آثار۲۹ هنرمند ایرانی در گالری «برونئی» در دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن، «سواس» (SOAS)، پنجرهای جدید به درک هنرِ پس از انقلاب در ایران میگشاید. این نمایشگاه با نام «یادآوری آینده: هنر پساانقلابی ایران» از روز ۲۶ دی ماه) ۱۶ ژانویه( گشایش یافت و تا دوم فروردین ۱۳۹۳(۲۲ مارس)ادامه دارد.
نمایشگاه با حمایتهای «موسسه خاورمیانه لندن» (LMEI)، «بنیاد میراث ایران (IHF)، «شورای هنر انگلستان»، «گالری طراحان آزاد» و موسسه فرهنگی- پژوهشی «چاپ و نشر نظر» برگزار شده است.
رضا عابدینی، بیژن اخگر، نازگل انصارینیا، مهرانه آتشی، فریدون آو، نوید عظیمی، محمود بخشی، معصومه بختیاری، شهرزاد چنگلوایی، هما دلواری، پرستو فروهر، شهاب فتوحی، فرهاد فزونی، کاوه گلستان، قاسم حاجیزاده، خسرو حسنزاده، غزاله هدایت، بهمن جلالی، رعنا جوادی، کتایون کرمی، آریا کسایی، امیر موبد، مهران مهاجر، معصومه مظفری، ایمان راد، ندا رضویپور، حامد صحیحی، رزیتا شرفجهان و صادق تیرافکن هنرمندانی هستند که نقاشیها، عکسها و چیدمانهای هنری آنها برای بیش از دو ماه در لندن در معرض نمایش خواهد بود.
گذار از کلیشههای هویتی
کار پژوهش و انتخاب آثار این نمایشگاه به طور مشترک برعهده «ارس امیری»، «دیوید هاج»، «حامد یوسفی» و«آزیتا شرفجهان» بوده است. پژوهشی که حدود دو سال زمان برده است تا بتواند از کنار هم قرار دادن آثار این طیف گسترده از هنرمندان، گام نوینی به سوی بازخوانی تاریخ هنرمعاصر در ایران بردارد.
این نمایشگاه در اصل قرار نیست محلی برای به نمایش گذاشتن دستآورد هنری یا خلاقانه هرکدام از این هنرمندان به تنهایی باشد، بلکه هدف اصلی آن تحلیل بخشی از هنر ایران مدرن در زمینه اجتماعی و سیاسی است. بنابراین، آن را باید گامی از یک پروژه پژوهشی دانست که تازه آغاز شده است؛ پروژهای که برخلاف بسیاری از نمایشهای اخیر از هنر معاصر ایران که رکوردشکن بازارها و حراجیهای بینالمللی هستند، تاکید خود را اتفاقا بر سیاسی بودن این هنر و پیوندش با تحولات و مبارزات اجتماعی از پیش تا پس از انقلاب ایران میگذارد.
به گفته برگزارکنندگان، آثار ارایه شده در این نمایشگاه قرار است برداشت همگانی و رایج از مفهوم هویت ایرانی یا حتا ایرانی بودن هنر را با پرسش روبهرو کند؛ ایرانی بودن یا «ایرانیت» مفهوم و هویتی ثابت و ازلی نیست بلکه فرآیندی است که مدام در حال تغییربوده و از اجزا وعناصر گوناگونی تشکیل شده است.
هویت ایرانی به ویژه در صد سال گذشته دستخوش دگرگونیهای زیاد شده و مدام در فرآیند ساخته شدن و شکل عوض کردن بوده است؛ هویتی که گاه با تکیه برعنصر گذشته و تاریخی شکل گرفته و گاه خود را در قالب آرمان بازگشت به ریشهها پیدا کرده است. پس از انقلاب نیز این شکل خاص از هویت ملی با ایدئولوژی مذهبی ترکیب شد تا نسخه یا قرائتی رسمی از «شکل ایرانی بودن» به دست داده شود.
انتخاب حدود 100 اثر از آثار هنرمندان ایرانی پس از انقلاب نشان میدهد چه گونه جریان موثری درهنر معاصر ایران به دنبال نفی و طرد استعارههایی از هویت ملی است که از یک سو آن را در برخی عناصر سنتی محدود میبیند و از سوی دیگر به روایتهای حکومتی نیز از این هویت پایبند نیست. این هنرمندان فراتر رفتن از این «هویت کلیشهای» را به مدد نگاه ویژه اجتماعی و سیاسی خود به همراه نوآوریهای فنی و هنری انجام دادهاند.
عکاسی مستند؛ کلید درک هنر معاصر
نمایشگاه «یادآوری آینده: هنر پساانقلابی ایران» تاکید ویژهای برجایگاه عکاسی، به ویژه عکاسی مستند اجتماعی و نیز تاثیر آن بر دیگرهنرهای تجسمی در ایران دارد. از این رو آثار سه عکاس مستند برجسته، بهمن جلالی، کاوه گلستان و رعنا جوادی به عنوان کلید درک برخی تحولات شکلی و مضمونی در آثار هنری پساانقلابی ایران انتخاب شدهاند. این عکاسان توانستند رویدادهای انقلاب و پس از آن، جنگ و فجایع بزرگ دیگری در تاریخ معاصر ایران را به تصویر بکشند و سهمی مهم و اساسی در شکل دادن به حافظه و آرشیو بصری هنرمندان پس از خود داشته باشند؛ هنرمندانی که قرار بود پس از گذار از دوران پرآشوب انقلاب و جنگ به بازاندیشی در مورد مفهوم هنر ایرانی بنشینند.
برهمین اساس، عکاسی و فتومونتاژ یکی از درونمایههای اصلی نمایشگاه «یادآوری آینده: هنر پساانقلابی ایران» است. فتومونتاژ خود را فقط در کارعکاسان نشان نمیدهد، بلکه این شیوه هنری در کار بسیاری از نقاشان نیز تاثیر مهمی گذاشته است. یکی از نمونههای برجسته این نقاشان، «قاسم حاجیزاده» است که چند نقاشی او اکنون در لندن عرضه شده است. پرترههای قاجاری، فیلمهای قدیمی و تصاویر سینمایی همگی منبع الهام حاجیزاده هستند. این هنرمند که پیش از انقلاب نیز در ایران فعال بود، تاثیرمهمی برهنرمندان و نقاشان پس از خود برجای گذاشت. حاجیزاده در اواسط دهه 60 از ایران به فرانسه مهاجرت کرد.
«خسرو حسنزاده»، نقاش دیگری است که آثارش را در ارتباط مستقیم با مردم کوچه و بازار، کارگران، کشتیگیران، فاحشهها و هویتهای متکثر آنها خلق میکند. او نیز در نقاشیهایش با استفاده از تصاویر گاه عامهپسند موفق میشود دست بر نابرابریهای اجتماعی بگذارد؛ کاری که حسنزاده به دلیل پیشینه زندگی خود شاید به خوبی با آن آشنا باشد.
شهر؛ رویای بیکران
بخش دیگری از این نمایشگاه در مورد آثارهنرمندانی است که فضاهای شهری، توسعه و مدرنیزاسیون را درونمایه اصلی کار خود قرار داده و تجربه شخصی هنرمند از زیستن در شهرهای بزرگی مانند تهران را روایت میکنند. آثار مهرانه آتشی، ندا رضوی پور، شهاب فتوحی و نازگل انصارینیا در این دسته جای میگیرند. مدلهای سه بعدی نازگل انصارینیا از نقاشیهای دیواری و خانههای تهران، از یک سو فضاهایی فانتزی و از سوی دیگر سوداهایی دست نیافتنی را تصویر میکند.
انصارینیا جدیدترین نوع از نقاشیهای دیواری در تهران را به همراه خانهها و ساختمانهایی که این نقاشیها روی دیوارشان اجرا شده انتخاب کرده و با چاپگر سه بعدی، مدلهایی از آنها ساخته است. در این نقاشیهای دیواری جدید، روی ساختمانهای مدرن تهران، فضاهایی از معماری سنتی، آسمان آبی و حوض و فواره ترسیم شده تا شاید شهروندان را به آن شهر آرمانی که در یک سنت فراموش شده قرار دارد، ارجاع دهد. انصارینیا در کارهای خود با سه بعدی کردن آن نقاشیها و پیوند آنها به خانههای مدرن پشت سرشان، تناقض خندهدار و گاه دردناک این رویا را نشان داده است.
تقطیع تصاویر ایدئولوژیک
گروه دیگری از هنرمندان ایران پساانقلابی به شدت درگیر تصاویری بودهاند که دستگاههای حکومتی و در فرآیند پروژههای رسمی و تبلیغاتی به شکل انبوه باز تولید کردهاند. انقلاب و سپس جنگ فرصتی را در اختیار حکومت گذاشت که از تصویر به عنوان عنصر اصلی تبلیغاتی خود استفاده کند؛ تصویری که البته ازهمان خصلتهای تودهوار و مردمی مایه میگرفت. هنرمندانی که کارشان به نوعی کلنجار رفتن با این دستگاه بزرگ تبلیغاتی و «شمایل»های تولید شده از سوی آنها بوده است، تلاش کردهاند مکانیسمها و ساختار آن را واکاوی کنند. کارهای شهاب فتوحی و محمود بخشی جزو این دسته از آثار قرار میگیرند. نماد «الله» که پس از انقلاب به عنوان نماد رسمی جمهوری اسلامی ایران برگزیده و سپس با الهام از گل لاله طراحی شد، موضوع یکی از آثار شهاب فتوحی است. او در این مجموعه، روند و مراحل طراحی آرم جمهوری اسلامی را مطابق با موازین و مقررات اداره استاندارد واکاوی کرده است و به این ترتیب، مخاطب به طورغیرمستقیم با خصلت رسمی دستگاه تصویرسازی آشنا میشود.
«مدرنیستهای قدیمی»
شاید پرسش مهمی که این نمایشگاه در ذهن مخاطب ایجاد میکند این باشد که رابطه این هنر پساانقلابی با هنرمندان مدرن و پیشگامی که در دهههای ۴۰ و ۵۰ خورشیدی در ایران فعالیت میکردند، چیست؟ هنرمندانی که یکی از شاخصترین گروههای آنها به «مکتب سقاخانه» شکل بخشیدند؛ مکتبی با چهرههایی شاخص مانند پرویز تناولی، حسین زنده رودی و پیل آرام.
به گفته برگزارکنندگان این نمایشگاه، در ذهنیت هنرمندان مدرن پیش از انقلاب، یا دستکم در دستگاه فکری هنرمندان مکتب سقاخانه، هویت ایرانی عنصری ثابت داشت که میشد آن را از گذشته و از هنرهای سنتی و بازاری و یا از نمادها و نشانههای بومی و مذهبی استخراج کرد و در زندگی و قلب اثر هنری مدرن نشاند و به این ترتیب، مدرنیته و هویت ایرانی را با یکدیگر ترکیب کرد.
اشتیاق فراوان هنرمندان پیش از انقلاب به نشان دادن این سویه ازهنرهای سنتی، آنها را به سمت نزدیک شدن به توده مردم برد. اما براساس آنچه پژوهندگان نمایشگاه «یادآوری آینده: هنر پساانقلابی ایران» میگویند، حاصل کار آن هنرمندان، به ویژه هنرمندان مکتب سقاخانه، تنها تصویر کردن این بخش از زندگی مردم عادی بود و نه غوطهور شدن در آن و حلاجی آن هویت متکثر و غیرثابت.
دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن در کنار به نمایش گذاشتن این آثار تا فروردین سال آینده، برنامههای دیگری مانند سخنرانی هنرمندان و برگزارکنندگان وهمچنین نمایش فیلم را به عنوان رویدادهای تکمیل کننده این نمایشگاه در نظرگرفته است. کاتالوگ نمایشگاه نیز به زودی با مقدمه پژوهشی مفصل حامد یوسفی و دیوید هاج برهنر پسا انقلابی ایران منتشر خواهد شد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر