زهره خسروانی - شهروندخبرنگار
«ممیزی صدای محمد رضا شجریان از فیلم دراکولا یکی از مهمترین سانسورهای این فیلم بود.» این بخشی از حرفهای رضا عطاران کارگردان فیلم دراکولا بود که از این بابت بسیار از دست سازمان سینمایی خشمگین بود.
عطاران این صحبتها را در روزهایی گفت که بار دیگر حل نشدن مشکل پخش یا عدم پخش ربنا و مجوز گرفتن و نگرفتن آثار شجریان مطرح شده است. ماجرایی که دیگر برای خیلیها معلوم شده که مانند ماجرای حصر سران جنبش سبز کلید بنفش حسن روحانی به قفل آن نمیخورد و از جای دیگری باز خواهد شد. به نظر میرسد سرنخ ماجرا در آن تلفن بیوقتی است که در یکی از روزهای تابستان سال ۸۹ به موبایل عزت الله ضرغامی شد. تلفنی که در آن گفته شد که تلویزیون اجازه پخش هیچ یک از آثار شجریان٬ حتی ربنای او که وقف مردم است را ندارد. کسی که در آن زمان پشت خط بود کسی نبود جز بالاترین فرد نظام جمهوری اسلامی ایران که سابقه آشناییش با شجریان به سالهایی باز میگشت که هر دوی آنها در منطقه مرکزی مشهد زندگی میکردند.
البته انتشار ممیزی صدای شجریان از فیلم دراکولا با واکنش سازمان سینمایی رو به رو شد و این سازمان اعلام کرد که این ممیزی به خاطر حفظ حرمت استاد آواز ایران رخ داده است. روابط عمومی سازمان سینمایی در اطلاعیهای که به رسانهها ارسال کرده آورده است: «رضا عطاران در گفتگویی گفته است که صدای شجریان از فیلم «دراکولا» حذف شده است و بعضی از پایگاههای خبری فرصت را برای کژتابی مناسب دیدهاند و اضافه کردهاند که پس از حذف «ربنا»ی شجریان از صداو سیما، «ای ایران» از سینما حذف شده است. جهت تنویر افکار عمومی اعلام میکند، شورای پروانه نمایش به دلیل استفاده بسیار نامناسب از این ترانه ملی و در جهت حفظ کرامت موسیقی ملی، این نحوه برخورد را شایسته شجریان و سینمای ایران نمیداند.
شورا با توجه به اینکه در سکانسی از فیلم «دراکولا» ترانه «ایرانای سرای امید» شجریان استفاده شده بود که چند معتاد در حال تریاک کشیدن، چرت زدن و پس از آن ورزش و تلاش برای ترک کردن بودند، از این ترانه استفاده شده بود. شورا اعلام کرد که این استفاده نابجا از این ترانه ضمن اینکه وهن این سرود، توهین به استاد شجریان و ایران نیز است.» انتشار چنین تکذیبهای از سوی سازمان سینمایی در حالی منتشر شده است که سابقه پخش سرودهای ملی چون سرودای ایران در جایگاه نامناسب در فیلمهای سینمایی وجود داشته است و تاکنون جلوی پخش آن گرفته نشده است.
نمونه شاخص آن در فیلم اخراجیهای ۲ بود که پخش سرود ای ایران در آن باعث تمسخر بسیاری از مخاطبان فیلم بوده است. به نظر میرسد که برخلاف نظر سازمان سینمایی برای توجیه سانسور صدای شجریان از فیلم عطاران بیشتر پوششی برای آن چیزی است که در۷ سال گذشته و به طور خاص در ۳ سال گذشته از حذف صدای شجریان رخ داده شده است. از یاد نبریم که حسن روحانی در زمان تبلیغات انتخاباتیش با استفاده از صدای شجریان اعلام کرد که صدای شجریان را آزاد خواهد کرد و او خواهد توانست که در ایران مجوز بگیرد و کنسرت برگزار کند. اما او و تیم فرهنگیش در چند سال گذشته تنها توانستند ممنوعیتی که شورای امنیت ملی برای انتشار اخبار این خواننده سرشناس ایرانی گذاشته است را کمرنگ کنند. با این همه حتی روزنامه دولت یعنی روزنامه ایران برای انتشار عکس شجریان روی جلد خود به نهادهای قضایی و امنیتی باید پاسخ دهد. گفته میشود که حتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز به خاطر اعلام خبر مجوز گرفتن تازهترین کار شجریان احضار و پاسخ داده است. همین نیز باعث شده تا بسیاری به صورت قطعی بگویند که ارادهای قویتر از اراده دولت برای حذف شجریان وجود دارد.
ارادهای که وقتی چیزی را نپسندد آن را حذف میکند. ماجرای حذف صدای شجریان از آن زمانی شروع شد که او همراه با اعتراضهای مردمی اعلام کرد که صدای خس و خاشاک است. او در یادداشتی که چند روز بعد از انتخابات پر حرف و حدیث سال ۸۸ و سخنرانی محمود احمدینژاد در میدان ولی عصر که معترضان را یک مشت خس و خاشاک خواند اعلام کرد که صدا و سیمای ایران اجازه پخش آثار او را به جز ربنا که متعلق به مردم است را ندارد و او صدای خس و خاشاک خواهد بود و تاکید کرده بود سرودهایی که خوانده بهویژه سرود ایران،ای سرای امید متعلق به سالهای ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ بوده و هیچ ارتباطی با شرایط کنونی ندارد: «سازمان صدا و سیما هیچ نقشی در تهیه این آثار نداشته و به حکم قانون و شرع از این سازمان خواسته صدا و آثار او را در هیچیک از واحدهای رادیو و تلویزیون پخش نکند. شجریان همچنین در گفتگو با بیبیسی گفت: «در شرایطی که مردم در بهت و حیرت هستند و به گفته آقای احمدینژاد، خس و خاشاک به حرکت در آمدهاند، صدای من در صدا و سیما جایی ندارد. صدای من صدای خس و خاشاک است و همیشه هم برای خس و خاشاک خواهد بود». اما این اعتراض به همین جا ختم نشد و او در میانه اعتراضات سال ۸۸ تصنیفی به نام تفنگت را به من بسپار را خواند. تصنیفی که به سرعت در دست مردم پیچید و بسیاری آن را همراه با اعتراضهای خود میخواندند. با انتشار تصنیف آتش و گفتگو با بیبی سی به نظر میرسید که شجریان روی در روی حکومت ایران قرار گرفته است و همانطور که در سال ۵۷ از خون جوانان وطن را خوانده بود حالا قصد دارد بار دیگر مبارزه تازهای را آغاز کند و همین باعث شد تا در آستانه ماه رمضان سال ۸۹ با تلفنی کوتاه خطاب به عزت الله ضرغامی رییس وقت صدا و سیما اعلام شد که اجازه پخش ربنای شجریان و مثنوی آواز افشاری او را در آستانه اذان مغرب ندارد. شخص رهبر ایران پشت خط بود و این دستور را خود مستقیم به رییس صدا و سیما ابلاغ کرد.
این دستور از سوی قائم مقام صدا و سیمای ایران در حالی مطرح شد که اخباری از احضار شجریان نیز میآمد. اما او اعلام کرد که به خاطر خواست شجریان بر پخش نشدن آثارش چنین تصمیمی گرفته شده است. شجریان البته بلافاصله نسبت به این ماجرا واکنش نشان داد و اعلام کرد که این دو قطعه متعلق به مردم ایران است و کسی نمیتواند آنها را حذف کند. اما صدا و سیما بلافاصله از تریبون خودو از تریبونهای همراهش با حمله به شجریان او ر ا خود فروخته و عامل آمریکا دانسته و تاکید کردند که اجازه نمیدهند صدای این خواننده فتنه گر پخش شود. این حملهها به جایی رسید که در سال ۹۰ در نامهای محرمانه به دبیران جراید ایران ممنوعیت تصویری و نام شجریان به آنها ابلاغ شد. با روی کار آمدن حسن روحانی به نظر میآمد که چنین ممنوعیتی حداقل برای ربنا برداشته شود. اما در سه سال گذشته هیچ اتفاقی رخ نداده است و هر بار که نام شجریان پدر مطرح میشود با حمله شدید از سوی تندروان و دلواپسان رو به رو میشود و دولت عقب نشینی میکند. امسال با توجه به بیماری شجریان به نظر میرسید که دل حکومت و شخص رهبر کمی نرم شده باشد. اما انتشار مصاحبه شجریان در روزنامه ایران و اعلام خبر گرفتن مجوز آثار احضار وزیر را به دنبال داشت. به نظر میرسد که صدای شجریان نیز مانند ماجرای حصر از آن موضوعاتی است که رهبر ایران ان را نمیپسندد و همین نپسنیدن است که حالا حالا آنها را آزاد نمیکند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر