طاهره تسليمى، شهروند خبرنگار
حسن روحانی تنها نامزد ریاست جمهوری بود که به صراحت در تبلیغاتش از کم کردن ممیزی و رفع ممنوعیت کاری برخی از هنرمندان داد. او با نشان دادن تصویر و آهنگهای محمدرضا شجریان و سایر کسانی که تصویر و صدایشان پخش نمیشد اعلام کرد در دولت او هیچکسی برای داشتن عقاید مخالف بیکار نخواهد ماند. وعدهای که توسط وزیر فرهنگ و ارشاد دولتش در یک سال نخست ریاست جمهوری او بارها تکرار شد. وعدهای که البته در برخی از موارد با حمله تندروها و پروندهسازان با عقبنشینی وزارت ارشاد به حاشیه رفته است. هر چند که در برخی از موارد مانند بازپسگیری لغو مجوز نشر چشمه و اکران فیلم قصهها به کارگردانی رخشانبنیاعتماد و نمایش تانگوی تخممرغداغ داغ هادی مرزبان با مقاومت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از محاق توقیف در آمدهاند؛ اما این چند نمونه در مقایسه با آثاری که مانند زخمی در استخوان باقیماندهاند. این پرونده مروری بر همین استخوانهای لای زخم است. استخوانهایی لای زخمی که پروندهاشان باز است و فراتر از این گزارش دنباله دارد.
محمد رضا شجریان صدای خس و خاشاک
ماجرایی ممنوعیت کار شجریان از آن روزی شروع شد که او در اعتراض به نتیجه انتخابات 88 و صحبتهای محمود احمدینژاد اعلام کرد که صدای خش و خاشاک است و در مقابل حکومت ایران ایستاد. دولت تندروی دهم که جرات مقابله با هنرمندی که به عنوان یکی از مهمترین خوانندگان سنتی 35 سال گذشته مطرح بود نداشت. به همین دلیل به صورت خزندهای شروع به ممنوع کردن صدا و تصویرش کرد. این ممنوعیت نیز از حذف ربنای مشهور او در ماه رمضان آغاز شد. حذفی که با اعتراض جمع زیادی از طبقات جامعه ایران در طیفهای فکری و اندیشهای مواجه شد. اعتراضهایی که هرچند باعث تغییر نظر مسئولان تلویزیون نشد اما باعث شد تا مردم به جای تلویزیون ایران برای اذان از شبکههای ماهوارهای فارسی زبان یا سیدی ربنا را گوش دهند. با این وجود روند ممنوع شدن چهره و صدای شجریان از ندادن مجوز کنسرت و آلبوم تا آنجا ادامه کرد که در نامهای محرمانه از شورای عالی امنیت ملی دولت دهم از روزنامهها خواسته شد تا خبری درباره استاد آواز ایران را در ابتدا به عنوان تیتر یک یا در صفحه روزنامه نروند. این نامه مدتی از عدم انتشار مطلب درباره شجریان در رسانهها گفته بود. پخش شدن صدا و تصویر در تبلیغات روحانی و همچنین نام بردن از او توسط رییس جمهور بعدی نشان از عزم او برای تغییر این فضا بود. در دو سال گذشته بارها اخباری از تمایل دولت یازدهم برای دادن مجوز به شجریان برای اجرای کنسرت و انتشار آلبوم منتشر شده است و در حد همان خبر مانده به این دلیل که دولت به دلیل هجمههای رسانههای تندرو هنوز نتوانسته مجوزی به خواننده از خون جوانان وطن لالهدمیده است را بدهد.
کلنل روایت یک خانواده توقیفی
«یک کلنل ارتش شاهنشاهی به دلیل پیبردن به خیانت همسرش او را میکشد و به زندان میافتد و داستان از این جا آغاز میشود. داستانی که به انقلاب 57 و زندگی تغییر یافته 5 فرزند او گرهمیخورد که هر کدام به یک گروه سیاسی پیوستهاند و بهای این گرایش را میدهند. » اما این که محمود دولت آبادی تاوان چه چیزی را برای زوال کلنل میدهند داستان پر آب چشمی است که این رمان تا امروز داشته است. بخش فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت نهم وقتی این بخش را تحویل گرفت بیش از 650 کتاب بلاتکلیف در وزارت فرهنگ و ارشاد بودند. 650 اثری که بعد از بررسی بیش از نیمی از آنها بدون ممیزی منتشر شدند. اما کتابهایی دیگری هم بودند که این قدر خوششانس نبودند. در اولین صف این بدشانسها کلنل قرار داشت.
کلنل یکی از آخرین آثار دولتآبادی است که برخلاف سایر آثارش در سال 2009 ابتدا به زبان آلمانی در سوییس منتشر شد و بعد از آن که به انگلیسی به بازار آمد نشر چشمه درخواست انتشار آن را به وزارت ارشاد داد. این اتفاق در سال 1387 وقتی افتاد که هنوز وقایع سال 88 رخ نداده بود و پروانه این نشر به طور موقت باطل نشده بود. اما در آن زمان محسن پرویز معاون فرهنگی وزیر ارشاد از انتشار آن ممانعت کرد. روندی که در دولت دوم احمدینژاد با حضور مدیران سپاهی و امنیتی که توسط او برای معاونت فرهنگی و اداره کتاب منسوب شده بودند ادامه داشت. اما علی جنتی از ابتدای حضورش در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صراحتا اعلام کرد که به کلنل مجوز خواهد داد. معاون فرهنگی او که اتفاقا مانند دولتآبادی اهل خراسان بود شخصا کتاب را خواند و اعلام کرد که مشکلی برای مجوز ندارد. عباس صالحی که برخلاف مدیران دیگر ارشاد وعده وعیدی نداد اعلام کرد که مجوز کلنل داده خواهد شد. اواخر بهمن 92 بود که اخباری از وزارت ارشاد بیرون آمد که کتاب حتی مجوز هم گرفته است. خبری که با واکنش بسیاری از تندروها و خبرگزاریهای وابسته به آن رو به رو شد. نکته جالب این جاست که بسیاری از این مخالفان کتاب را ندیدند و از متن آن خبری ندارند. هرچند که چندی بعد اعلام شد نسخه غیر مجاز کتاب منتشر شده است. دولتآبادی اعلام کرد کهکتاب منتشرشده در کتابفروشیها، نسخه ترجمهشده از روینسخه آلمانی کتاب است و نحوه ترجمه آن، با ادبیاتش متفاوت است. با وجود اعلام شکایت از این ناشر توسط دولتآبادی اما زوال کلنل یکی از وعدههای وزارت ارشاد دولت یازدهم است که هنوز معلوم نیست چه سرنوشتی خواهد داشت.
فیلمهایی که در کمد ماندهاند
سرنوشت تولیدات سینمایی بدون مجوز در دولتهای قبلی پیچیده تر از بقیه جریانهاست. به استناد آمارهای موجود بیش از 50 فیلم در زمان تحویل دولت از سوی روحانی سرنوشتی نامعلوم داشتند. فیلمهایی که حتی با وجود داشتن پروانه ساخت هم مجوز پخش را پیدا نکرده بودند. البته این دولت با راهانداختن یک گروه به اسم هنر و تجربه خیلی از این فیلمهای داخل کمد را به اکران برد و در این زمینه بسیاری از در حبس ماندهها آزاد شدند. اما آن قدر فهرست توفیفیهای دوران احمدینژاد بلند بود که هنوز فیلمهایی که بلاتکلیفند در میان این فیلمها 10 فیلم شاخصتر از بقیه بودند. پاداش و خیابانهای آرام از کمال تبریزی، قصهها رخشانبنیاعتماد، صد سال به این سالها سامان مقدم، عصبانی نیستم رضا درمیشیان، گزارش یک جشن از ابراهیمحاتمی کیا و پریناز بهرام بهرامیان ، آشغالهای دوستداشتنی محسن امیریوسفی، روز رستاخیر احمدرضا درویش و خانه پدری کیانوش عیاری. در میان این فیلمها شاید تنها دو فیلم قصهها و پاداش آن قدر خوششانس بودند که با وجود هجمههای زیادی که به وزارت ارشاد و عواملش آمد توانستند اکران کامل را داشته باشند. فیلمهای صد سال به این سالها، خیابانهای آرام، اما هیچگاه در معرض داوری هم قرار نگرفتند. گزارش یک جشن و و پریناز نیز با وجود داشتن مجوز اما معلوم نیست چرا اکران نشدند. اما سرنوشت چهار فیلم روز رستاخیز، آشغالهای دوستداشتنی، عصبانینیستم و خانه پدری پیچیده و لاینحل به نظر میآید. روز رستاخیز که به گفته دولتمردان یازدهم مجوزش در دولت دهم داده شده است مانند خانه پدری در حد چند روز به اکران در آمد اما حمله کفنپوشان به وزارت فرهنگ و ارشاد باعث شد تا این فیلم از اکران پایین بیاید. جرم این فیلم نشان دادن بدون هاله نور حضرت ابوالفضل است. البته وزارت فرهنگ و ارشاد همچنان بدنبال رفع توقیف این فیلم هست و جنتی در آخرین اظهار نظرش باز هم گفته این فیلم قابل اکران است.
آشغالهای دوستداشتنی اما حتی به این مرحله هم نرسید و کفنپوشان را به خیابانها آورد. این فیلم که وقایع 88 را به تصویر کشیده است مجوز پخش دارد اما اکران نمیشود. مانند عصبانی نیستم که کارگردانش تن به ممیزی هم داد و فیلم را از یک فیلم اعتراضی سیاسی به فیلمی اجتماعی تبدیل کرد. اما خبر داشتن مجوز این دو فیلم باعث شد تا تجمعی از تندروها در مقابل وزارت ارشاد به راه بیافتد.
در میان این فیلمها شاید مشکل خانهپدری از همه عجیبغریبتر است. این فیلم که نه مشکل سیاسی و نه مشکل سیاهنمایی دارد تنها به خاطر یکی از کلیدیترین سکانسهایش که در صورت حذف کل فیلم از بین خواهد رفت محکوم به توقیف شده است. عیاری که حاضر نیست این سکانس فیلم حذف شود حاضر شد فیلم را در گروه هنر و تجربه اکران کند. اما درست یک روز بعد از اکران فیلم با آغاز اعتراضاتی از سوی همان تندروهای فیلم ندیده و کتاب نخوانده دوباره به کمد بازگشت و معلوم نیست که بار دیگر پرده نقرهای را ببیند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر