آریا قوامیان در نیمه راه دهه سوم عمر است. در تهران بزرگ شده و شش سال است که به آمریکا مهاجرت کرده است. او ابتدا به سراغ تحصیل در رشتههای مهندسی و روانشناسی و زبان فرانسه رفت، اما از نیمه راه تحصیل را وا گذاشت تا به فیلمسازی بپردازد. به گفته خودش «تقریباً از سال سوم درس را رها کردم و به فیلمسازی روی آوردم. از آنجا که علاقه من فیلمسازی بود با عکاسی شروع کردم و در واقع از عکاسی به فیلمسازی رسیدم. دلیل اصلی هم این بود که عکاسی در مقایسه با فیلمسازی بسیار بیشتر در دسترس است و من همچنان هم عکاسی میکنم. بعد از آن چند فیلم کوتاه ساختم و چند موزیک ویدئو، یکی برای محسن نامجو و یکی دیگر برای گروه «هایپرنوا». بعد از اینها به سراغ این فیلم رفتم که در واقع اولین فیلم بلند من بعد از آن تجربهها است.»
صادقانه و شخصی
فیلم تازه آریا دنبالهای بر تجربههای قبلی اوست، یک فیلم تجربی که داستان یک فیلمساز و تلاشش برای ساختن یک فیلم را به شکلی تجربی و روایتی غیرخطی بیان میکند. در پاسخ به این پرسش که چرا به سراغ این داستان و موضوع رفته و ایده اولیه از کجا به ذهنش خطور کرده میگوید:
«یک توصیهای که یکی از فیلمسازان به من کرد این بود که آدم معمولاً چیزی را میسازد که راجع به آن میداند. من اما این کار را نکردم. بلکه به سراغ ساختن فیلمی رفتم که تجربهاش را نداشتم. یعنی همین موضوع فیلمسازی که میخواهد یک فیلم بلند بسازد. این تجربهای است که من نداشتم. من به نگاه خارج از متن به یک متن علاقمند هستم و مشتاق چنین موضوعاتی هستم، حال چه ادبیات باشد و چه سینما. من فیلمنامهای کامل نوشتم اما چیزی که در نیمه کار به آن رسیدم این بود که چه اهمیتی دارد که فیلمی درباره یک فیلمساز و فیلم ساختنش ساخته شود، بخصوص که خیلی فیلمهای بهتری هم راجع به کارگردانهایی که نمیتوانند فیلمشان را بسازند ساخته شده است. اینطوری شد که یک سری ایدههای دیگری به ذهن من آمد، از این جهت که چه چیزی الان بیشتر برای من اهمیت دارد؟ این شد که آن تصاویر جنگ و تلاش برای وارد کردن ناخودآگاه خود من به فیلم بوجود آمد. از یک جایی احساس کردم که این داستان اولیه چه اهمیتی دارد؟ و فکر کردم که باید از این موقعیتی که دارم استفاده کنم برای اینکه داستانی بگویم که ربطی به اتفاقهایی که امروز در دنیا میافتد و حسی که دیگر آدمها دارند داشته باشد. اینگونه بود که بازگشتم به آن پیشنهاد اولیه و ساختن درباره آنچه با آن آشنا هستم. احساس کردم آن طرح اولیه صادقانه نیست و برای همین آن را شخصیتر کردم.»
آریا می گوید وقایع بعد از انتخابات 88 ایران و دستگیری و جلوگیری از فعالیت هنری جعفر پناهی، فیلمساز سرشناس ایرانی یکی دیگر از مسائلی بوده که او را به سمت این ایده سوق داده است. به گفته خودش:
«جدا از مسئله شخصی مشابه برای خودم و تلاشهایم برای ساخت یک فیلم بلند، دلیل دیگری که باعث شد به سراغ این موضوع بروم وقایع بعد از انتخابات و دستگیری و محرومیت از فیلمسازی جعفر پناهی بود. این تصویر که فیلمسازی در موقعیت او در خانه گیر کرده و نمیتواند فیلم بسازد تصویری بود که در ذهن من ماند و شاید یکی از منابع الهام این فیلم بود.»
بودجه کیکاستارتری
«وقایع روز هشتم» با بودجهای محدود و به شکل مستقل ساخته شده است. آریا برای تامین بودجه فیلم خود به سراغ ایدهای تازه رفت. او به وبسایت «کیکاستارتر» روی آورد و ایده فیلم خود را در آنجا معرفی کرد. در این وبسایت هر کس که ایدهای دارد میتواند معرفی کند و مردم در صورت علاقه به ایده به میزانی که مایل باشند بر روی آن سرمایهگذاری میکنند. آریا در ابتدا فکر میکرد تنها نیاز به ده هزار دلار پول برای ساخت فیلم دارد اما در نهایت جمع شدن بودجهای نزدیک به 14.5 هزار دلار او را شگفتزده کرد. البته در نهایت بخشی از این پول به عنوان مالیات و هزینههای وبسایت کسر شد و حدود 12 هزار و پانصد دلار آن به آریا پرداخت شد.
فیلم در منطقه خلیج سانفرانسیسکو و در مدت 5 ماه با یک گروه اصلی 5 نفره فیلمبرداری شد. آریا که خود علاوه بر کارگردانی و بازی در فیلم، فیلمبرداری بخش عمدهای از فیلم را نیز انجام داده است تمام فیلم را با یک دوربین «کانون فایو دی مارک تو» فیلمبرداری کرد. چرا بخش عمدهای از کارهای فیلم را خودش انجام داده است؟ میگوید:
«در مرحله اول تولید، من گروه فیلمبرداری و نور داشتم، اما دیدم به این شکل نمیتوانم کار را جلو ببرم. چرا که با بزرگ شدن گروه مشکلات هم بیشتر میشوند. چون به عوامل دیگری مانند مدیر تولید و منشی صحنه نیاز پیدا میکنید. من از لحاظ گروه فنی و بودجه محدودیت داشتم. در قسمت اول که گروه بزرگتر بود کار خوب پیش نمیرفت. مثلا ما به سر صحنه میآمدیم و 6 یا 7 ساعت طول میکشید تا بتوانیم تنها یک صفحه را فیلمبرداری کنیم که آن هم صحنه پیچیده و سختی نبود. من میدیدم که میشود کار را سریعتر انجام داد و برای همین از یک جایی به بعد تصمیم گرفتم خیلی از کارها را خودم انجام دهم. البته این باعث میشد که استرس کاری من افزایش پیدا کند چرا که باید کاری را که یک گروه شش یا هفت نفره انجام میدهد من به تنهایی انجام میدادم. یا مثلاً در صحنههایی که خودم بازی داشتم، من کادر و نور را تنظیم میکردم و فقط یکی از بازیگران میآمد و دکمه رکورد را میزد. یکی از دلایلی هم که باعث شد زمان فیلمبرداری طولانی شود مسئله نورپردازی بود، چرا که در بیشتر صحنهها من از نور آفتاب به عنوان نور اصلی استفاده کردم و برای مثال وقتی میخواستم نور نارنجی داشته باشم صحنهها را در فاصله سه ساعتِ پیش از غروب فیلمبرداری میکردم و برای همین چندین جلسه فیلمبرداری تنها یک ساعت و نیم فیلمبرداری داشتیم.»
صدا و موسیقی
«وقایع روز هشتم» فیلمی است که پیش از آنکه به فیلمنامه و داستانش متکی باشد، به تصویر سازی، تدوین و بویژه موسیقی اتکا میکند و سعی دارد با کنار-هم-گذاری تصاویر و صداهای مختلف مخاطب را به تفکر وا دارد. آریا خودش این فیلم را «یک تجربه سمعی بصری با رنگ و نور و فضاسازی» میداند و با اشاره به اینکه «ساختار فیلم تا حدودی در فیلمنامه وجود داشت اما بیان آن در تدوین شکل گرفت» در ارتباط با مرحله تدوین فیلم و همکاری با آهنگسازش میگوید:
«اینگونه نبود که دقیقاً از پیش مشخص باشد کدام تصویر در کنار کدام تصویر دیگر قرار میگیرد. مثلاً تضادی که از کنار هم نشستن تصویر بدن یک دختر در کنار تصویری از کمپ آشویتس ایجاد میشود چیزی است که در تدوین به وجود آمد. در زمان تدوین سعی کردم کمی با ایده اولیه خودم بازی کنم. وقتی فیلمبرداری تمام شد من به نیویورک برگشتم و تنهایی فیلم را تدوین کردم و نسخه اولیه حدود سه ساعت بود. آن نسخه را نشان آهنگسازم دادم و گفتم برویم موسیقی فیلم را بسازیم. او بعد از دیدن فیلم گفت: آریا چطوری بگم؟ بهترین چیزی که میتوانم بگویم این است که "لورنس عربستان" را نساختی و به نظر من فیلم باید کمی کوتاه شود. نظرت چیست که مثلا فیلم 80 دقیقه بشود؟ از آنجا حدود 5 ماه دیگر همراه با آهنگساز فیلمم دوباره فیلم را تدوین کردیم تا زمانش را به 80 دقیقه برسانیم. بعد از آن هم حدود 4 ماه مرحله آهنگسازی و تدوین صدا طول کشید. در مجموع کل تولید فیلم حدود دو سال طول کشید.»
از ترس باید ترسید!
ساخت نخستین فیلم بلند معمولاً یکی از سختترین کارها برای فیلمسازان جوان است. جمع کردن سرمایه و یافتن تهیهکننده بخشی از مشکل است و راضی کردن عوامل فنی به کار با فیلمسازی تازهکار و اعتماد به او بخشی دیگر. و بعد از همه اینها، بعد از ساخته شدن فیلم مشکل اصلی یعنی نمایش آن و بازگشت سرمایه آغاز میشود. از آریا در ارتباط با این تجربه و ساختن نخستین فیلمش به این شکل پرسیدم، و اینکه دیگر فیلمسازان جوان چگونه میتوانند از تجربه او بهره ببرند. او پاسخ میدهد:
«مهمترین چیزی که من یاد گرفتم این است که آدم باید کار را انجام دهد. این برداشتن قدم اول مهمترین چیز است و غلبه بر این ترس مهمترین کار. جملهای هست که میگوید تنها چیزی که آدم باید از آن بترسد خود ترس است، این همین ترس اول کار است. به نظر من باید جلو رفت و تلاش کرد.
از نظر اجرایی در کاری با بودجه کم مانند این به نظر من مهمترین چیز فیلمنامه است، علاوه بر اینکه باید کامل باشد باید نقاط اصلی و مهم آن مشخص شده باشند. به نظر من جدا از تصویر و فیلمبرداری که باید خیلی روی آن کار کرد، فیلمنامه و طراحی صحنه خیلی اهمیت دارند. اینکه صحنه خوب چیده و اجرا شود. چیز دیگری که خیلیها به آن توجه نمیکنند و خود من هم این اشتباه را کردم مسئله صدا است. صدایی که درست صدابرداری شود. من خیلی خوششانس بودم که یک آهنگساز خوب داشتم. با اینکه صدابردار فیلم من اولینباری بود که این کار را میکرد، اما همین هم باعث شد در زمینه صدا خیلی تجربی کار کنیم و نتایج خوبی بگیریم.»
آریا این روزها منتظر نمایش عمومی فیلمش در جشنوارهها و دیدن بازخورد تماشاگران است. در همین حال بر روی یک فیلم انیمیشن بلند نیز کار میکند، فیلمی که به گفته خودش بیشتر حالت یک اپرا را دارد و او کارگردانی و تدوین آن را انجام میدهد.
«وقایع روز هشتم» در روزهای 13، 14 و 15 ماه مارس در «جشنواره فیلم سینهکوئست» در سنخوزه به نمایش در میآید.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر