عاشق عکاسی است و دو سالی است که محل زندگیاش تبدیل به سوژههای عکاسی شده است؛ از کپرهای اطراف روستاها تا النگوهای رنگارنگ دختران بلوچ؛ از غروب ساحل چابهار تا نخلهای بلند ایرانشهر؛ از پیرمردی که چوپانی میکند تا پسر بچهای که کارش کشاورزی است؛ از خانههای بی سقف، بی پرده، بی فرش تا مدرسههای بی در، بی کلاس، بی پنجره.
عکسها برای او «نان» نداشته اما برای بچه مدرسهایها کیف و کتاب و لوازم تحریر به ارمغان آورده است. «علیرضا رییسی» هیچ گاه تکنیک عکاسی را آموزش ندیده است. او این عکسها را با گوشی موبایل خود گرفته و توانسته از طریق انتشار آنها در اینستاگرام، از فالوئرهای صفحهاش کمک بگیرد و برای مدارس کولر گازی و آبسرد کن تهیه کند و برای بچه مدرسهای ها کیف و کفش و کتاب و دفتر.
علیرضا بلوچ است و حالا با عکسهایی که از بلوچستان و مردم بلوچ و نوع زندگی آنها منتشر کرده، در اینستاگرام حسابی معروف شده است: «من زندگی واقعی مردم بلوچستان را به تصویر میکشم. بعضیها میگویند چرا فقط فقر را منعکس میکنی؟ اما من زندگی عادی مردم را نشان میدهم. شاید این زندگی ساده برای آن هایی که از بالا شهر تهران پستهای من را دنبال میکنند، باورکردنی نباشد اما این تصاویر واقعیت زندگی مردم بلوچستان است. من فکر میکنم به خاطر واقعی بودن تصاویر، فالوئرهایم هم زیاد شد.»
در حال حاضر بیش تر از 45 هزار نفر صفحه او را دنبال میکنند. علیرضا 26 ساله است و در «بندرگس» که یکی از روستاهای اطراف چابهار است، به دنیا آمده و حالا دلش میخواهد به تمام بچههای روستاهای اطراف کمک کند که به مدرسه بروند: «روستای ما نسبت به روستاهای دیگر وضعیت بهتری داشت. پدر من در کار ماشین آلات سنگین کشاورزی است و وضع مالیاش خوب است اما من به چشم خودم بچههای همسایه و بچههای روستاهای اطراف را دیدهام که به خاطر نداشتن مداد، کیف، کتاب و روپوش مدرسه، مدرسه را کنار گذاشتهاند. باورتان میشود که در یک روستا حدود 35 بچه 7 تا 13 ساله به خاطر نبودن همین چیزها، هرگز به مدرسه نرفتهاند.»
اولین بار یکی از فالوئرهایش میگوید قصد دارد یک میلیون تومان پول برای کمک به بچهها و فقرای روستاها به حساب او واریز کند و او این پول را به بچهها و خانوادههای فقیر برساند: «قبول نکردم اما بعد از چند روز که با خودم کلنجار رفتم، به این نتیجه رسیدم اگر من بتوانم از طریق همین صفحه به بچهها کمک کنم، چرا نباید این کار را انجام دهم؟ برای همین پستی نوشتم و درباره این موضوع از فالوئرها نظر سنجی کردم. تعداد زیادی کامنت گذاشتند و همه با جمعآوری کمک موافق بودند.»
علیرضا هر چند وقت یک بار یک پست درباره موجودی حساب، چگونگی خرج شدن کمکها و باقیمانده پول مینویسد و فالوئرهایش را از حساب و کتاب همهکارهایی که انجام میدهد، مطلع میکند.»
ابتدا چهار مدرسه را تجهیز کرده است: «بعضی مدارس در و پنجره و برق نداشتند، در و پنجره گذاشتیم و برق کشی کردیم. کولر گازی و آبسرد کن هم برای هر چهار مدرسه کار گذاشتیم. تا الان هم برای هزار و 500 دانش آموز، یعنی دانش آموزان 14یا 15 روستا کیف و کفش و وسایل کمک آموزشی تهیه کردیم. واقعیت این است که من خانه به خانه رفتهام و این وسایل را تقسیم کردهام.»
بعضی به حساب علیرضا پول میریزند و بعضی برایش وسایل کمک آموزشی و کیف و کتاب پست میکنند: «ارزش چیزهایی که پست میشود را نمیدانم چون یک باره 10 تا12 جعبه کتاب و کیف و کفش پست میکنند و من در خانه تحویل میگیرم. فکر میکنم در این دو ماه به همت مردم، 20 میلیون تومانی جمع شده باشد.»
او به پیشنهاد دوستش یک سایت هم به نام «سفیر مهربانی» راه انداخته و عکسهایش را برای فروش در آنجا قرار داده است. برای هر عکس 30تا 40هزار تومان در نظر گرفته و از دیگران هم دعوت کرده است در صورت تمایل، عکسهای خود را برای فروش در این سایت بگذارند: «این عکسها در اصل فروخته نمیشوند، یک اقدام نمادین است؛ یعنی خیرین با خرید این عکسها، به دانشآموزان روستاهای بلوچستان کمک میکنند. این عکسها برای من سودی ندارد اما خوشحالم که دل بچههای اینجا را شاد میکند.»
خودش دیپلم دارد و در رشته برق ماشینهای الکتریکی درس خوانده است و حالا در چابهار زندگی میکند: «خودم به چابهار آمدهام اما پدر و مادر و خواهر و برادر و همه فامیل و دوستان و بستگانم در روستا هستند. در چابهار در یک بنگاه معاملات املاک کار میکنم و وقتی به روستا برمیگردم، کشاورزی میکنم؛ هندوانه میکارم.»
او عکسهایی از مزرعه هندوانهاش هم منتشر کرده و از بچههایی که به جای رفتن به مدرسه در این مزارع کار میکنند، نوشته است. علیرضا به تازگی یک دوربین نیکون 3200 خریده و با همین دوربین لحظههایی را که بچهها هدیههایشان را دریافت میکنند، به تصویر کشیده است. او فیلمها و عکسها را به تلگرام میفرستد؛ پسرها و دخترها با لباسهای مختلف ورنگی بلوچی کنار هم در یک کلاس نشستهاند و کیف و کتاب های نو را جلویشان گذاشتهاند. چهرههای آفتاب سوختهشان پر از شادی است. رو به دوربین لبخند میزنند، با صدای بلند سلام میکنند و بعد صلوات میفرستند. صدای بچه ها را از تلگرام و اینستاگرام می شنوید.
.embed-container { position: relative; padding-bottom: 56.25%; height: 0; overflow: hidden; max-width: 100%; } .embed-container iframe, .embed-container object, .embed-container embed { position: absolute; top: 0; left: 0; width: 100%; height: 100%; }از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر