هم در شرایط خوبی این فیلم را راهی اکران كردند. همین کار را برای فیلم قبلی من یعنی فیلم "گلوگاه شیطان" که میتوانست از مخاطب خوبی هم برخوردار باشد انجام ندادند. ما اگر در کشور بیش از ۲۰ هزار سالن سینما داشته باشیم مطمئن باشید هیچ فیلمی در زمان اکران دچار افت فروش و شکست مالی نخواهد شد.»
وقتي همه خوابيم
پخش درست يك فيلم، كمك بزرگي براي ديده شدن آن و بازگشت سرمايه تهيهكننده است. از آنجا كه بسياري از تهيهکنندههاي سينماي ايران پخشکننده فيلم نيستند، تلاش ميکنند پخش فيلم خود را بيشتر به دو شرکت «فيلميران» و «هدايت فيلم» بسپارند. البته آنطور كه يكي از كارگردانان جوان سينماي ايران به ما ميگويد، به نفع تهیه کننده هاست که چنین کاری بکنند چرا كه در غیر این صورت سرنوشت آن فيلم در زمان اکران نامعلوم خواهد بود.
در حال حاضر بيش از 15 شرکت پخشکننده فيلم در سينماي ايران وجود دارد، ولي تنها این دو شرکت توانستهاند 70درصد فیلمها را اکران و پخش کنند. البته در اين ميان از «محمدحسين فرحبخش» (تهيهكننده) هم نبايد غافل شد كه به گفته همان كارگردان جوان، براي نحوه چيدمان صحنه و انتخاب بازيگران هم تصميم ميگيرد و عملا كارگردان را در سيطره خود نگه ميدارد. «پ. ص» از اهالی سینما در گفتوگو با ايرانواير میگوید: «بدون شک یکی از کابوسهای كساني که فیلمی در نوبت اکران دارند همزمانی نمایش فیلمشان با فیلمی از "حسین فرحبخش" است.»
اين موضوع تاكنون اصطحکاکهايي هم بین دستاندرکاران يكي از فیلمهای روی پرده با فرحبخش و «پویافیلم» به وجود آورده؛ مثل ماجرايی که برای فیلم «صداها» و همزمانیاش با اکران فیلم «هفت رنگ» پيش آمد و درگیریهایی را میان منیژه حکمت، تهیهکننده «صداها» و فرحبخش و علیخانی تهيهكنندگان «هفت رنگ» ایجاد کرد. اينطور كه از نامه سرگشاده عوامل فيلم «صداها» برمی آید، فيلم آنها مجوز پخش و زمان اكران در سينماها را در اختيار داشته و ناگهان اين نوبت پخش و سينماها به فيلم فرحبخش داده ميشود. البته خود فرحبخش از اعمال قدرت در شوراي سياستگذاري نمايش، براي گرفتن زمان اكران اظهار بياطلاعي كرده و گفته قرارداد با او از قبل تنظيم و امضا شده بود.
به گفته يكي از سينمادارها، کابوسهايي از اين دست برای فیلمسازان، تنها به فرحبخش و علیخانی ختم نمیشود و شامل تهیهکنندگانی چون «مرتضی شایسته» با «هدایتفیلم»اش، «علی سرتیپی» با «فيلميران»اش و «حبیبالله کاسهساز» هم ميشود. كاسهساز البته تنها با تهیهکنندگی يك فيلم يعني «اخراجیها» توانست به پولدارترین تهیهکننده سینماي ايران هم تبدیل شود.
البته اين نكته را نبايد ناگفته گذاشت كه تمام این افراد وجود چنين تشكيلاتي را توهم و شايعهپراكني ميدانند. زماني كه «جواد شمقدري» (مدیر عامل سابق سازمان سینمایی)، 80درصد سينماي ايران را وابسته به پولهاي دولت دانست، مرتضی شایسته در گفتوگویی با «خبرگزاري تسنيم» وابستگياش را به بخش دولتي رد كرد و گفت:«از همان روز اول که وارد سینما شدم در بخش خصوصی بودم. فیلمهایی مثل "مادر"، "روز روشن"، "کانی مانگا" و "میخواهم زنده بمانم" جزو بخش خصوصی است. مجموع کمکی که از فارابی گرفتم 100 تا 150 میلیون تومان بوده که به فارابی برگردانده شده. این ربطی به مافیای پخش ندارد. اصلا مافیای پخشی وجود ندارد. تنها 30 دفتر پخش در ايران فعال است که ما هم یکی از آنها هستیم.» شايسته معتقد است كه قدرت خود را با زحمت و شايستگي خودش به دست آورده است.
اما قدرت علي سرتیپی از کجاست؟ سرتیپی با قرار گرفتن در راس سازمانی چون «فیلمیران» که با ادغام امور پخش چهار شرکت معتبر فیلمسازی (سیدغلامرضا موسوی، رسول صدرعاملی، محمدرضا تختکشیان و حمید اعتباریان) تشکیل شد، صاحبنفوذترین پخشکنندگي فيلم را در سینمای ایران به وجود آورد. نفوذ این سازمان بر امور پخش به گونهای است که هر کارگردان و تهیهکنندهای که به دنبال اکران خوب و مناسب میگردد، «فیلمیران» را برای پخش انتخاب میکند. درباره سرتیپی همین بس که فیلمش «نیش و زنبور» را در کوتاهترین زمان نسبت به تولید در جدول اکران بهترین گروه سینمایی جای داد.
آنچه مشخص است این است که حرف زدن درباره مافیای سینماي ايران کار سهل و ممتنعی به حساب میآید. گرچه همه دستاندركاران در اينباره حرفهایی برای زدن دارند، اما آنها برای ادامه حیات سينماييشان در این فضا نبايد دست به قیل و قال بزنند. همان قيلوقالي كه تنها گوشه اي از آن در فيلم «وقتي همه خوابيم» ساخته «بهرام بيضايي» به نمايش درآمد. فيلمي كه ماجراي كارگرداني را روايت ميكرد كه تهيه كنندهاي با اعمال زور به او بازيگري را تحميل ميكند. بيضايي در اصل يك ماجراي واقعي را به فيلم تبديل كرده بود؛ ماجرايي كه براي ساخت فيلم «لبه پرتگاه»، بین او و تهیه کننده ای به نام «حميد اعتباريان» به وجود آمده بود و ادامه ساخت فيلم را متوقف كرد. ظاهرا اعتباريان با اصرار می خواسته «انديشه فولادوند» در فيلم بيضايي، نقش اصلي را داشته باشد اما بیضایی زیر بار نرفته است. اعتباریان قبلا این خواسته را به عنوان تهیه کننده، در مورد سهگانه «ستارهها» ساخته «فريدون جيراني» اعمال کرده بود که باعث شهرت ناگهاني اندیشه فولادوند شد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر