تهران-زهره ذوالقدر، شهروند خبرنگار
«حبيب» در حالی در تنهايی خود در روستای «نیاسته» کتالم رامسربه خاطر سکته قلبی درگذشت كه آرزوی اجرا در ايران كه او را از امريكا به زادگاهش آورده بود را به گور برد.
«حبیب محبی» متولد مهر ۱۳۳۱ بود. او اصالتی آذری داشت و در تبریز متولد شده بود. این خواننده و ترانه سرای ایرانی در اواخر دهه 40 کار خود را آغاز کرد اما آلبوم «مرد تنهای شب»، اولین و معروف ترین آلبوم خود را در سال 1356 منتشر کرد.
حبیب ترانههای این آلبوم را تحت تاثیر مرگ مادر و همسر خود ساخته بود. او در سال ۱۳۶۰ به دلیل ممنوعیت کار، ایران را ترک کرد و به لس آنجلس رفت. حبیب در سال ۸۸ در نامهای به محمود احمدی نژاد، اجازه بازگشت به ایران را گرفت و در سال ۸۹ به ایران برگشت و اعلام کرد که قصد دارد در کشور خود اجرایی داشته باشد.
گفته میشود که «اسفندیار رحیم مشایی»، رییس وقت دفتر محمود احمدینژاد در ریاست جمهوری که همزمان رییس «بنیاد ایرانیان» هم بود، در سفری به امریکا با حبیب دیدار داشته و به او وعده داده بود در صورت بازگشت به ایران، اجازه اجرا خواهد داشت. او نیز به ایران آمد و در نخستین گفت و گوهای رسانه ای خود اعلام کرد قصد دارد در ورزشگاه آزادی کنسرت بگذارد. جبیب میداند که اگر 10 شب هم این کنسرت ادامه داشته باشد، ورزشگاه خالی نخواهد بود.
در همان زمان اسفندیار رحیم مشایی در واکنش به حضور او در ایران گفت:«اینکه یک ایرانی بخواهد فعالیتی در داخل و خارج از کشور داشته باشد، مطابق چارچوب و قوانین آزاد است و مشکلی ندارد. فعالیت هنری در همه بخشها، از جمله موسیقی برای همه هنرمندان در داخل و خارج از کشور آزاد است و برگشت به ایران برای کسی مشکلی ندارد.»
این حرف های او البته توسط «حمید شاهآبادی»، معاون هنری وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به سرعت تکذیب شدند و بدون آن که اشارهای به نام حبیب بکند، گفت خوانندهای که بازگشته، اجازه اجرا ندارد و آن چه شنیده شده، شایعه است.
اما این حرفها برای حبیب بیش تر از شایعه بود. او قولهای مساعدی از رییس دولت دهم و معاونش گرفته بود. البته بعدها «محمد» پسرش که خودش نیز چند وقتی به ایران آمد و باز به لس آنجلس بازگشت، در مصاحبه ای گفته بود پدرش به خاطر فشار روحی ناشی از بیماری همسر و پسرش خسته شده و تصمیم گرفته است که به ایران بازگردد. اما تایید کرد که از سوی مشایی واسطههایی برای او فرستاده شده است:«بله واسطه هایی هم در این بین بودند که برخی از آن ها در پی منافع شخصی شان بودند. همین منفعت طلبی ها باعث بروز برخی اتفاقاتی شد که موضوع حساسیت زا شود.»
او هم چنین به دیدار حبیب با احمدی نٰژاد اشاره کرد و گفت:«این ملاقات ها و برخوردها کم تر به صورت حضوری بودند و عمدتا از طریق واسطه های مختلف انجام می شدند. ولی پدرم نامه ای در اختیار دارد که زیر آن شخص آقای احمدی نژاد دستور داده اند سریع تر در مورد اخذ مجوز فعالیت های حبیب اقدام شود.»
این صحبتها و بازگشت حبیب نه تنها در ایران که در خارج از ایران نیز برای او تبعاتی داشت. گفته می شد که او در خدمت دولت ایران است. اما حبیب بی توجه به این حرف ها، چند بار دیگر برای گرفتن مجوز اقدام کرد ولی نه تنها نتوانست مجوزی برای کنسرت «مرد تنهای شب» و کارهای جدیدش بگیرد که در تبعیدی خودخواسته، در کتالم رامسر ماند تا دولت تغییر کرد و نوبت به دولت میانهروی حسن روحانی رسید که با شعار حمایت از هنرمندان آمد. اما این دولت هم جایی برای حبیب و مرد تنهای شب نداشت. او که در سال ۹۳ درخواست مجوز برای آلبوم جدیدش داده بود، بااین عنوان که در دوره قبل درخواست این مجوز را داده است و باید با توجه به شرایط جدید درخواست خود را مطرح کند، در صف قرار گرفت. هنوز بررسی درخواستش آغاز نشده بود که «احمد خاتمی» از تریبون نماز جمعه استفاده کرد و گفت که ایران جای خواننده لس آنجلسی نیست. با این صحبت بود که پرونده مجوز گرفتن حبیب به بایگانی سپرده شد و او در تبعید خود در رامسر ماند.
حبیب رامسر را برای اقامت انتخاب کرد تا از هیاهوی تهران دور باشد. او در روزهای ابتدایی حضورش در رامسر، در خانهباغی در بالای تله کابین رامسر زندگی میکرد و توریستهایی که به بام رامسر میرفتند، مرد تنهای شب را میدیدند که به تنهایی در ارتفاع بالای شهر ساحلی زندگی میکند. اما او چند ماهی بود که دیگر خانهباغ در ارتفاع را رها کرده و به ویلایی آمده بود که فاصله کمی با دریای خزر دارد؛ فاصلهای کم تر از ۱۰۰ متر.
غیر از روزهایی که به تلهکابین رامسر میرفت تا به دوستانش سر بزند، دیگر کسی او را در شهر نمی دید. او از خانه بیرون نمیرفت و اگر می خواست با دوستانش دور هم جمع شوند، باز هم ترجیح میداد دوستانش به ویلای او بروند. در رامسر شایعه شده بود که او تعهد داده در هیچ میهمانی شرکت نکند اما دوستان صمیمیتر حبیب این را تكذيب می كنند.
البته هر از چند وقت، نامش در میان خبرها می پیچید. یکی از این دفعات، زمانی بود که پلیس راه ماسوله او را در حال ضبط فیلم دستگیر کرد. او در نامهای سرگشاده گفت من در سرزمین مادری خود بدون دلیل بازداشت شدم و بدون دلیل آزاد.
انتشار کتاب «مرد تنهای شب» و عرضه آن در بیست و هفتمین «نمایشگاه بین المللی کتاب تهران» که به سرعت نیز آن را جمع آوری کردند، در سال ۹۳ بار دیگر خبرساز شد. او در آخرین مصاحبهاش گفته بود در حال آماده سازی آلبومی در ایران است.
حبیب در مراسم ختم «مرتضی پاشایی» و همسر «بنیامین بهادری» و مراسم ختم «علی طباطبایی» دیده شد. آخرین بار نیز در مراسم جشن «موسیقی ما» در سال ۹۴ بود که او را دیدند و دیگر خبری از مرد تنهای شب نبود تا ۲۱ خرداد ۹۵ که سکته قلبی بار دیگر خبر سازش کرد. اما این خبر، خبر آخر حبیب محبی بود که به خاطر کار در سرزمین پدری برگشت و در همین جا، در تنهایی و تبعیدی خود خواسته درگذشت.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر