«نادره پهلوان» کارشناس ارشد روانشناسی است و شاعر. او نخستین بار در تورنتو کانادا، در نشستی با دانشجویان درس ایران شناسی دانشگاه «یورک» و زمانی که به تحلیل روان شناختی شخصیت زنان در شاهنامه می پرداخت، به فکر راه اندازی یک انجمن تخصصی زنانه برای شاهنامه خوانی افتاد؛ ایدهای که بعدها در دبی آن را اجرایی کرد و تا کنون با کمک بانوان این انجمن، بیش از 60 جلسه شاهنامه خوانی برگزار کرده است.
«ایرانوایر» از او در مورد نگاه فرودسی به زنان، زنان اثرگذار شاهنامه و اهمیت شاهنامه خوانی در زندگی روزمره زنانِ دنیای امروز پرسیده است:
دلیل اقبال و توجه زنان در طول سالهای اخیر به شاهنامه خوانی را در چه عواملی باید جستوجو کرد؟ به هر حال، شاهنامه یک اثر حماسی و بالطبع یک اثر مردانه به شمار می رفته است؟
- شاید بشود گفت یکی از مهمترین دلیل اقبال سالهای اخیر زنان و روی آوردن آن ها به شاهنامه خوانی، وجود زنان قدرتمند در شاهنامه باشد؛ زنانی قدرتمند و اثرگذار که نشانه عظمت زنانگی در ذهن فرودسی بوده. این زنان در سراسر شاهنامه به چشم میخورند، چه در نقشهای منفی و چه در نقشهای مثبت؛ زنان جنگجو و مبارز، زنان عاشق پیشه، زنان مدیر و مدبر، زنان هنرمند، زنان موسیقیدان و حتی زنان پادشاه. این امر نشان میدهد که در ذهن فرودسی، اداره امور جهان به وسیله زنان اصلا اتفاق ناممکنی نبوده است. در شاهنامه زنان نقال هم هستند مثل «مشک ناز» و «ماه آفرید». مهمترین هدف من از این کار، راه یابی این کتاب ارزشمند به دنیای زنانه است. متاسفانه این اتفاق خیلی دیر افتاده است. همین که در زمان ساسانیان زنان شاهنامه خوان حرفهای و پرآوازهای وجود داشتهاند، دلیل بر این است که شاهنامه میتواند بین بانوان جای بزرگی به خودش اختصاص بدهد.
نگاه فردوسی به زن را چه گونه دیدید؟
- نسبت به چهارچوب آن زمان و شرایط موجود، شاهنامه نگاه کاملا واقعیت گرایانهای نسبت به زنان داشته است؛ برای نمونه، گاهی از سنت شکنی زنانی مانند «رودابه» و «منیژه» در رسیدن به عشق خود و شجاعتهایی که در این راه از خود نشان میدهند، میگوید و گاهی از شجاعت همراه با دژخردی «سودابه» که موجب بزرگترین جنگ بین ایرانیان و تورانیان میشود. گاهی از مدیریت و خردمندی «گلشهر»، همسر «پیران ویسه» که مدیریت برگزاری جشن باشکوه مراسم ازدواج دو شاهزاده را فراهم میکند و گاهی از زن جنگجوی بیبدیلی همچون گردآفرید که در کمال جنگجویی، جاذبههای زنانگی خود را نیز فراموش نمیکند، یا زن زیبایی مانند «اسپنوی» که شهرت او زبانزد عام و خاص بوده و تنها در نقش معشوقه پادشاه ظاهر میشود. به هر حال، شاهنامه دریای عمیق و گسترهٔ وسیعی است و در این اقیانوس بزرگ، با کاراکترهای متفاوت زنانه روبه رو میشویم. شاهنامه را باید خواند و در آن تعمق کرد. این تاکید من است.
ریشه این تاکید چیست؟
- چرا شاهنامه نخوانیم یا این که چرا اساسا تا به حال نخواندهایم؟ چرا باید این بزرگترین شاهکار حماسی و تاریخی ایرانی بیش تر به وسیله روسها، فرانسویها، آلمانیها، ایتالیاییها و سایر ملیتهای دیگر گردآوری شده باشد و اکثر نسخه های اصلی شاهنامه در کشورهایی به غیر از ایران نگهداری شود؟ به اعتقاد من، هر ایرانی باید از خودش بپرسد چرا شاهنامه را تا به حال نخوانده است؟
شاهنامه خوانی را به چه شیوهای انجام میدهید؟ آیا در کارتان از موسیقی هم استفاده میکنید؟
- هر نشست در دو مرحله اجرا میشود؛ در ساعتهای ابتدایی، به جستارجویی در مورد یکی از مفاهیم شاهنامه که از قبل تعیین شده است میپردازیم و هر کدام از خانمهای شرکت کننده تحقیقی مستند همراه با منبع مشخص از خودش ارایه میدهد که در درک بهتر شاهنامه به حاضران کمک میکند و در ساعت بعدی، به خوانش جمعی و نفر به نفر اشعار شاهنامه و تعمق در معانی آن مشغول میشویم. بعد از پایان هر داستان شاهنامه که اصولا چند ماه طول میکشد، آن ماجرا را به صورت شرح کوتاهی از قصه و نقالی مینویسم. این جا است که زنان خوش صدا و هنرمند انجمن شاهنامه خوانی به صورت نقالی آن بخش مورد نظر را به روی صحنه می آورند. در جلسات شاهنامه خوانی هیچ سازی نواخته نمیشود اما در اجرای نهایی نمایش و نقالی، حتما از سازهای سنتی مانند دف، سه تار و فلوت استفاده میکنیم.
طبعا اهدافی هم در این زمینه دنبال می کنید.
- بله؛ آن چه در مرحله اول اهمیت قرار دارد، روخوانی فرد به فرد و درک معانی و مفاهیم شاهنامه و تحلیل شخصیتهای این کتاب ارزشمند به لحاظ روانشناسی و جامعهشناسی است. حتی در پی تطبیق این شخصیتها در روزگار حال میگردیم؛ مثلا این که «گرسیوز» را با چه خصوصیاتی میتوان در جامعه کنونی یافت و یا گلشهر، همسر پیران ویسه میتواند نماینده چه قشر از زنان امروزی باشد. بیش ترین تاثر من از داستان مرگ «سیاوش» به دست «افراسیاب» به واسطه دسیسه بازیهای گرسیوز است. به باور من، مرگ مظلومانه سیاوش، اثربه سزایی بر ساختار فرهنگ ایران زمین و بسیاری از کشورهای فارسی زبان داشته است. فکر استخراج پیام ها و عناصر نگاه منصفانه و بشردوستانه این کتاب هم هستیم. اگر عمیقا و کلمه به کلمه با شاهنامه پیش برویم، متوجه میشویم هیچ نژادی بر نژاد دیگر برتری ندارد. در واقع، امروزه تنها تمرکز بر نوع و آواز خوانش شاهنامه نیست بلکه چه گونگی اسطوره سازی و تحلیل شخصیتهای آن به لحاظ روانشناسی نیز مورد توجه است. من باور دارم این شکل خوانش شاهنامه میتواند جذابیت بیش تری در بین نسل جوان ایجاد کند.
روند اجرای برنامه ها چه طور پیش می رود؟
- ما تا به حال ۶۰ جلسه هفتگی شاهنامه خوانی داشتهایم و دو اجرای نقالی و قصهخوانی همراه با تآتری کوتاه از داستان «بیژن و منیژه» که به روی صحنه آوردهایم. نمایشنامه را خودم نوشته ام و اجراهای هنرمندانه نقالی، قصه خوانی و تآتر توسط بانوان هنرمند انجمن شاهنامه خوانی در دبی انجام شده است.
به نظرتان، نسل بعدی میلی به ادامه حرفه نقالی یا شاهنامه خوانی خواهد داشت؟
- بله؛ من خوشبین هستم و بر این باورم که حتما این امر اتفاق خواهد افتاد. اما اگر هدف شاهنامه خوانی از نقالی صرف، به درک مفاهیم و تعمق در آن برای دست یافتن به فرهنگ اصیل ایرانی که به فراموشی سپرده شده تغییر پیدا کند، مطمئنا هنر نقالی مدرنی به وجود خواهد آمد که جواب گوی کنجکاوی و عطش نسل های آینده هم خواهد بود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر