روز دوم؛ قصههای بُغضی هفتساله
دومین روز جشنواره فیلم فجر در برج میلاد، مختص نمایش فیلمهای بخش «سودای سیمرغ» بود؛ عنوان جدیدی که از چند سال گذشته بر بخش مسابقه فیلمهای داستانی و بلند جشنواره گذاشته شده است. بدون شک دومین روز جشنواره فیلم فجر امسال را باید روز رخشان بنیاعتماد دانست؛ فیلمساز مطرح سینمای ایران که پس از هفت سال دوباره به جشنواره فجر آمده تا «قصهها»یش را به نمایش بگذارد. فیلمی که چهرههای معروفی برای دیدن آن آمدند و به خاطر گلایههای کارگردان از مسئولان سینمایی دولت قبلی و پرسشهای جانبدارانه و بعضا سیاسی برخی خبرنگاران، حاشیههای زیادی آفرید.
بینالمللی همان جهانی نیست!
گرچه حضور برخی از فیلمسازان مطرح سینمای ایران، جشنواره فیلم فجر امسال را دیدنیتر از سالهای گذشته کرده، اما بخش فیلمهای بینالملل این جشنواره همچنان به روال سالهای گذشته برای برگزارکنندگان جشنواره اهمیت چندانی ندارد. این بخش در واقع آنقدر بیاهمیت است که هیچ یک از فیلمهای آن را برای منتقدان و نمایندگان رسانهها لازم ندانستهاند و هیچ سالنی برای نمایش آنها در برج میلاد نیز در نظر گرفته نشده. انگار نه انگار که قرار بود با راهاندازی این بخش، جشنواره فیلم فجر جهانی شود و اعتباری در میان جشنوارههای مطرح دنیا کسب کند. بنابراین امسال هم به روال سال های گذشته، بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر، تنها نامی پرطمطراق است نه حرکتی واقعی برای جهانی کردن این جشنواره.
اگرچه این موضوع، تاثیری در میزان استقبال تماشاگران عام ایرانی ندارد و سکه جشنواره فیلم فجر از رونق نمی افتد. این را از حضور عده زیاد نمایندگان رسانه ها برای دیدن فیلمها و حاضر شدن چهرههای مطرح سینمایی در کنار آنها میتوان دید.
البته چهرههای معروف سینمای ایران تنها در سالن نمایش فیلم کاخ جشنواره حضور نداشتند بلکه بازار بینالمللی فیلم فجر نیز امروز میزبان اصغر فرهادی بود تا فیلمهایش را به پخشکنندههای خارجی عرضه کند. در بازار فیلم جشنواره امسال ۲۴۰ شرکتکننده از ۵۳ کشور جهان شرکت کردهاند و در کنار آنها هم ۴۲ شرکت ایرانی حضور دارند تا بلکه دادوستدها در این بخش بتواند سینمای ایران را کمی پررونق سازد. به گفته خود فرهادی، او به همراه «رضا میرکریمی»، با مدیران دو جشنواره هندی در بازار فیلم، دیدار و گفتگو کردند.
«رضا میرکریمی» را کمی آنسوتر در نخستین نمایشگاه تجهیزات سینمایی ایران هم میشد دید؛ جایی که نه فقط او، بلکه کسانی چون «محمد آلادپوش»، فیلمبردار و «سامان سالور»، فیلمساز هم آمده بودند تا از همه آن چیزی که در سینمای ایران برای فیلمسازی وجود داشته و دارد بازدید کنند. نمایشگاهی که با همه جذابیتهایش، نشان از فقر سینمای ایران در زمینه تجهیزات سینمایی دارد.
برف و گرمای برج میلاد
امروز اگر فیلمها دیرتر از موعدشان اکران میشود، یک دلیل موجه دارد؛ هنوز چند ساعت از اوایل صبح نگذشته، برف همهجا را سفید کرده و گره ترافیک راههای تهران را برای رسیدن به سینماها و به خصوص کاخ جشنواره در برج میلاد بسته است. به همین خاطر هم فیلم اول با 40 دقیقه تاخیر به نمایش درمی آید و همین روند تا آخر شب ادامه مییابد. البته برف و سرما مانع از گرمای فضای جشنواره نمیشود؛ هنرمندان از اولین ساعات شروع جشنواره کمکم به باقی تماشاگران در سالن برج میپیوندند؛ رخشان بنیاعتماد، پیمان معادی، حسن معجونی، مهراوه شریفینیا و صابر ابر از روی فرش قرمز عبور کرده و به سالن نمایش میروند و مهدی هاشمی، گلاب آدینه، باران کوثری، طناز طباطبایی و فرهاد اصلانی در واپسین لحظات اکران فیلم، خود را به بقیه میرسانند. سالن سینما شلوغ و پرجنبوجوش است و آماده نمایش نخستین فیلم روز دوم جشنواره و یکی از مهمترین فیلمهای امسال. چراغها را خاموش میکنند و فیلم آغاز میشود: «قصهها» ساخته «رخشان بنیاعتماد».
کیهان و بیانیه بنیاعتماد
«قصهها یک وصیتنامه نیست.» رخشان بنیاعتماد این جمله را در پاسخ به پرسشی میگوید که در ذهن خیلیها به وجود آمده بود. فیلم «قصهها»، هفت قصه درباره بازیگران فیلمهای قبلی بنیاعتماد و حال و روز فعلیشان است و به همین دلیل هم بعضیها گمان کرده بودند که او با این فیلم برای خداحافظی از سینما آمده است؛ گمانی که با پاسخ قاطع این فیلمساز رد شد؛ «این حس را که وصیتنامهام را ساختهام دو سال پیش داشتم. اما از امروز طبق روال گذشته فیلم خواهم ساخت.» بنیاعتماد همچنین میگوید که بغض این چند سال فیلم ساختن و در کمد گذاشتناش امروز به لبخند تبدیل شده. حتی از اتهام بیانیه بودن فیلمش هم دفاع میکند و میگوید یک چیز درباره فیلمش مهم است: «اینکه شخصیتهای این فیلم مانند همه آدمهای دیگر همچنان مقاوماند و هیچکدام منفعل نشدهاند.» همچون خود او که پس از این همه سال سکوت و بدون درگیر شدن برای کسب مجوز ساخت فیلم، توانسته «قصهها» را به سرانجام برساند.
پرسش درباره ساخت این فیلم بدون داشتن پروانه را «ملکجهان خزاعی» ـ طراح صحنه و لباس سینما و تئاتر ـ پیش میکشد و بنیاعتماد هم اینطور جواب میدهد: «من در فضای خودتحریمی قرار داشتم و به همین دلیل در این سالها فیلمی نساختم. فضایی که شرایط و برخوردهای بخش مدیریت فرهنگی باعث آن شد. اما پس از این مدت بسیار تلخ متوجه شدم اگر این روال را ادامه دهم به جنون میرسم. به خاطر آنکه نمیخواستم به مناسبات گرفتن پروانه ساخت وارد شوم راه دیگری را در پیش گرفتم.» او با اخذ مجوز فیلم کوتاه و به هم چسباندن این هفت فیلم توانسته فیلم بلندی بسازد، ترفند جدیدی که بنیاعتماد کشف آن را تیزهوشی خودش می داند چرا که هیچ قانونی درباره اینکه هفت فیلم کوتاه در کنار هم فیلم بلند به حساب میآید و باید مجوز داشته باشد، وجود ندارد.
حاشیههای برگزاری فیلم «قصهها» به مجوز خلاصه نمیشود. در پاسخ به خبرنگاری که میپرسد: «شما چرا به 9 دی اشارهای نکردهاید؟ شما مثل جراحی هستید که باز کرده اما ندوخته!»، حبیب رضایی، یکی از بازیگران فیلم به جای کارگردان جواب میدهد: «اتفاقاً در خانواده ما جراح بسیار است. تا آنجا که من میدانم، جراحها نمیدوزند و این کار کسان دیگری است!» اما ماجرا به همینجا ختم نمیشود. اینبار خبرنگار «کیهان» به میدان میآید؛ «تو فیلم نساختهای، این یک بیانیه است!» بنیاعتماد هم پاسخ میدهد که اگر این یک بیانیه است، باز هم از این بیانیهها خواهد ساخت.
هستهایها؛ دانشمندان بیدفاع
«قصهها» گرچه پرمخاطب و پرجنبوجوش بود، اما فیلم دوم این روز، «روزگاری عشق و خیانت» کاملا عکس آن عمل کرد. این فیلم کممخاطبترین فیلم روز دوم بود و تنها چیزی حدود پنجاه نفر به تماشای آن نشستند. فیلم درباره کشتهشدن دانشمندان هستهای در سالهای اخیر بود و موضوع به روز و حساسی داشت، اما نه نشستی برایش برگزار شد، نه سالن اکران فیلم نظم و رونق لازم را داشت و نه مخاطبان از تماشای آن راضی بودند. فیلم هستهایهای ایران در کل فیلم بیسروصدایی شد، حتی وقتی از «میلاد کیمرام» ـ بازیگر فیلم ـ میپرسم چرا در این فیلم بازی کرده، میگوید که تنها غم نان او را مجبور به ایفای نقش کرده است.
گرچه برای «روزگاری عشق و خیانت»، سالن خالی ماند و مخاطبان راضی نبودند، اما برای فیلم «منوچهر هادی»، خیلیها زودتر در سالن حاضر شدند. منوچهر هادی، فیلمساز پرکاری است و هم در جشنواره امسال فیلمی برای نمایش دارد و هم مشغول ساخت مجموعه تلویزیونی برای شبکه دو سیماست. البته با عواملی تقریبا مشترک، این را از تیتراژ فیلم که در جشنواره فیلم امسال به نمایش درآمده میتوان فهمید، با این تفاوت کوچک که «یکتا ناصر» بازیگر این فیلم نه تنها در سریال جدید منوچهر هادی نیست، بلکه در نمایش و نشست این فیلم هم با اکراه حضور پیدا میکند. البته حضور نیکی کریمی و حامد بهداد بر جذابیت این نشست افزود. به خصوص حامد بهداد که همیشه با حرفهایش جنجالآفرین است.
«من غباری گم در این سینما هستم که هر روز پراکنده میشوم»، وقتی این جمله از زبان حامد بهداد، بازیگر فیلم «زندگی جای دیگری است» در نشست خبری فیلم بیرون آمد، «محسن سیف»، مجری نشست گفت همه پراکنده میشوند و بهداد پاسخ داد «من پراکندهتر میشوم». اینجا بود که حاضران هم زدند زیر خنده. اینها همه نشان میداد، که نشست خبری «زندگی جای دیگری است»، جلسهای خارج از قاعدههای معمول است. بهداد خود را در آستانه 40 سالگی و با پختگی کامل در بازیگری معرفی کرد و نیکی کریمی هم از مظلومیت بازیگران زن در سینمای ایران گفت. اشتباهات پی در پی محسن سیف، مجری این نشست هم مزید بر علت شد تا هم عوامل فیلم را عصبی کند و هم خبرنگاران را به اعتراض وادارد. البته او یک بار تلهفیلمهای هادی را فیلمهندی خواند و باری دیگر حامد بهداد را با رد حرفهایش درباره علمینبودن تقسیمبندی بازی به درونی و بیرونی عصبانی کرد. او از ابتدا گفته بود که اجرای جلسه را بلد نیست و به درد این کار نمیخورد.
علاوه بر اینها خبرنگارهای حاضر در نشست هم سنگ تمام گذاشتند و با برخی پرسشهایشان، نشان دادند بیشتر به دنبال حاشیههای فیلم هستند تا نقد اصولی آن. نشان به آن نشان که خبرنگاری از منوچهر هادی، کارگردان فیلم پرسید که چرا برای اعدامیکردن شخصیت «پارسا پیروزفر» در فیلم، پنجکیلو مواد مخدر در لباس عروسهای کارگاهش کار گذاشته است در حالی که مقدار بسیار کمتری هم برای صدور حکم اعدام او کافی بود و این پرسش باعث شد، فضای جلسه تا مدتها حول این موضوع بچرخد که چهمقدار مواد مخدر برای اعدام یک فرد کافی است؟!
در انتظار «چ» حاتمی کیا
تاخیرها در اکران فیلمها همچنان تا پایان روز ادامه مییابد و فیلم «مردن به وقت شهریور» ساخته «هاتف علیمردانی» با یک ساعتونیم تاخیر اکران میشود. فیلمی که بسیاری در اواسط آن از خیر دیدنش گذشتند و به همین دلیل هم وقتی چراغها روشن شد، علیمردانی با نیمی از صندلیهای خالی مواجه شد. روز دوم جشنواره سی و دوم فیلم فجر گرچه با فیلم خوش ساخت رخشان بنیاعتماد آغاز شد، اما در آخر شب چیزی از این جذابیت به جا نمانده بود جز حرف و حدیثهای بهجا مانده درباره «قصه»ها که همچنان تا پایان روز ادامه داشت. اما وقت رفتن، همه میدانستند که فردا روز پرحاشیهای خواهد بود؛ روزی که با سر و صدای فیلم «چ» ساخته «ابراهیم حاتمیکیا» و روشنی «لامپ 100» به کارگردانی «سعید آقاخانی» همراه خواهد بود که بسیاری از شرکت کنندگان جشنواره انتظار آنها را می کشند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر