فیلم مستند "میدان" ساخته جیهان نجیم، مستندساز مصری، روایتی دقیق از انقلاب مصر با تکیه بر مواد تصویری درجه یک و دست اول است.
این فیلم در واقع وقایع نگاری انقلاب مصر است و به صورت کرونولوژیکال(ترتیب تاریخی) پیش می رود، از ژانویه 2011 همراه با آغاز جنبش در میدان تحریر قاهره و شور و شوق مردم انقلابی برای تغییر رژیم مبارک آغاز می شود و در اگوست 2013 با برکناری محمد مرسی از حکومت و تردید و بدگمانی در انقلابیون نسبت به آینده مصر، به پایان می رسد. در این بین می بینیم که مردم، بارها با وعده های دولت های جدید، میدان را خالی می کنند و بعد از آنکه پی میبرند که وضعیت تغییر نکرده و ساختار سیاسی و قانون اساسی رژیم مبارک همچنان باقی و حاکمان جدید در واقع ادامه دهنده راه حکومت گران قبلی اند، دوباره به میدان بازمی گردند. فیلمساز که ساکن آمریکاست، در فاصله 3 سال با دوربین اش در میدان تحریر و در کنار مردم انقلابی ایستاده و لحظه های تکان دهنده ای از خشونت های نظامیان مصر و سرکوب مردم انقلابی را ثبت کرده است.
شمعی که در آغاز فیلم در تاریکی روشن می شود، تصویری نمادین از انقلاب مصر است که همچون نوری در درون ظلمت ظاهر می شود. تیتراژ فیلم نیز روی نمای هوایی زیبایی از میدان تحریر قاهره در شب شکل می گیرد. به دنبال آن شخصیت های اصلی فیلم که همگی در میدان حضور دارند، تک تک و جداگانه معرفی می شوند: خالد عبدالله، بازیگر مصری ساکن بریتانیا(بازیگر فیلم بادبادک باز)، احمد حسن، جوانی انقلابی از طبقه محروم جامعه مصر، و مگدی عاشور، مسلمانی مبارز و کهنه کار و پیرو اندیشه و راه اخوان المسلمین.
به گفته جیهان نجیم، "میدان"، فیلمی است که در میدان تحریر متولد شده است. میدانی که به گفته او، دیگ جوشان مصر و ابزاری برای تغییر سیاسی و اجتماعی است، همان طور که در شهرهای دیگر مثل کی یف، استانبول، ریو و آتن این گونه است. میدانی که همه کسانی را که از بیداد حکومت مبارک به فغان آمده اند در خود جای داده و به کانون و ثقل انقلاب مصر تبدیل شده است. همه مردم مصر از قشرها و طبقات مختلف با گرایش های سیاسی و عقیدتی گوناگون از مارکسیست ها گرفته تا لیبرال ها و اسلام گرایان در آن جمع اند.
احمد حسن، چهره ای بسیار کاریزماتیک دارد و موتور محرکه فیلم به شمار می رود. او مظهر جوانان برآمده از خیزش بهار عربی است و فقر و بی عدالتی و ستم رژیم مبارک او را به میدان تحریر کشانده است. احمد به هیچ حزب و دسته ای تعلق ندارد و ایدئولوژی سیاسی خاصی را دنبال نمی کند و تنها به انقلاب، آزادی، عدالت اجتماعی و تغییر می اندیشد. حسن و همه دوستانش در میدان تحریر، سوگند می خورند که تا تحقق خواسته هایشان میدان را ترک نکنند. آنها همگی مبارزه در خیابان و میدان را به مبارزه پارلمانی ترجیح داده و حاضر نیستند با ارتش و نظامیان یا جریان اسلامگرای اخوان المسلمین بر سر آینده مصر و خواست های مردم سازش کنند. فیلمساز به درستی دوربین اش را روی احمد متمرکز کرده و فیلم را با او شروع و با او نیز تمام می کند. در صحنه ای از فیلم، او را می بینیم که در یک حرکت نمادین، وسط خیابان راه می رود و می گوید دیگر از احتیاط کردن خسته شده و از اتومبیل ها نمی ترسد. او زمانی که از تغییرات سیاسی در مصر کاملا ناامید می شود، می گوید: "همه چیز را از دست دادیم و تنها خیابان برای ما باقی مانده است."
مگدی عاشور نیز مسلمانی آزاداندیش است که عمری را در زندان مبارک گذرانده و شکنجه شده. او با اینکه هوادار اخوان المسلمین است اما وجدان فردی خود را مهم تر از هر تشکیلات سیاسی می داند. او نیز همانند احمد حسن، تشنه حق و عدالت اجتماعی و در آرزوی روی کار آمدن حکومتی مردمی در مصر است و حاضر نیست رفتار سازشکارانه و اقتدارگرایانه اخوان المسلمین را تحمل کند. او می گوید هرگز چنین روزی را تصور نمی کرده که این همه آدم با یک خواست مشترک یعنی تغییر وضعیت سیاسی-اجتماعی مصر دور هم جمع شوند. به اعتقاد مگدی، انقلاب یعنی تغییر، یعنی روی کار آمدن حکومتی که به مردم پاسخگو باشد اگرچه برخلاف خواسته او، حکومت مرسی که مورد حمایت اخوان المسلمین است، نه تنها حکومتی پاسخگو نیست بلکه او نیز به شیوه حکومت مبارک، دست به سرکوب مخالفان خود می زند.
حضور چهره های سرشناس و جهانی مثل خالد عبدالله، بازیگر مصری که از بریتانیا به آنجا رفته تا صدای انقلاب مصر را به گوش جهانیان برساند، برای احمد و دوستانش در میدان دلگرم کننده است. رامی، خواننده جوان و محبوب موسیقی پاپ مصر نیز در میان آنهاست که با گیتار و ترانه هایش که مضمونی انقلابی دارند، مانند ویکتور خارا در انقلاب شیلی، مردم را به وجد می آورد. در صحنه ای از فیلم، او به وسیله ماموران امنیتی دستگیر شده و مورد شکنجه قرار می گیرد.
به علاوه حسن عبدالله پدر خالد عبدالله که از مخالفان چپ گرای رژیم مبارک بوده و در تبعید زندگی می کند را نیز می بینیم که از طریق اسکایپ با پسرش در تماس دائم است. به اعتقاد او، "انقلاب مصر، انقلاب فقراست چرا که ثروتمندان آزادی نمی خواهند. آنها آزادی دارند." او با شناختی که از بافت سیاسی جامعه مصر و نیروهای اپوزیسیون این کشور دارد، نگران آینده مصر و روی کار آمدن اسلام گرایان تندرو است.
به گفته حسن عبدالله، قدرت های سیاسی اصلی مصر سه دسته اند: سکولارها، حکومت سابق که ارتش نماینده آنهاست و اسلام گرایان. به اعتقاد او «برکناری مبارک کافی نیست بلکه استقرار حکومت دمکراتیک مهم است.»
"میدان"، درباره همبستگی یک ملت و خیزش آنها علیه نظامی مستبد و ظالم و میل آنها به تغییر است، مردمی که شعارشان نان، آزادی و عدالت اجتماعی است و از ستم و استبداد و فساد مالی رژیم مبارک به تنگ آمده و تا احقاق خواسته های خود حاضر به ترک میدان نیستند. دوربین جیهان نجیم برخلاف دوربین های تلویزیونی گزارشگران خبری، از موضع امن و خنثی، نظاره گر این رویدادها نیست بلکه جزئی از پیکره انقلاب در میدان تحریر است. این دوربین، همراه و همسو با انقلاب است و با فاصله به آن نگاه نمی کند. دوربینی که در همه لحظه های میدان حاضر است، با انقلابیون می رقصد، آواز می خواند، شادی و پایکوبی می کند، در چادرها می خوابد و در هجوم نظامیان و اوباش حکومتی، همراه با دیگران کتک می خورد، فرار می کند، دستگیر می شود اما از پا نمی نشیند و خسته نمی شود.
فیلمساز جز برخی تصاویر خبری کوتاه و مهم تلویزیونی، از نماهای آرشیوی استفاده نکرده و تصاویر او از میدان تحریر و رویارویی مردم با نظامیان، ارژینال و کاملا تازه اند. استفاده از دستی که در حال کشیدن گرافیتی انقلاب و رویدادهای مهم آن است به عنوان یک موتیف نیز تمهید تصویری موثری است.
این حرف احمد حسن که می گوید "تا وقتی دوربین هست، انقلاب هم هست."، بیانگر ویژگی متفاوت انقلاب ها و خیزش های سیاسی عصر ماست. این که این شکل گیری و موفقیت این خیزش ها تا حد زیادی مدیون دوربین های موبایل و رسانه های اجتماعی مثل توئیتر و فیس بوک است. این اتفاق مهمی است و تفاوت اصلی انقلاب های این دوران با انقلاب های سنتی است.
با این حال ژنرال بخیت، سخنگوی ارتش مصر که تنها چهره دولتی است که در فیلم حضور دارد، علیرغم ارائه شواهد تصویری مستند از خشونت های نظامیان و قتل عام مردم در میدان از سوی معترضان، باز هم زیر بار نمی رود و می گوید که این گلوله ها مال ارتش مصر نیست(این صحنه مرا یاد حرف های ژنرال ازهاری در روزهای انقلاب ایران می اندازد). راننده او نیز می گوید که همه آنها که در میدان تحریرند، می خواهند قهرمان باشند و دارند قهرمان بازی درمی آورند.
اما این تنها ارتش مبارک نیست که جوانان انقلابی مصر را می ترساند بلکه اخوان المسلمین نیز در نظر آنها قدرتی تهدید کننده اند که آزادی های مدنی و دمکراتیک را به شکل دیگری مورد تهدید قرار می دهند. جوانان بر این باورند که اخوان المسلمین، قصد دارد انقلاب را به نفع خود مصادره کند. دختران جوان مصری نیز از قدرت گیری آنها می ترسند چرا که حس می کنند با روی کار آمدن آنها، آزادی خود را از دست خواهند داد.
فیلم "میدان" با روایت احمد حسن در خیابان های قاهره شروع می شود و با حرف ها و نتیجه گیری یاس آور او تمام می شود که می گوید: "رهبران آن بالا بازی می کنند و مردم در پایین تاوان آن را می پردازند. مردم همیشه تاوان رهبران را داده اند."
این حرف او نیز حاصل سه سال مبارزه شبانه روزی او در میدان تحریر و درس بزرگی برای همه انقلابیون دنیاست: "ما رهبر نمی خواهیم، ما وجدان می خواهیم. اگر جامعه وجدان داشته باشد، رهبر خوبش را پیدا خواهد کرد."
نوشته ای در پایان فیلم به ما می گوید که در اگوست 2013، نیروهای امنیتی مصر، مگدی عاشور را با خشونت از صف هواداران مرسی در میدان تحریر جدا کرده و با خود بردند. احمد حسن و خالد عبدالله نیز همچنان به دنبال یافتن آلترناتبوی برای نظامیان یا اخوان المسلمین در مصر مبارزه می کنند.
فیلم "میدان" اجازه نمایش در مصر ندارد اما با این حال، نامزد دریافت بهترین فیلم مستند در اسکار امسال است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر