نوید نگهبان، که اخیرا با اجرای نقش ابو نظیر در سریال موفق و پر بیننده «سرزمین مادری» (Homeland )، نامی آشنا و چهره ای شناخته برای بینندگان تلویزیون شده، برای ساختن فیلم تازه اش به ابوظبی آمده بود. این فیلم به اصطلاح یک Pilot کوتاه بیست دقیقه ای است که نوید و همکارانش امید دارند که با نشان دادن آن به استودیو ها و در جشنواره ها بتوانند نظر سرمایه گذاران را برای تهیه یک فیلم بلند و یا یک سریال تلویزیونی بر اساس ایده داستان که در ژانر علمی تخیلی است و داستانش در یکی از کشورهای خاورمیانه اتفاق می افتد، جلب کنند.
نوید در طول اقامت اش در ابوظبی، یک کارگاه بازیگری برای هنرپیشه ها و فیلم سازان مقیم این دیار ترتیب داد. مدتی پس از آن هم به امارات برگشت تا در مراسم افتتاحیه فیلم جدیدش "کلمات و تصویر ها" که در آن با ژولیت بینوش و کلایو اوون همبازی است، در جشنواره فیلم دبی شرکت کند. در مابین این دو دیدار با او گفت وگویی داشتیم که در آن برایمان از مسیری که در زندگی حرفه ای اش طی نموده، از دبیرستان های مشهد تا استودیوهای هالیوود، سخن گفت:
در مشهد به دنیا آمدم و در این شهر و مدتی هم در کرمان زندگی کردم. اولین نمایشنامهای را که بازی کردم یکی از نمایشهای آخر سال در دبستان بود، که نقش یک عاقد را داشتم. آن نقش را با تمرین و تلاش بسیار به دست آوردم. در دورهی دبیرستان یکی از دوستانام که کرولال بود تئاتر کوچکی داشت که همه جمع میشدند و گاهی نمایشنامهای را اجرا میکردند. این کار از همان زمان توجه مرا جلب کرد.
سفر بی بازگشت
بعد از گرفتن دیپلم، به ترکیه رفتم. پدرم آن موقع که داشتم می رفتم به من گفت: می روی و بعد از شش ماه برمیگردی! گفتم باشه، من اگر ته کشتی ها را هم بشورم تا آن چیزی را که می خواهم بدست نیاورم، بر نمی گردم. کنجکاو بودم شهرها و کشورهای دیگر را ببینم. زبان ترکی را در ترکیه یاد گرفتم، انگلیسی را در حدی که در مدرسه یاد گرفته بودم صحبت میکردم و زبان آلمانی را در آلمان یاد گرفتم. برای من مسیر، اهمیتی بیشتر از مقصد دارد. به فرانکفورت رفتم و در"راییلند فاس" که یک گروه تئاتری بزرگ بود، در کلاسهای بازیگری شرکت کردم. گاهی باید فاصلهای سی کیلومتری را از جایی که زندگی میکردم طی میکردم تا به آن کلاس میرسیدم. از آن شهری که زندگی می کردم با دوچرخه می رفتم ایستگاه قطار و با قطار می رفتم شهر دیگری و از آن جا با دوچرخه می رفتم سر کلاس. گاهی اوقات هم پس از اتمام کلاس، قطار را از دست می دادم و با دوچرخه زیر یک پل می خوابیدم.
از مُدلینگ تا کار در تئاتر
بالاخره توانستم در تئاتر کار بگیرم و اولین کاری که انجام دادم نمایش موزیکال "یکشنبه در پارک با جورج" بود که در واقع نمایشنامه از نقطهنظر و دید آن شخصیت روایت میشد، هر فصلی از زندگیاش که میگذشت را نقاشی میکرد. کارگردان دنبال یک نفر می گشت که هم قد و هم هیکل جورج باشد و این گونه من وارد گروه تئاترشان شدم.
نمایشنامههای مختلفی را اجرا کردم، از جمله "کن کن در پاریس" "راکی هارور شو" که بیشتر آنها نمایشنامههای موزیکال بودند و نمایشنامههایی برای کودکان، مثل "گربهی چکمهپوش".
مدتی کار مُدلینگ انجام میدادم که به دلایلی آن را کنار گذاشتم و کارهای دیگری انجام دادم. بعد به جایی رسیدم که دیدم این کاری که میکنم با اینکه خوب انجامش میدادم، کار من نیست.
سال 1993 ویزا گرفتم و به آمریکا رفتم. مدتی برای یادگیری زبان انگلیسی وقت گذاشتم و همینطور بازیگری در کالج. وقتی که به آنجا رفتم، خودم ایدههایی در زمینه تئاتر داشتم. به هر جایی که مسافرت میکردم، دنبال یک تئاتر بودم و می خواستم ببینم آنجا چه خبر است.
در کالج، استادمان بر «سوپرآبجکتیو» تأکید داشت. یعنی باید بدانی که مقصد نهایی چیست، به کجا میروی و به کجا می رسی. گاهی اوقات در مسیر زندگی، موقعی که به مقصد فکر میکنیم، مسیر را فراموش میکنیم و مقصد بیمعنی میشود. در نمایش و تئاتر هم همینطور است؛ هر لحظه قصدی هست، بعد تمام هدفها که کنار هم گذاشته شود، مقصد نهایی میشود همان «سوپرآبجکتیو».
عقیده داشتم که ما در مسیر زندگی از اتفاقاتی که فردا ممکن است بیافتد، بیخبریم. تنها میدانیم که دیروز چه اتفاقی افتاده است. پس در مسیر صحنه نباید به انتها فکر کرد، باید شروع را مدنظر داشت.
نخستین تجربه سینمایی
از سال 1998 تا 2000، به صورت کوتاهمدت بر روی فیلمی کار کردم. آن فیلم به فستیوالهای مختلفی راه یافت. در جشنواره (Methods Fest) بود که در آن فیلم بر مبنای کار هنرپیشهها انتخاب میشد. در آن جا کاندیدای بهترین هنرپیشه شدم و فیلم برنده جایزه هیئت داوران در فستیوال فیلم ساندنس شد و این فیلم درها را برای من باز کرد.
بعد از آن نقشهای مختلفی را اجرا کردم، و همینطور کار تئاتر. فکر میکنم که کار حرفه ای من از سال 2003 شروع شد. اولین نقشی که واقعاً توجه ها را جلب کرد، نقشی بود که در سریال تلویزیونی (Shield) داشتم.
بازیگری در سریال 24
بعد از آن سریال 24 پیش آمد. در شروع فصل هشتم این سریال برای مصاحبه رفتم، بعد خبر دادند که برای دو اپیزود میخواهند همکاری کنم. مرا میشناختند، کارم را دیده بودند.( در فصل پنجم هم نقش داشتم اما آن اپیزودها کات شده بودند.) فصل هشتم که شروع شد و توجه زیادی را جلب کرد، این شخصیت به جای اینکه طبق فیلم نامه اولیه بمیرد، در هشت تا نه اپیزود بعدی هم ظاهر شد.
در واقع روش کار به این صورت بود که باید سر صحنه بداهه پردازی میکردیم. احساسات را نباید حفظ کرد. موقعی که احساسات حفظ شود، دیگر اجازه گوش دادن نمیدهد و در نتیجه نمیتوان عکسالعمل نشان داد و همهچیز غیرطبیعی به نظر میآید. به نظر من فقط کلمات را باید به حافظه سپرد. داستان را میدانید، شخصیت را میشناسید، ولی تنها کلماتی را میتوان استفاده کرد که در حافظه دارید. با آن کلمات میتوان بداهه پردازی کرد.
گاهی اوقات باید امکانات را به نویسندهها نشان داد و حتی به آنها پیشنهاد و ایده داد. گاهی اتفاقاتی پیش میآید که شما را در مسیر زندگی یک قدم به جلو میبرد و به مقصد نزدیک میکند.
بازیگری در هوملند
یکی از دوستان نویسندهام که شعر ایرانی را به انگلیسی ترجمه میکند، کتاب جدیدی چاپ کرده بود و من به مراسم رونمایی کتاب دعوت بودم. هوارد گوردن، که یکی از تولیدکنندههای 24 بود، آنجا بود و یکی از بخشهای کتاب را میخواند. من فیلمنامه هوملند را خوانده بودم، به هوارد گفتم که فیلمنامه را خواندهام و به نظرم یکی از بهترین فیلمنامههایی است که تا به حال خواندهام. فیلمنامه را دوست دارم و این شخصیت ابونظیر بزرگتر از آن چیزی است که در فیلمنامه دیده میشود. و پیشنهاد دادم که این نقش را بازی کنم. بعد قرار ملاقاتی گذاشتیم و راجع به شخصیت ابونظیر صحبت کردیم و یک هفته بعد تماس گرفتند و دعوت برای بازی در این نقش.
به نظر من لغت تروریست یک برچسب است که مردم میدانند و نمیخواهند آن شخصیت را بشناسند. این لغت از ترور میآید، یعنی ایجاد ترس و وحشت کردن، و کسی که شما را بترساند تروریست است. خودِ آن شخصیت به خودش به عنوان یک تروریست نگاه نمیکند. اگر من نخواهم نقش این شخصیت را بازی کنم، هنرپیشهای لاتین آن نقش را بازی میکند، مثلاً نقش یک عرب یا یک افغانی را. در حالی که شناخت کافی از این فرهنگ ندارد. به نظر من اگر ما بتوانیم واقعیتها را نشان دهیم و مشکلات را برجسته کنیم، با این کار میتوانیم مشکلات را حل کنیم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر