هشتمین جشنواره شعر فجر در حالی فراخوان خود را هفته پیش منتشر کرد که با روی کار آمدن دولت حسن روحانی، جامعه مدنی و هنری در ایران همگی در پی به دست آوردن فضای نسبی در حد دولت محمد خاتمی هستند.
هشت سال دوره ریاست جمهوری محمودی احمدینژاد برای هنرمندانی که مخالف سیاستهای دولت بودند و یا به نوعی، دیگراندیش به شمار میرفتند، دوره حذف و سانسور شدید و یا مهاجرتهای اجباری بود.
با روی کار آمدن حسن روحانی و وعدههای انتخاباتی که داده بود، صنفهای هنری، طلب مطالبات خود را دارند؛ از کانون نویسندگان گرفته که پس از سکوتی طولانی، بیاینهای برای مخالفت با توقیف روزنامه «آسمان» منتشر کند تا خانه سینمایی که پلمپ آن باز شد و اهالی سینما در خانه خود دوباره میتوانند تردد کنند.
جشنواره فجر امسال، رویدادی بود پر از چهرههایی که در هشت سال ریاست محمود احمدینژاد به اجبار یا دلخواه، خانهنشین شده بودند و یا غایب.
در هفتههای گذشته، پس از فراخوان هشتمین جشنواره شعر فجر و مشخص شدن دبیر این جشنواره، مصاحبههایی از «عبدالجبار کاکایی» و تعدادی ازاعضای کمیته اجرایی هشتمین دوره شعر فجر منتشر شد که شوقی تازه در بین اهالی ادب ایجاد کرد؛ ادبیاتی که در دولت قبلی یا با سکوت دیگراندیشان سبب دوری مخاطب از شعر شد و یا صدای بلند شاعران وابسته به دولت، گوش مخاطب و شعور او را مورد اذیت و آزار قرار داد.
در جلسههای اول کمیته اجرایی جشنواره شعر فجر، دو موضوع رسانهای شد که جانی تازه به حاشیههای جدی ادبیات ایران داد: اول، موضوع پبشنهاد بیانیه مخالفت با سانسور از سوی جشنواره شعر فجر که جشنوارهای کاملا دولتی و در چهارچوب آرمانهای انقلابی است و دیگر، بزرگداشت شاعرانی مانند «سیمین بهبهانی»، «احمد شاملو» و «محمد مختاری بود».
برای برخی، مخالفت با سانسور و دعوت از دیگراندیشان و شاعران مستقل، یک بازی تکراری بود و برای شماری دیگر، معنایی به جز جسارت نداشت.
اما هنوز از حس خوشایند وزش نسیم تازه در نگاه برگزارکنندگان یک رویداد فرهنگی دولتی حظ نبرده بودیم که خبر کنارهگیری دو شاعر از جشنواره شعر فجر بر روی خبرگزاری ایسنا منتشر شد.
این دو شاعر، «پوریا سوری» و «هوشیار انصاری فر»، پیشنهاد دهندگان طرحهایی برای «دوستی هرچه بیشتر» و «جلب اعتماد شاعران مستقل» در جشنواره شعر فجر بودند.
فعالان این حوزه بر این باورند که دستهای پنهان و مسموم در سیستم اداری که ارثیهای از دولت محمود احمدی نژاد است، در بدنه وزارت ارشاد، سدی برای عملی نشدن و یا همگانیتر نشدن خواست جامعه ادبی مستقل و واقعی در ایران به شمار میروند. باید دید دولت حسن روحانی که با شعار تدبیر و امید، در این دوره، رای اکثریت مردم را از آن خود کرده است چه تدبیری برای این دستهای مسموم دارد. اما چند صدایی بودن هشتمین جشنواره شعر فجر برای عبدالجبار کاکایی، دبیر این جشنواره، در حد یک رویا باقی میماند و یا با این بدبینی که نسبت به این جشنوراه وجود دارد، میتواند موفق باشد؟ جشنوارهای که در ابتداییترین مرحله اجرایی خود، یعنی اعتمادسازی از یک حاشیهای شیرین، با کنارهگیری دو نفر از اعضای کمیتهاش، به پاکسازی خودخواسته دچار شد. افرادی که صدا و نگاهی به غیر از چهارچوب فکری دست اندرکاران دولتی چشنواره دارند.
چند روز پس از نخستین جلسه کمیته اجرایی این جشنواره، هوشیار انصاری فر در مصاحبهای با خبرگزاری ایسنا، پیشنهاد داده بود کمیته اجرایی با هدف مبارزه با سانسور، کارهای مقدماتی این جشنواره را شروع کند.
اما جشنوارهای که در بین شاعران مستقل تاکنون هیچگونه محبوبیتی نداشته است، چه قدر میتواند با این هدف در هشتمین دوره خود موفق باشد و یا اصلا تیم جدید میتواند رضایت شاعران مستقل را به دست آورده و آنها را برای شرکت در این دوره ترغیب کند و رونقی به جشنواره بدهد؟ آیا با توجه به وضعیت سانسور و رضایت مدیران کلان در راس کار، این هدف عملی خواهد بود؟ این سوال را پیش از استعفا، از خود هوشیار که شاعر است و هم مترجم، پرسیدم:
گفت: «امید وارم بخشی از خواستهای ابتدایی ما عملی بشود اما بعید میدانم. امیدمن به دلیل این است که در خود کمیته، مخالفت کمی با این پیشنهاد وجود داشت. اگر قرار است شاعران متفاوت، اعتمادی به این جشنواره و این دوره داشته باشند باید این دوره تفاوت خودش را به شکل عملی داشته باشد نه تنها در قالب بیانیهای در افتتاحیه و اختتامیه و یا جایزه دادن به دو شاعر متفاوت.
در مورد موضوع سانسور هم من به عنوان عضو این کمیته، این آزادی را دارم که موضع خودم را بیان کنم و تا همین جا هم فکر میکنم این اتفاق افتاده است. من به عنوان مخالف سانسور به این کمیته دعوت شدهام. مدیران ارشاد هم برای این که جشنواره بتواند به یک جشنواره ملی تبدیل بشود، استنباط من این است که نباید مخالفتی با این خواستهها داشته باشند چرا که این خواسته همان طرح نویی است که مدیران کنونی وزارت ارشاد میخواهند؛ آشتی ملی. هیچ محتمل نمیدانم که در کار کمیته با سانسور روبهرو شویم ولی اگراین اتفاق بیفتد، کنار میکشم. همه اعضای کمیته یک حداقل تفاهم و موضع مشخص نسبت به سانسور دارند.
برخی دوستان، منتقد حضور من و دیگرانی در این کمیته هستند که به شخصه، موضع آنها را درک میکنم. این دوستان را به شکیبایی دعوت میکنم و مطمئن باشند ما هم ملاحظاتی داریم و سعی میکنیم نظارت کامل داشته باشیم؛ ملاحظاتی که بیشتر نویسندگان ایرانی دارند و به جد آن را دنبال میکنیم.
واقعیت این است که ما نهادی که در قید حیات باشد و صدای نویسندگان به شمار رود، در کشور نداریم. اگر داشتیم حتما به عنوان نویسنده، حتی اگر با نظر شخصی ما متفاوت بود، به صدای این نهاد تمکین و ملاحظات صنفی را مراعات میکردیم. هر چند در حال حاضر هم با نبود چنین نهادی، باز این موارد، یعنی موضوعات صنفی و دغدغههای نوشتاری از سوی نویسندگان و شعرای ما رعایت میشود.»
پوریا سوری، یکی دیگر از خبرسازان کمیته اجرایی هشتمین جشنواره شعر فجربود که در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا، برگزاری بزرگداشت سیمین بهبهانی و محمد مختاری را در این دوره جشنواره شعر فجرپیشنهاد داده بود.
با او هم پیش از استعفا تماس گرفتم تا بدانم چه قدر پیشنهاد وی عملی خواهد بود و این که اگر در نیمه راه با سانسور روبهرو شوند، آیا به همکاری با جشنواره شعر فجر ادامه خواهند داد یا نه؟
پاسخ داد:«دبیر جشنواره تشخیص داده است سخنگوی این جشنواره، تریبون این کمیته باشد. اما در مورد مواردی که در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا گفتهام، چون که پیشنهاد شخص من بوده است، خودم پاسخگوی آن هستم. در مورد آقای مختاری گمان نمیکنم که مجال آن باشد، این تنها یک ایده بود که مطرح شد؛ هر چند که محمد مختاری شهید اهل قلم است و خود وزارت اطلاعات بیانیه صادر کرده بود که در جریان قتلهای زنجیرهای، به قتل رسیده است. بنابراین، این که بخواهد نامش با ترس بیان شود و یا کتابهایش توقیف بشوند، فکر میکنم باید همه ما تلاش کنیم این حساسیتها برداشته شوند. در یک جلسه کمیته نظرخواهی کردند که برای ترغیب حضور جریان شعری که شما نماینده آن در جشنواره هستید، چه پیشنهادی دارید که من به همراه هوشیار انصاریفر، "بهزاد زرینپور" و چند تن دیگر از دوستان، پیشنهادهای خودمان را دادیم. بحث بزرگداشتها، تنها بخشی از بحثهای ما بود. ما موضوعات دیگری را هم بیان کردهایم. در کمیته هم مخالفت زیادی با این پیشنهادها نشد. البته تعدای از دوستان گمان میکنند که بزرگداشت محمد مختاری را در سال اول نمیشود عملی کرد و باید به گزینهها و افراد میانهتری بپردازیم تا سالهای بعد.
پیشنهاد اول ما، دیدار با وزیر بود که شاعران مستقل حرفهای خودشان را رو در رو به وزیر بگویند زیرا در دولت جدید تا کنون نه رییس جمهور و نه وزیر فرهنگ و ارشاد به سمت شاعران مستقل نیامدهاند. بحث دولتی، غیر دولتی، مستقل و غیرمستقل و یا شاعران خودی و غیرخودی که معنی شاعران انقلابی و غیرانقلابی را دارد، موضوعی است که وجود دارد و باید به آنها اهمیت داد. جمع زیادی از شاعران ما با وزارت ارشاد قهر هستند و علاقهای هم به دوستی ندارند؛ گروهی هم هستند که با فرستادن کتاب برای دریافت مجوز، سعی میکنند تعاملی با وزارت ارشاد داشته باشند ولی رابطه آنها به همین اندازه محدود میشود. اینها میشوند شاعران غیرخودی یا هر اسمی که میخواهند بر آنها بگذارند. این واقعیت است و باید صدای آنها هم شنیده شود. باید به مطالبات آنها توجه کرد. اگر حسن نیتی دیده شد، این دوستی کم کم بین شاعران مستقل و وزارت ارشاد ایجاد میشود. اگر قرار باشد بنا به خواست آقای کاکایی، این ارتباط بین نوسینده و دولت برقرار بشود، باید این اتفاقات رخ دهد؛ هر چند که این راهی است که ناکامی درآن بیشتر است. البته من خودم را نماینده قشر خاصی نمیدانم چون انتخاباتی نبوده است که من نماینده آن بخش یا گروه خاص باشم. من از جریان غیردولتی دعوت به این کمیته شدم که تنها ارتباطش با وزارت ارشاد، ارسال کتاب برای گرفتن مجوز بوده است اما تلاش میکنم، حداقل صدای آن جمعی باشم که عقبه ذهن من را تشکیل میدهد.»
با عبدالجبار کاکایی، دبیر هشتمین جشنواره شعر تماس گرفتم و در مورد دو پیشنهاد مطرح شده از اعضای کمیته پرسیدم و این که اگر با سانسور در کار اجرایی جشنواره روبهرو شوند، آیا کنار میکشند و یا ادامه میدهند؟
گفت:«این که بیانیهای در مخالفت با سانسور از سوی هشتمین دوره جشنواره شعر فجر منتشر شود، نظر یکی از اعضای کمیته بود و هنوز تصمیمگیری در مورد آن نشده است. در شورا هر فردی بر اساس آرمانها و تفکراتی که دارد، یک نظری میدهد. اگر قرار باشد که عملی شود، باید به تصویب جمع برسد و شرایط مهیا شود. یکی از اعضا نظرات خودش را طوری بیان کرد که گویا نظر همه است در حالی که فقط پیشنهاد ایشان بوده است و مصوبه شورا نیست. ما اگر حرفی داشته باشیم و یا نظری به تصویب جمع رسیده باشد، از طریق سخنگوی شورا در اختیار رسانهها قرار خواهیم داد. این که بیان شده است برای خانم بهبهانی بزرگداشتی انجام شود و یا ملاقاتی با وزیر باشد، باید پرسید آیا با خانم بهبهانی مشورت شده است یا نه. یا این که جمعی از شاعران غیروابسته به گفتمان انقلاب با وزیر ملاقاتی داشته باشند، باید دید که آنها رضایت دارند یا نه. من به شخصه با اتفاقات دیگری به جز اینها موافقم. من با باز شدن فضای فرهنگی و درهای بسته و نیز ایجاد امنیت فرهنگی موافقم اما باید دید تا چه مقدار مقدور است و چه قدر از آنها منطقی هستند. نسل جوان ما نسل خلاق و بالندهای است، باید جشنوارهای ایجاد شود که این نسل را ارزیابی کند. این نسل شعور اجتماعی دارد و خواستههایی مانند آزادی سیاسی و اجتماعی. نسل جوان شعر ایران وابسته به هیچ جریان سیاسی و فکری نیست که قرار باشد خطی کشیده شود.
افرادی که به اتاق فکر دعوت کردهایم، نمایندگان جریانهای ادبی هستند نه جریانهای سیاسی. اگر چنان که نتوانم در چند صدایی بودن جشنواره موفق باشم، کنار خواهم کشید و این پیش شرط من بوده است، که تمام نگاههای موجود باید در جشنواره راه داشته باشند. علت آن هم این بوده که خلاقیتهای این نسل دیده شود. خواست من این نیست که اثبات حقانیت برای گفتمان انقلاب داشته باشم و یا برای کانون نویسندگان و دیگر جریانهای سیاسی. نگاه من به سوی غزل پست مدرن است؛ شعر دهه 70 و نسل انبوهی که این جریانهای ادبی را حمایت میکنند. برای خلاقیتهای ادبی باید عرصهای فراهم کرد و محک زد که کدام یک شاعرترند. باید خیلی مشکلات برداشته شوند و ما میخواهیم این مشکلات را برداریم؛ مثلا شاعری که کتابش در این مملکت منتشر میشود چرا نباید تریبونی داشته باشد و اسمش از رسانههای رسمی برده شود؟ شعر بعضی از شاعران خوانده میشود بدون این که نامی از آنها برده شود. ما آمدهایم این موضوع را برداریم و بگوییم که تیغ سانسور را بردارید و ادبیات را نمیتوانید نادیده بگیرید. این خواست جامعه عمومی ادبی ایران است.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر