هجدهم مرداد ماه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی علی جنتی در گفتوگو با روزنامه شرق نسبت به تمایل دولت یازدهم و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به بازگشت و فعالیت بهرام بیضایی در ایران گفته است:«تاجاییکه بتوانیم باید در این زمینه با مراجع ذیربط مذاکره کنیم. نمیدانم آقای بیضایی اصولا میتواند در این سن کاری انجام دهد یا نه.» در حال حاضر کارگردانهایی مانند داریوش مهرجویی و خسرو سینایی که تقریبا هم سن و سال بهرام بیضایی هستند در ایران فعالیت میکنند.
این گفته وزیر ارشاد اسلامی در دولت تدبیر و امید در روزهایگذشته واکنشهای متعددی را به همراه داشته است.
کارگردان و نویسنده نامدار ایرانی بهرام بیضایی شش سال پیش به دعوت دانشگاه استنفورد به آمریکا مهاجرت کرد، نویسنده و کارگردان فیلم «سگ کشی» بعد از انقلاب فرهنگی از تدریس در دانشگاههای ایران محروم شد و پیش از مهاجرت از ایران با محدویتها و مشکلاتی برای اجرا و انتشار آثارش رودررو بوده است. چند ماه پیش کارگردان هفتادوهشت ساله سینمای ایران نمایشی به نام «طربنامه» را در ژانر نمایشهای «تخت حوضی» با حضور چهل بازیگر به مدت چهار ساعت در آمریکا به روی صحنه برود. این نمایش به همت مطالعات ایرانشناسی دانشگاه استنفورد به روی صحنه رفت. مدیر این مرکز عباس میلانی در مورد فعالیت و کار بهرام بیضایی به ایران وایر میگوید: «در حال حاضر علاوه بر تدریس و تحقیق عملا هفتهای شصت ساعت مشغول تمرین برای اجرای بخش دوم نمایشنامه «طرب نامه» هستند. این نمایش را آقای بیضایی در فرآیندی حدودا یک ساله آماده کرده و چهل بازیگران این نمایش را آموزش داده است. من به آقای جنتی توصیه میکنم بروند گزارشهایی که در مورد بخش اول این نمایش تهیه و منتشر شده را ببیند و بخوانند. این گزارشها در یوتیوب و مابقی خبرگزاریها وجود دارد ببیند که پهنای کار به قول بیهقی چقدر است. به نظر من نکته مهم در مورد حرف آقای جنتی این است که فرض را بر این گذاشتهاند که مملکت مال آنهاست، حق دارند هرکسی را بیرون بکنند و یا حق دارند هر وقت که دلشان خواست اجازه بازگشت به آنها بدهند. هیچ معلوم نیست کسانی که به خواست یا اجبار از کشور خارج شدهاند، حتی اگر کسی مثل آقای جنتی بخواهد اجازه ورودشان را از مراجع ذیربط بگیرد، حاضر به بازگشت باشند.»
در سالهای گذشته فکاهیات گوناگونی در حوزه سیاست و فرهنگ از طرف مسئولین سیاسی و متولیان فرهنگی در ایران صورت گرفته است. به گمان من این گفته «علی جنتی» یکی از فکاهیاتیست که گاهی سیاستمدارن ایران به دلیل جهل مرکب بیان میکنند. در حال حاضر فیلمسازان مطرحی مانند محسن مخملباف امیر نادری، بهرام بیضایی و بهمن قبادی و بازیگرانی مانند «سوسن تسلیمی»، «گلشیفه فراهانی»، «شبنم طلوعی»و «زهرا امیرابراهیمی»در خارج از ایران زندگی میکنند. از نویسنده کتاب «شاه» عباس میلانی پرسیدم، این گفته «علی جنتی» جنبه طنز و فکاهی دارد یا از این بابت است که خواسته گمانهزنیهای بازگشت هنرمندانی که در حال حاضر خارج از ایران سکونت دارند را از سر خود بازبدارد.
عباس میلانی میگوید: «به گمان من نوعى سلب مسوليت و تكبر در این گفته نهفته است. جواب معقول قاعدتا این بود که بگوید: هنرمند برجستهای مانند بیضایی یا مابقی هنرمندانی که در تبعید هستند، انتخاب بازگشت به مملکت دست خودشان است. شرط اول آزادی این است که آدمها بتوانند محل کار و زندگیشان را خودشان آزادانه انتخاب کنند. اشخاصی مثل بیضایی، کیارستمی و یا شجریان چه در ایران زندگی بکنند و چه در خارج ایران کار خود را خواهند کرد. نه اینها میتوانند اجازه کار بدهند و نه میتوانند جلوی آزادی بیان و کارشان را بگیرند. اینکه یک هنرمندی بازگردد به خودش ارتباط دارد. آقای جنتی اگر کوچکترین کنجکاوئی به کارها و فعالیتهای آقای بیضایی داشتند، اگر همان نشریات داخل کشور را هم مطالعه میکردند متوجه میشدند آقای بیضایی در این چهار، پنج سال گذشته چه کارهای بزرگی انجام دادهاند. تعداد نمایشهایی که آقای بیضایی در این چند سال گذشته در استنفورد به روی صحنه بردهاند از تعداد نمایشهایی که در سه دهه گذشته دولت جمهوری اسلامی به ایشان اجازه داد اجرا کنند بیشتر است. در نتیجه بهرام بیضایی هم خوب میتواند کار کند و هم از پس کارهای بزرگ بر میآیند. اینکه یک هنرمند کجا زندگی بکند یا در چه مکانی هنرش را خلق کند به خودش ارتباط دارد نه آقای جنتی.»
یکی از وعدههای انتخاباتی حسن روحانی قبل از رسیدن به ریاست جمهوری باز شدن فضاهای هنری از سانسور و برخوردهای امنتی بوده است. آیا دولت تدبیر و امید تا کنون موفق بوده است یا نه، عباس میلانی میگوید: «تا جایی که مطبوعات منتشر شده در ایران را میخوانم و یا با دوستان در در ایران صحبت که میکنم ، فکر میکنم اندک گشایشی صورت گرفته است. اما هنوز فضای خفقان و دخالتهای قوه قضایه و نیروهای خودسر وجود دارد. قوه قضایه و مرکزهای غیرقانونی هنرمندان و امنیت کاری آنها را تهدید میکنند. جلسه تعطیل میکنند. مجوز لغو میکنند، کلاه مخملی رو میکنند و عناصر خیابانی مقابل هنرمندان قرار میدهند و به زنان کماکان اجازه اجرا نمیدهند. به نویسندگان برجستهای مانند دولتآبادی و دیگران اجازه انتشار آثارشان را نمیدهند. حتی اجازه برگزاری بزرگذاشت شاعری مثل شاملو را نمیدهند.
ابعاد غمانگیز ماجرا وسیع است. من متوجهام که تمام قدرت دست آقای روحانی و دولتش نیست، اما حداقل انتظاری که از دولت آقای روحانی میتوان داشت ، این است که حرفهای غریبی مثل همین حرف آقای جنتی زده نشود. حداقل بگویند ما دلمان میخواست مملکت آزاد باشد و هر شخصی آزادنه رفت و آمد کند اما زورمان نمیرسد. آن وقت مردم تکلیف خودشان را میدانستند. به نعل و به میخ نمیشود زد.در ذهن من واقعا واضع است که هیچ کس برای هنرمندان نمیتواند تعیین و تکلیف کند. هیچ کس نباید این حق را به خود بدهد که ورود و خروج نه تنها هنرمندان بلکه تکتک ایرانیان به کشور را در دست خود بگیرد. آزادی واقعی زمانیست که همه شهروندان ایران از جمله هنرمندان، روزنامهنگاران و متخصصان و کار آفرینان ایرانی بتوانند به مملکت رفت و آمد کنند. تنها ملاک تعیین اینکه آیا هنرمندی هنوز توان تولید آثار هنری دارد یا نه، مردم ایران هستند و لاغیر.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر