عجایب شهر پر شوری است این قصر قجر من نیز
درین شهر عجایب، روستای دیگری دارم
- در حیاط کوچک پاییز. مهدی اخوان ثالث
گزارش ازباغ موزه زندانِ قصر
زندان قصر اکنون یک باغ موزه است. گفته میشود زندان اوین هم قرار است تبدیل به باغ موزه شود. در عین حال می گویند تهران برای انبوه زندانیان خود نیاز به جایی وسیع و بزرگ دارد. گویا زندانی عظیم در حاشیهی تهران در حال ساخته شدن است.
آنچه اکنون «باغ موزه قصر» مینامند و این روزها به عنوانِ موزه تغییر کاربری داده، یک امکان تازه است که تهران را برای گردشگری و توریسم مجهزتر میسازد.
از باغ به زندان و از زندان به باغ
زندان و قصر در همان نگاه نخست در تضاد قرار دارند. قصر قاجاری دوران فتحعلی شاه در روندی صد ساله به نخستین زندانِ مدرن ایران تبدیل شد. محلی که حکومتهای بعدی هرکدام به نوبهی خود از آن نهایت استفاده را در سرکوب و ارعاب بردند. اکنون نیز باغ و موزه در تضاد با یک زندان قرار دارند و این نکتهی جالب توجهی است.
درواقع، روندی دایره وار، این باغ را به قصر، بعد زندان، بعد دوباره باغ تبدیل کرده است.
مجموعهی زندان قصر از دو بخش اصلی قدیم و جدید تشکیل شده. بخش قدیم همان زندان «مارکوف» است که به دستور رضا شاه و به مدیریت «سرتیپ درگاهی» ساخته شد. و بخش جدیدتر «زندان سیاسی» ست که در دوران پهلوی دوم و در پی اختناق شدید آن دوره ساخته و در دوران زد و بندهای نظام بعدی نیز به بهترین نحو مورد استفاده قرار گرفت.
تلاش های زیادی انجام شده تا این زمین بایر و پر خاطره به پارک تبدیل شود. اما با تمام درختان و محیطی که بازسازی شده، هنوز سنگینی خون و اجسادی که در این خاک خفتهاند بر هوا سنگینی میکند. آب نماها و حوض و آب رسانی به سبک باغ ایرانی در محوطهی بیرونی زندان مارکوف کار گذاشته شدهاند. ( می دانیم که عنوانِ «آب خنک خوردن» نخستین بار در این زندان و با خاطر چشمهای که ازآن میگذشت به کار برده شد).
از جمله بازسازی ها آثار هنری متعددی هستند که در جای جای محیط زندان به چشم می خورند. روی دیوارهی ورودی از داخل، نامهای بسیاری از زندانیان به شکل برشهای فلزی تعبیه شده است. نخست، نام اکثر زندانی ها بر این دیوار حک شده بوده. اما بعد، تعداد زیادی از نامها حذف و از جا برداشته شدهاند.
در باغِ بیرونی (همان حیاط وسیع سابق) تعداد زیادی از مجسمههای انتزاعی کار گذاشته شده است که نام هنرمند آنها معلوم نیست. برج مشهورِ دیده بانی زندان قصر اکنون دارای یک «ال سی دی» ست و بیشتر حکم تزیین دارد. اما در حد فاصل شرقی باغ هنوز میتوان بافتِ شلخته و تلخِ سالهای پایانی زندان قصر را بازشناخت.
زندان روسی
بخش تاریخی تر زندان قصر شامل زندانی موسوم به مارکوف است. زندان مارکوف توسط معماری روسی به همین نام طراحی و ساخته شد. مارکوف که در مقام یک افسر تزاری وارد فوج قزاق ایران شده بود، با انقلاب اکتبر روسیه در ایران ماند. او بازسازی دارالفنون، ساختمان پست و تلگراف تهران و بانک ملی را نیز بر عهده داشت. نخستین فعالیت معمارانهی او در ایران، ساخت مدرسهی معروف البرز است.
مارکوف مانند اغلب معمارانی که در کشورهای شرقی دست به کار شده بودند، ترکیبی از معماری محلی و مدرن به دست داد. او نخستین زندان ایران را بر اساس «هشت ضلعی» ساخت. از «هشتی» کمک گرفت و زیر بخش ورودی «زیر هشت» ساخته شد. زیر هشت برای تنبیه اولیهی زندانیها و بازجویی نخستین به کار میرفت. این اصطلاح بعدها در اوین، قزل حصار و حتا زندانهای شهرهای دیگر نیز متداول شد.
بند و سلولها همه بازسازی شدهاند. درهای آهنی برداشته شده و بخشهایی از تاریخ که این زندان به خود دیده است به عنوانِ غرفههای موزه طراحی شدهاند و طراحان باغ موزه، تلاش کرده اند تا با استفاده از اشیاء واقعی بخش هایی از تاریخ را بازنمایی کنند.
زندان مارکوف سه بند مجزا دارد.
نخستین هواپیما (طیاره) در زمان احمد شاه، آخرین شاه قاجار، به ایران آمد و به دلیل فقدانِ فرودگاه در میدان مشق به زمین نشست. آن طیاره را به محوطهی قصر آوردند و خلبان بعد از بازسازی از همین نقطه بلند شد و رفت.
یک توپ قزاقی، از همانهایی که «لیاخوف» به میدان بهارستان برد و مجلس شورای ملی را بمباران کرد نیز به شکلی نمادین در بند اول قرار داده شده. آن توپها از زندان قصر به بهارستان کشیده شدند.
از تیمورتاش تا لورنس عربستان
بند دوم در دالانی مجزا ساخته شده و در آن سلولهای انفرادی قرار دارند. در ورودی بند دو، مجسمهی واقع گرا (رئالیستی) از دو مامور نظمیه به سبک رضاخانی ایستادهاند.
سلول انفرادی «تیمور تاش» ، «پنجاه و سه نفر» معروف که بعدها بیشترشان بنیان گذاران حزب توده شدند در این بند و در یک سلول بسیار تنگ زندانی بودهاند.
همچنین «فرخی یزدی»، شاعر آزادی خواه و روزنامه نگار ستیهنده نیز در این بند حبس بوده و بر دیوارهای آن شعر نوشته است. فرخی نیز در همین زندان توسط «پزشک احمدی» به قتل رسید.
«لورنس عربستان»، جاسوسی انگلیسی که به منظور تجزیه خوزستان وارد ایران شده بود در این بند زندانی بوده. او چند روز بعد از دستگیری از زندان قصر گریخت. «اصغر قاتل» ، «نصرت الدوله فیروز»، «جعفرقلی خان بختیاری»، «علی مردان بختیاری» و بسیاری از آدمهای مشهور قرن گذشته ی تاریخ معاصر ایران در این زندان در بند بوده یا اعدام شده اند.
در بندهای عمومی و بزرگتر، مجسمههایی از گچ و برنز ساخته شدهاند که ارزش هنرمندانه ندارند. اما به نوعی نشان دهندهی محیط زندان هم هستند. در یکی از این سلولها آوازِ واقعی یک زندانی که در آن سالها ضبط شده بود پخش میشود.
سلولی نیز به یاد زندانیان دارای حبسهای طولانی طراحی شده است. «صفر قهرمانیان» و «محمدعلی عمویی» مهمترین آنها هستند.
رویکرد عمومی اطلاعاتی که در زندان قصر به مخاطبان داده میشود، برپایهی تبلیغات رسمی جمهوری اسلامی است. و کشته هایی که از آنها یاد شده طبعا قهرمانان این نظام همچون «نواب صفوی» و فداییان اسلام هستند.
هواخوری و ملاقات
تمام بندها به «هواخوری» زندان منتهی میشوند. این هواخوری در دوران زندان خاکی بوده و زندانیها اشیای زیادی در زمین آن مخفی میکردند. «صفرقهرمانیان» میگوید: «دو تا رادیو داشتم که تو هواخوری قصر چال کردم فقط خودم میدونم کجاس.»
هواخوری اکنون با آب نما و نورپردازی به محیطی جالب تبدیل شده است گاه انسان از خود میپرسد اگر زمان شکسته شود و ناگهان یک زندانی به این محیط بیفتد چه حالی به او دست خواهد داد.
زندان قصر اعدام های بسیاری به خود دیده است. محل این اعدام ها کمابیش معلوم است. در آنجا چهار تیرک چوبی به شکل مفهومی رنگ آمیزی و نورهای سرخ از آنها بیرون میزند. این یادمان به اعدام «فداییان اسلام» در همین محل اختصاص دارد. جالب است که در چند متری این یادمان دیواری قرار دارد که بسیاری از اعدام شدگان سال پنجاه و هفت پای آن کشته شدند.
در پی اختناقی که پهلوی دوم ایجاد نمود، زندان سیاسی تاسیس شد. این بخش که در شمال باغ قرار دارد سر و شکل زندان خود را بیشتر حفظ کرده.
در ورودی زندان تصویر زندانیان پیش از انقلاب، البته آنهایی که همسو و دست اندرکار جمهوری اسلامی بودهاند آویخته شده. در میان آنان زندانیانی که خود مبدل به زندانبان شدند، «اسدالله لاجوردی» به چشم میخورد.
بخش ملاقات از تاثیرگذارترین محل های این زندانِ خاطره انگیز است.
در بخشی از سلولهای زندان سیاسی «مجموعهای دائمی از هنر معاصر» کار شده است. شرکت «پویا مهر» سفارش دهنده و مجری این آثار هنری بوده است. این سلولها پذیرندهی آیت الله طالقانی هم بودهاند. درها و دیوارهای این بخش از زندان سیاسی به همان شکل اصلی خود حفظ شده است.
بند شب آخر
یکی از موحشترین بخشهای زندان، بندِ «شب آخر» است. جایی که زندانیِ اعدامی را شب قبل از اعدام میآوردند حبس میکردند. ویدئوهای جالبی به دیوارهای این سلولها انداخته شده و در آنها همچنان که درباره ساعات پیش از مرگ مشهور است، کودکی و مراحل رشد آدم جلوی چشمش حرکت میکنند.
با تمام بازسازیها، مرگ از در و دیوارهای این بند میبارد.
هنگام بیرون آمدن از بند سیاسی باز عکس ها جلب توجه می کنند. عکسی از «حسین شریعتمداری»، مدیر کنونی کیهان، نیز در این مجموعه وجود دارد. آنها برای توجیه رفتارهای فعلی خود سخت به این تاکیدهای تاریخی نیازمندند.
باید درانتظار بود و دید آیا این تبدیل شدن ها و تغییرات، و این پاک کردن ها و ساختن ها در خوانش آیندگان تاثیر خواهد گذاشت؟ چه نوع تاثیری در پیش رو خواهد بود؟ زندان و زندانی فراموش خواهند شد یا به یاد خواهند آمد و بر آنها تاکید خواهد شد؟ و نیز می توان امید داشت، هرچند این امید دور و دراز باشد و دسترسی به آن کمابیش غیر ممکن که، روزگاری تمام زندان ها موزه و باغ شوند و لا اقل هیچ زندانی برای اندیشه ی خود در بند نباشد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر