close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
فرهنگ

خداحافظی با مردی که عینک تیره و ذهنی روشن داشت

۱۴ تیر ۱۳۹۵
شیما شهرابی
خواندن در ۷ دقیقه
او تا آخرین روزهای زندگی و قبل از بیماری مشغول فعالیت ‌های هنری بود. فروردین امسال خبر بستری شدن کیارستمی روی خروجی خبرگزاری‌ها قرار گرفت.
او تا آخرین روزهای زندگی و قبل از بیماری مشغول فعالیت ‌های هنری بود. فروردین امسال خبر بستری شدن کیارستمی روی خروجی خبرگزاری‌ها قرار گرفت.
کیارستمی تنها مورد انتقاد کسانی قرار نگرفته بود که  نگاهی مخالف او داشتند، او گاهی از سوی روشنفکران هم مورد انتقاد قرار می‌گرفت که چرا در همه حوزه‌ها فعالیت می‌کند
کیارستمی تنها مورد انتقاد کسانی قرار نگرفته بود که نگاهی مخالف او داشتند، او گاهی از سوی روشنفکران هم مورد انتقاد قرار می‌گرفت که چرا در همه حوزه‌ها فعالیت می‌کند

«عباس کیارستمی»، کارگردان 76 ساله و یکی از موثرترین فیلم‌سازان موج نو سینمای ایران روز گذشته در بیمارستانی در پاریس درگذشت؛ مردی با عینک تیره که به دور از جنجال و حواشی و گفت وگو، فیلم می‌ساخت، می‌نوشت، پوستر طراحی می‌کرد، تیتراژ می‌ساخت، عکس می‌گرفت و تدوین می‌کرد.

 او یکی از تاثیرگذارترین کارگردانان سینمای ایران بود؛ نه فقط به خاطر جوایز بین المللی که نصیب آن کرد که به خاطر راه‌اندازی بخش سینمای «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» و تربیت شاگردانی که هر کدام به فیلم‎سازان و نویسندگانی موثر در سینمای ایران تبدیل شدند.

عباس کیارستمی هم‎زمان با آغاز موج نو سینمای ایران، بخشی برای فیلم‎سازی در کانون پرورش فکری ایجاد کرد. او ابتدا فیلم کوتاه «نان و کوچه» را برای کانون ساخت که در کلاس ‌های فیلم‎سازی به نمایش در می آمد. چند سال پیش و بعد از موفقیت «حمید جبلی» و «ایرج طهماسب» که هر دو از شاگردان کیارستمی در کانون بودند، با آن‌ها مصاحبه‌ای انجام می‌دادم. نکته جالب این بود که وقتی از آن دو پرسیدم محبوب‌ترین فیلم ایرانی برای شما کدام است؟ هر دو بدون کم ترین معطلی گفتند: «نان و کوچه».

جبلی، طهماسب، «فاطمه معتمد آریا» و خیلی از کارگردان ها و نویسندگان صاحب نام امروز را کانون پرورش فکری در دامن سینمای ایران گذاشته است. از این جهت، کیارستمی را می‌توان تاثیرگذارترین فیلم‎ساز سینمای ایران نامید. البته افتخاراتی که او نصیب سینمای ایران کرد هم کم نبودند؛ از نخل طلا تا عنوان ششمین فیلم‌ساز برتر جهان. نکته تلخ ماجرا اما این‌جا است که بسیاری از ساخته‌های کیارستمی در ایران به نمایش در نیامده اند. او با این که در ایران زندگی می‌کرد، خارج از کشور فیلم می‌ساخت و هرچه قدر در جشنواره‌های بین المللی محبوب بود، نزد مسوولان دولتی محبوبیت چندانی نداشت.

ماه گذشته که «شهاب حسینی» و «اصغر فرهادی» جوایز جشنواره «کن» را دریافت کردند و اخبارشان سر زبان‌ها افتاد و مردم برای استقبال به فرودگاه رفتند، نقل قولی از عباس کیارستمی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد؛ چند جمله ای که خواندن آن دردناک است: «وقتی نخل طلا گرفتم، کسی به من تبریک نگفت. حتی زمانی که وارد فرودگاه شدم، پاسپورتم را که مهر کردند، گفتند از در پشتی برو، عده‌ای جمع شده‌اند و قصد دارند کتکت بزنند.»

کیارستمی نخل طلا، یعنی مهم‎ترین جایزه جشنواره فیلم کن را برای فیلم «طعم گیلاس» به دست آورد. تا کنون هیچ فیلم‌ساز ایرانی دیگری موفق به دریافت این جایزه نشده است. این فیلم روایت مردی است که تصمیم دارد خودکشی کند. او می‌خواهد قرص‌هایش را یک جا بخورد و در قبری که خریده است، بخوابد. فقط دنبال کسی می‌گردد که خاک رویش بریزد و در ازای این کار، مبلغ 200 هزارتومان دریافت کند.

کیارستمی با این فیلم، مهم‌ترین و اولین جایزه بین المللی را برای سینمای ایران به ارمغان آورد. او درباره این فیلم گفته بود: «تفاوت و شباهت کار ما کارگردان‌ها با روان‌شناسان در این است که کارگردان در سطح جامعه معضلات را می‌بیند و نقطهٔ درد را نشان می‌دهد ولی همان‌جا رها می‌کند و از این جا به‌بعد حیطهٔ او نیست. این جامعهٔ روان‎پزشکی است که پس از تشخیص، به درمان درد هم می‌پردازد.»

کیارستمی را «هایکو» سینمای ایران می‌خوانند. او در کوتاه‎ترین زمان ممکن، عمیق‌ترین معانی را به مخاطب منتقل می‌کرد. قهرمان‌هایش اغلب آدم‌های ساده و کودکان بودند و شاعرانگی از قاب تمام تصاویرش بیرون می‌زد؛ درست شبیه فیلم ماندگار «خانه دوست کجاست».

این فیلم یکی از محبوب ترین آثار عباس کیارستمی است که جوایز بین المللی زیادی نصیب آن شد؛ از جایزه لوکارنو تا کن و آمستردام و... . «خانه دوست کجاست» در ایران هم مورد استقبال قرار گرفت و جایزه ویژه هیات داوران و لوح زرین کارگردانی جشنواره بین المللی فیلم فجر را نیز به دست آورد که در سینماها به اکران عمومی درآمد. قهرمان این فیلم، کودکی است که متوجه می‌شود دفتر مشق یکی از هم‌کلاسی‌هایش را به اشتباه برداشته است. او تمام تلاش خود را می‌کند تا دفتر را به «محمدرضا» برساند. هنوز هم لهجه شمالی پسر روستایی که سراغ خانه «محمدرضا نعمت زاده» را می‌گیرد، در خاطر بسیاری از کسانی که کودکی‌ آن ها در روزهای دهه 60 گذشته، مانده است.

کیارستمی با این که در سال‌های دهه 60 و هم‌زمان با جنگ ایران و عراق هم فیلم‌سازی ‌کرده بود اما هیچ گاه جنگ را سوژه قرار نداد. «ابراهیم حاتمی‌کیا» یکی از فیلم‌سازان دفاع مقدس، سال گذشته در یکی از مصاحبه‌هایش این موضوع را نقطه ضعف کیارستمی دانسته و عنوان کرده بود:«اوایل انقلاب فیلم‌های خانواده‌ای داشتیم و مساله جامعه در آن بود اما الان کاملا پاک‌سازی شده است. استاد اعظم این جنس، نگاه آقای کیارستمی است و تأسی از این نوع نگاه تا دلتان بخواهد وجود دارد و عده‌ای می‌توانند در کشوری که 1200 کیلومتر در آن جنگ می‌شود را نبینند و دنبال دفترچه‌ مشق خود بروند.»

کیارستمی اما این بار به حرف‌های حاتمی‌کیا واکنش نشان داد. به گزارش «مهر»، او در حاشیه پرسش و پاسخ با دانشجویان دانشگاه «سیراکیوز» امریکا گفت: «"خانه دوست کجاست" یکی از پربیننده‌ترین فیلم هایی بود که من ساختم. در واقع، همه جای دنیا آن را می‌شناسند.»

او افزود:«"خانه دوست کجاست" ماندگار شد چون راجع به یک ارزش انسانی صحبت می‌کرد اما فیلم‌های تو نماند چون تو راجع به یک پریودی از تاریخ ایران حرف زدی که تازه آن پریود هم به هیجان آورد بچه ها را. "احمدپور" (شخصیت اصلی فیلم خانه دوست کجاست) رفت پس داد دفترچه را اما تو به هیجان آوردی و احمدپورهای دیگر رفتند در جنگ و کشته شدند. حالا پس از سال‌ها می‌شود راجع به آن‌ها فکر کرد که آن‌ها چه طوری از بین رفتند در یک جنگی که هیچ مفهومی نداشت.»

حرف‌های تند کیارستمی درباره جنگ اما مسوولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را وادار به پاسخ گویی کرد. «حجت الله ایوبی»، رییس سازمان سینمایی با اشاره به حرف‌های کیارستمی گفت: «همه ما می دانیم که اهالی هنر و سینما خودشان را مدیون دفاع مقدس و رزمندگان می‌دانند. دفاع مقدس خط قرمز همه است و من در همه اهالی سینما عشق به دفاع مقدس را در اوج می بینم.»

کیارستمی تنها مورد انتقاد کسانی قرار نگرفته بود که نگاهی مخالف او داشتند، او گاهی از سوی روشن‎فکران هم مورد انتقاد قرار می‌گرفت که چرا در همه حوزه‌ها فعالیت می‌کند. وقتی کتاب «سعدی» به روایت کیارستمی منتشر شد، یا وقتی نمایشگاه عکس‌هایش را در خانه هنرمندان برگزار کرد، بسیاری از روشن‎فکرها هم منتقد او شدند. کیارستمی اما بدون توجه به حرف‌های دیگران، کار خودش را می‌کرد؛ همان طور بی سرو صدا، بی حاشیه، بدون جنجال... یک باره عکس‌های «آبگوشت خوری» ‌او با «ژولیت بینوش» در تهران منتشر می‌شد، (بینوش، بازیگر فرانسوی، فیلم‌ «کپی برابر اصل» را مقابل دوربین کیارستمی بازی کرده است) یا ویدیوی کارگاه فیلم‎سازی‌ او در کنار «اسکورسیزی» و بزرگان سینمای دنیا.

او در مصاحبه با «فرانس پرس» گفته بود: «هر سال در چهار یا پنج کارگاه که هر کدام 10 روزی به طول می‌انجامد، شرکت می‌کنم و هر بار سعادت بزرگی برای من است. بسیار مشتاق و بی تاب برای این کار هستم چون همیشه علاقه‌مندم از زمان خود استفاده‌ای کنم.»

او اضافه کرده بود: «زمانی از خودم احساس رضایت دارم که به این جوان‌ها بیاموزم و مطمئن هستم همان اندازه که به جوانان تدریس می‌کنم، از آن‌ها یادمی‌گیرم.»

نوشتن درباره کیارستمی آسان نیست؛ فعالیت‌های هنری کیارستمی هر کدام به اندازه یک مقاله بلند است.

عباس کیارستمی تا آخرین روزهای زندگی و قبل از بیماری مشغول فعالیت ‌های هنری بود. فروردین امسال خبر بستری شدن او روی خروجی خبرگزاری‌ها قرار گرفت. «ایسنا» خبر داد که از سرطان دستگاه گوارش رنج می‌برد. او به دلیل خونریزی داخلی، چند بار مورد عمل جراحی قرار گرفت و سرانجام تصمیم گرفت برای معالجه، به پاریس برود.

«بهمن کیارستمی»، فرزند عباس چندی پیش فایل صوتی صحبت‌های خود را با پدرش در بیمارستان در اختیار خبرنگار «شرق» قرار داده بود تا به پرسش او درباره علت رفتن کیارستمی به پاریس پاسخ دهد. خبرنگار شرق نوشته است: «بهمن، بخشی از فایل صوتی مکالمه با پدرش در بیمارستان را که شب پیش از رفتن ضبط شده، برایمان فرستاد که البته شنیدن آن با خواندنش متفاوت است.

عباس کیارستمی گفته بود: «قماربازها همه‌چیزشون بد نیست، گاهی می شه یه چیزایی هم ازشون یاد گرفت. یکیش این که می گن توی شرایطی که می‌بینین همش روی باختین، پاشین صندلیتون رو ترک کنین، برین.»

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

تصویری

آقای کیارستمی، خداحافظ

۱۴ تیر ۱۳۹۵
آقای کیارستمی، خداحافظ