در باره گالری عکس زلزله اهر و ورزقان و پروژه اش
وسط پروژهی عکاسیام بودم که از دوستانم شنیدم تبریز لرزیده است. تلویزیون را که روشن کردم فهمیدم اهر و ورزقان لرزیدهاند. بدون شک غمانگیزترین تصاویر هر زلزله مربوط به مادران و کودکان زلزله است. بچههایی که شاید هنوز نمیدانند زلزله را با کدام "ز" مینویسند اسیر بازی ترسناک طبیعت میشوند و مادرانی که فرزندان جانشان را به سختی روزگار پروار کردهاند عزیزانشان را به دست خاک میسپارند.
مدتی گذشت و تصمیم گرفتم به دیدن بچه های زلزله بروم و چند روزی از زمستان سختشان را با آنها سهیم باشم. عکسهایی هم گرفتم و به آنها نشان دادم. دوست داشتم خندهشان را از پشت گذشته تلخی که بر آنها رفته به واسطه بازی کودکانهشان نشان دهم. این شکل امید را دوست داشتم. این طور غرق بودن در دنیای کودکانه و با وجود آن همه سختی پشت سر گذاشته، ایستادن و بازی کردن سرخوشانه را دوست داشتم. دوست داشتم همهچیز باشد اما بیشتر از هر چیزی دلم میخواست امید خودش را در عکسها نشان بدهد.
مجموعه ای که میبینید نتیجه زندگی چند روزه من با این بچههاست. حالا که یک سال و چند ماهی از زلزله تبریز گذشته، قرار است از فروش این عکسها برای بچهها کارهایی انجام دهیم تا خودشان تصویرگر آیندهشان، امیدشان و آرزوهایشان باشند. قرار است از فروش این عکسها برای بچه ها تجهیزاتی تهیه کنیم و تابستان پیش رو به دیدنشان برویم و به همراه چند دوست عکاس دیگر به آنها عکاسی یاد بدهیم. با هم عکس بگیریم و یادشان بدهیم چطور زندگیشان را تصویر کنند. یادشان بدهیم چطور شادی ها و رنجهایشان را از دریچه دوربین به نمایش بگذارند. یاد بدهیم زندگی جزیيات تلخ و شیرین جذابی دارد که اگر تصویر شود هم برای خود بچهها و هم برای بزرگترها تجربیات تازهای به همراه دارد. یاد بگیرند چطور خودشان عکاس زندگی خودشان باشند.امیدواریم که چنین شود.
-----
اگر به خرید عکسها برای کمک به این پروژه علاقه مند هستید به سایت هدی رستمی سر بزنید.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر