هفت سال از اعتراض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در سال هشتاد و هشت و تقلب در نتیجه انتخابات گذشته است. در اعتراضات سال هشتاد و هشت نسل جوان از ترانهها و شعارهای انقلاب ۱۳۵۷ استفاده کرد. در این گزارش به این پرداختهام که چرا نسلی، که به دنبال مدنیت در جامعه بود و نقدهایی به بنیاد تفکری انقلاب پنجاه و هفت داشت از اشعار و ترانههای آن انقلاب استفاده کرد. چرا در سه دهه گذشته شاعران و نویسندگان نسل جوان نتوانستهاند همصدا با خواستهای اجتماعی باشند و چرا جامعه به آنها اعتماد نکرده است. در این گزارش علاوه بر نظرات خودم این پرسش را با «عیسی سحرخیز»، «شهرام رفیعزاده»، «لیلی نیکونظر» و «سام سرابی محمودی» در میان گذاشتهام که بعد از دو سال مجددا برای شما بازنشر میکنیم.
برسی شعارها و ترانههای انقلاب 1357 و اعتراضات 1388
این که ادبیات در نحوه چیدمان سیاسی هر حکومتی چه اهمیتی میتواند داشته باشد، موضوعی است که با مرور بخشی از تاریخ شفاهی و معاصر دنیا، اهمیت وجودی آن مشخص میشود. در واکنشهای اجتماعی، اعتراضهای سیاسی و حتی راهپیمایی مردم در خیابانهای شهر، میتوان نحوه چگونگی فکر و اندیشه یک نسل و یا یک جریان اعتراضی را جستوجو کرد.
در هر انقلابی، زیر چتر هر تفکری، یک سری تولیدات ادبی به ثمر مینشیند که پس از گذشت زمان، یا به خاطرهای از آن نسل در آرشیوها تبدیل میشود و یا ادامه مییابد و راه خود را در میان نسلهای بعد باز میکند. در انقلاب ایران هم، همانند مابقی کشورها فرهنگ و خرده فرهنگهایی وارد افکار عمومی شدند و ادبیات و ترانهها خود را از کوچههایی پر از اقاقی، به خیابانهای شلوغ و مملو از تشنج انقلاب رساندند و خود را به شریان جاری انقلابی سپردند.
برخی از آنها بهمن ماه هر سال برای یادآوری روزهای انقلاب، مثل عکسهای خانوادگی که بوی قدیم را میدهند و تنها برای یادآوری، گاهی از کمدها و حافظه کامپیوترها بیرون میآوردند، برای چند روز در رسانهها تکرار و بعد به فراموشی سپرده میشودند تا سال بعد.
اما این ترانهها و شعارها که نسل انقلابی، در هر طیف فکری و ایدولوژیکی، عادت به زمزمه آن داشت، پس از سه دهه، در اعتراضهای خیابانی بعد از انتخابات۱۳۸۸ دوباره شنیده شد. اگرچه با وجود این که هر نسل مولفهها و چارچوبهای اجتماعی، ادبی و کلمهها و رمزگان زمانه خود را دارد، نسل معترض امروز ترانهای به امضای خود نداشت و به بازخوانی ترانههای نسل گذشته اکتفا کرد که منتقد آن هم بود.
در ترانههای انقلاب ۱۳۵۷، نگاهی آرمانخواهانه نهفته است؛ نگاهی کاملا سیاسی، انقلابی و ایدئولوژیک. در حالی که صدای نسل ایران امروز در اعتراضهای سال۸۸، یک صدای مدنی و غیرانقلابی بود که در انتخاب شعارها و سرودهای خود، به آن سالها باز میگشت.
عیسی سحرخیز، روزنامهنگار و فعال سیاسی
من به دلیل شرایط ویژهای که بعد از انتخابات داشتم، به صورت مستقیم در این تظاهرات شرکت نداشتم. سه هفته بعد از ٢٢ خرداد ٨٨ هم دستگیری، بازداشت و زندان پیش آمد و سلول انفرادی و ماهها بیاطلاعی از رویدادهای پس از ماجرا. خبرهایی که از بازداشت شدگان جدید از جمله شرکت کنندگان در تظاهرات کسب میکردم هم بسیار کلی بودند. اما اگر به ترانههای مورد استفاده در این دوره نگاه کنیم، سرآمد آنها، «یار دبستانی» است که از دل جنبش دانشجویی بیرون آمده و ارتباطی با ترانههای انقلاب ۵٧ ندارد.
در دیگر موارد، به هر حال باید زمانی بگذرد و آن چه سالها در تنهایی یا گروههای کوچک زمزمه شده است، جایگاه خود را بیابد، مقبولیت عامه پیدا کند و در کوچه و بازار، در محله و میدان و در تظاهرات گسترده جلوهگر شود.
این روند در زمان انقلاب ۵٧ هم به همین شکل بوده است. به ترانههای آن زمان اگر نگاه بیندازیم، میبینیم که از نسل قبلی به جوانترها انتقال یافتهاند؛ مانند «مرغ سحر»، «ای ایران»، «مرا ببوس» و...
البته «جنبش سبز» هم ترانههای خود را خلق کرده است که به نظر من سرآمد آنها، کار زیبای استاد شجریان است؛ «تفنگت را زمین بگذار»، براساس شعر زیبای «فریدون مشیری». یا آن چه که «ابی» خواند در مورد دختری که شال سبز خود را میتکاند.
نکته آخر این که در انتخابات سال ٨۴ نیز برای تبلیغات اصلاحطلبان و تحولخواهان حامی «مصطفی معین»، ترانه دیگری مقبولیت فراوانی به ویژه میان جوانان پیدا کرد به نام «دوباره میسازمت وطن». شعر این ترانه، سروده شاعره نام آشنا، خانم «سیمین بهبهانی» بود با اجرای بسیار عالی «داریوش اقبالی» که بازخوانی هم شد و به صورت دسته جمعی آن را اجرا کردند.
شهرام رفیعزاده، روزنامهنگار و شاعر
نسلی که در آستانه انقلاب در عرصه شعر، ترانه و موسیقی فعالیت میکرد، نسلی آرمانگرا بود، باورهای انقلابی را در ذهن خود داشت و به آنها معتقد بود. برای همین با وقوع انقلاب، همه آن باورها و اعتقادها به ترانه تبدیل شدند.
در ترانههایی هم که در سال ۱۳۸۸ ساخته شدند، اگرچه آرمانگرایی و اعتقاد وجود داشت و اعتراض در آنها به خوبی به چشم میآمد اما واقعیت این است که در آستانه انتخابات ۱۳۸۸ جامعه ما یک جامعه آرمانگرا و یا سیاسی نبود و هنرمندان کشور به هنر غیرسیاسی تمایل داشتند. با وقوع رخدادهای آن سال، هنرمندان غافلگیر شدند و جامعه به یک باره سیاسی شد. برای همین، فکر میکنم در بلند مدت شاهد این اتفاق در عرصه سینما، موسیقی و شعر خواهیم بود و تاثیر آن را در جامعه و بازتابش را در هنر خواهیم دید. اما در آن دوره، شاعران و ترانهسرایان ما نتوانستند کارهای ماندگاری خلق کنند که عمومیت پیدا کند و زیر زبان جامعه زمزمه شود.
در این دوره، آن بخشهایی از ترانههای سال 57 مورد استفاده قرار گرفتند که تاریخ مصرف نداشتند و در همین حال، بازگشت به نگاهها و آرمانهای انقلاب هم نبودند. هنر واقعی، حتی اگر اعتراضی هم باشد، تاریخ مصرف ندارد. در انقلاب ۵۷، اعتقادات مذهبی و باورهای چپ و مارکسیستی، همه در کنار هم بودند و ادبیات خاص آن دوران را خلق کردند اما در سال ۸۸ ما تجربه حکومت دینی را داشتیم. برای همین، معترضان به باورهای مذهبی اعتقادی نداشتند و در بازخوانی سرودهها، آن نگاه وجود نداشت. نه تنها نگاه مذهبی نبود بلکه باورهای چپ و ضد امریکایی هم جایگاهی نداشتند. بنابراین، آن دسته از سرودهها و ترانهها مورد توجه قرار گرفتند که در ضمیر خود، اعتراض اجتماعی را به همراه داشتند.
از سوی دیگر، باورهای ملی در این جنبش قدرت بیشتر داشتند؛ برای همین، ترانههایی را از دوران انقلاب ۵۷ وام گرفتند که ملی گرایانه بودند نه مذهبی و حزبی؛ استفاده از آن بخشی از انقلاب ۵۷ بود که باورهای مدنی داشت و ملی.
البته ناگفته نماند؛ به خاطر این که رهبری و مدیریت در جنبش سبز، باورهای مذهبی داشت، رگههایی از مذهب در انتخاب شعارهای آن مشاهده میشد؛ مثل «اللهاکبر» گفتن در پشت بامها. اما نه به آن شکل و باور پیش از انقلاب، بلکه از این «اللهاکبر» به عنوان یک ابزار برای مقابله با حکومتی استفاده میکردند که کاملا مذهبی است.
لیلی نیکونظر، روزنامهنگار
ریشه این اتفاق به شباهت جنبش سبز و انقلاب اسلامی برمیگردد. اینکه مردم از همان ترانهها و شعارها دراین جنبش استفاده کردند، به اعتقاد من به هیچ عنوان تصادفی نبود. «آصف بیات»، نویسنده و استاد جامعهشناسی دانشگاه ایلینوی در شیکاگو در این باره میگوید:«جنبش سبز آمد برای آن که بخشی از مطالبات اغنا نشده و به دست نیامده مردم در انقلاب اسلامی را به ثمر برساند؛ مطالبه آزادی و مطالبه مشارکت مردم در امر سیاسی.»
بیات عقیده دارد که اساسا ریشه جنبش سبز، «انتقام تاریخ» است. مردم در نتیجه انقلاب اسلامی، تنها به دو مطالبه خود رسیدند؛ استقلال وخلق جامعهای اسلامی، بدون آن که بدانند این جمهوری اسلامی قرار است چه محتوایی داشته باشد. به استقلال رسیدند اما نه به آن استقلالی که در سال ۱۳۵۷ مورد نظر مردم بود. آنها به یک ایده نامفهوم و مبهمی از استقلال دست پیدا کردند. مردم در سال ۱۳۵۷ ایده «خود بسندگی» ملی را میخواستند، نه ایده انزوای ایران در جهان را؛ و این اتفاقی بود که بعد از انقلاب اسلامی رخ داد.
بخش مهمی از مطالبات سه گانه که در شعارهای انقلاب اسلامی مطرح میشد، آزادی و مشارکت در امر سیاسی بود که به آن شکل مورد نظر به دست نیامد. جنبش سبز یک جنبش بدون خشونت برای مطالبه آزادی بود و مشارکت مردم در امر سیاست. به همین خاطر، مردم در زبان سیاسی و در نمایش و اجرا، به شکل خلاقانهای همان نمادها و زبان سیاسی را به کار گرفتند. مردم به روی پشت بامها رفتند و «اللهاکبر» گفتند برای آن که بگویند ما داریم تاریخ را به همان نقطه صفر و همان سه دهه پیش برمیگردانیم زیرا آزادی وعده داده شده به ما، هرگز به دست نیامد.
ریشه اصلی استفاده از همان شعارها و همان سرودها شباهت در مطالبه اصلی مردم در هر دو حرکت تاریخی و سیاسی آنها دارد. در واقع، این ناتوانی جنبش سبز نبود که از همان شعارها استفاده شد بلکه این به شباهت جنبش سبز و انقلاب اسلامی و مطالبه همان مردم برمیگشت.
درست است که زبان سیاسی جنبش سبز به شکل خلاقانه و هوشمندانهای به زبان سیاسی انقلاب اسلامی شباهت دارد اما دقت کنیم که مثلا ترانه «سراومد زمستون» در این شرایط جدید لزوما همان دلالتهای ایدئولوژیک سی و اندی سال پیش را ندارد. این سرود در یک بستر و شرایط جدید مطرح شد و دلالتهای تازهای پیدا کرد.
ترانه «سر اومد زمستون» که هرگز مشخص نشد که سروده «سعید سلطانپور» بوده یا نه، به عنوان یک سرود چپگرایانه با مبنای سیاسی و ایدئولوژیک مشخص در دوران انقلاب شناخته میشد ولی همین ترانه وقتی در چارچوب جنبش سبز قرار میگیرد، صرفا سرود «امید» است؛ یعنی سرودی که از امید حرف میزند و آمدن یک فصل تازه.
جنبش سبز یک جنبش غیر خشونتآمیز و در ذات، جنبشی گاندیوار بود که میخواست با استراتژی «امید»، تحقق حقوق مدنی را پی بگیرد. نسل جدید ایران ظاهرا دنبال راهکارهای خشونت آمیز برای ایجاد تغییر و تحولات سیاسی نیست، پس شما در همین طبیعت جنبش میبینید که خواست اجتماعی و سیاسی نسل جدید در ایده جنبش غیرخشونتآمیز تجلی پیدا میکند.
جنبش سبزبه قدری خودجوش و ناگهانی بود که تنها میتوانست به ضمیر ناخودآگاه جمعی متوسل شود. بنابراین گمان نمیکنم بتوانیم بگوییم ضعف ترانهسراهای ما بوده که کم کاری کردند و ترانه، شعر و سرودی که زبان نسل جدید باشد را ایجاد نکردند.
سام محمودی سرابی، ترانهسرا و فعال سیاسی
ما در سال 57 با یک جنبش انقلابی روبهرو بودیم با یک سری خواستها که در شعارها نمود پیدا میکردند. اما آن انقلاب، فرجامی به جز انحراف نداشت. فرجام آن انحراف در سال ۸۸ مشخص شد چون در این سال، جنبشی شکل گرفت که بنیاد آن تا برههای، مدنی بود و بعد به یک جنبش انقلابی تبدیل شد. شعارها تا زمانی که در «رای من کو؟» خلاصه میشد، یک جنبش اصلاحگرانه بود نه اصلاح طلبانه. اما بعد، ماهیت شعارها به سمت «مرگ بر اصل ولایت فقیه» و... تغییر شکل دادند و به کلی ماهیت آنها عوض شد. از آن جا بود که «یار دبستانی» و مابقی ترانهها و شعارها به این جنبش راه پیدا کردند. تا پیش از این که خواست «براندازی» پیش نیامده بود، ترانهای نبود. بعد از این که اولین خون ریخته شد، نخستین شعار رادیکال شد و ترانههایی مانند «سرآمد زمستون» و «یار دبستانی» بر زبانها آمد. از اینجا بود که خواست کلی، یک خواست انقلابی شد. به همین دلیل ما برگشتیم به ترانه و شعارهای انقلاب ۵۷ و خواستههایی که تحقق نیافته بودند. اصلاح طلبی در قبال یک نظام استبدادی و یک نظام غیرقابل اصلاح، چیزی نداشت. برای همین، بازگشت به خواست انقلاب در جامعه شکل گرفت.
جنبش ۸۸ جنبشی بود که نه انقلابی بود و نه اصلاح طلبی؛ در واقع، یک جنبش بینابینی براندازانه بود اما به شکل مدنی. زمانی که یک حرکت رادیکالیزه بشود، ترانه و موسیقی شکل میگیرد و در گذر زمان خودش را نشان میدهد. در مورد جنبش ۸۸ نمیشود هیچ گونه حکم کاملی داد؛ نه میتوان آن را مدنی دانست و نه کاملا انقلابی؛ درست در وسط بود. جنبش ۸۸ یک جنبش هوشمند بود، حتی هوشمندتر از انقلاب ۵۷ چرا که در همان سال به انحراف کشیده شد و فرجام آن، اعدامهای دهه ۶۰ بود. اما این جنبش هوشمندانه هنگامی که نیاز به رادیکال بودن دارد، شعارها و ترانههای خود را رادیکال میکند؛ برای نمونه، شعار «مرگ بر خامنهای» از هنگام شلیک اولین گلوله از سوی ماموران، شکل میگیرد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر