پیش از این که طناب دار را حلقه کند و دور گردنش بیاندازد، همه چیز را روی صفحه فیسبوکش مینویسد؛ از پدر و مادر و دوستانش عذرخواهی میکند و از همه کسانی که متنش را میخوانند، طلب مغفرت. او 22 نفر را روی این پست فیسبوکی تگ میکند که اغلب شاعر، نویسنده و یا دوستان نزدیک او هستند. اما قبل از مرگش کسی به این پست واکنش نشان نداده است.
سیل کامنتها و لایکها در فاصله چهار ساعت بعد از پست این نوشته فیس بوکی روی صفحه «حامد مقتدر» جاری میشود؛ همان وقت که یکی از دوستانش در کامنتی، خبر خودکشی و مردن او را منتشر میکند.
حامد مقتدر، شاعر و نویسنده افغان بود که در «ولایت بلخ»، در شمال افغانستان زندگی و کار می کرد. او روز دوشنبه بعد از نوشتن استتوس خودکشی، در زیر زمین خانهاش خود را حلق آویز کرد.
یکی از دوستانش نوشته است که جسد حلق آویز شده را با دستان خودش به بیمارستان رسانده اما کار از کار گذشته بود. او به «ایران وایر» میگوید: «خونجگر شدهایم؛ همه دوستان حامد خونجگر شدهاند.»
او دوست ندارد نامی از او در گزارش بیاید: «خوش ندارم نامم در عزای حامد بیاید.»
حالا صفحه فیسبوک حامد مقتدر پر از لایک و کامنت است. حتی نوشتههای قبلی او هم در همین دو روز کلی کامنت و لایک گرفتهاند. کامنتهای متفاوتی که برخی پر از آه و افسوس است و برخی در مذمت خودکشی برای او نوشته شده است.
«شباویز احمدزی»، یکی دیگر از دوستان حامد است که بالای سر جنازهاش رسیده است. او تمام شب قبل را با حامد گذرانده، برای هم قصه خواندهاند و از شعر حرف زدهاند و حالا در صفحه فیسبوکش نوشته است: «حامد عزیز، روحت شاد باد... اما چرا خودکشی را انتخاب کردی؟ به چی دلیل... دیشب به مه و لطف الله جان چی نصحیت کرده بودی...؟ اگر چه به دست خود انتقال به دادم، بازم باورم نمیشه... .»
او پست فیسبوکی حامد را دیر دیده است: «آن شب در فیس بوک نبودم، انترنت نداشتم و اصلا نخواندم چه نوشته. ناوقت خبر شدم و ناوقت رسیدم.»
او میگوید رفیقش قبلا هم دست به خودکشی زده بوده و نجاتش داده بودند اما اینبار آنها دیر رسیدهاند.
یکی از نزدیکان این شاعرهم این موضوع را تایید میکند و میگوید: «او مشتاق بود که بداند آن دنیا چه خبر است. مرید "هدایت" بود، چند باری خودکشی کرده بود و آخر سر هم خودکشی کرد.»
در پستهای قبلی حامد مقتدر، بخشهایی از داستان «زنده به گور» صادق هدایت منتشر شده است. این موضوع در کامنتهایی که برای حامد گذاشتهاند هم عنوان شده و برخی به هدایت ناسزا گفتهاند و او را مقصر مرگ این شاعر جوان دانستهاند. بعضی هم از صادق هدایت حمایت کردهاند. یکی از دوستانش میگوید: «کاش حامد زنده بود و خودش جواب منتقدان هدایت را میداد.»
یکی دیگر از افرادی که در این پست تگ شده، «پریا تفنگساز»، شاعر و ترانه سرا است. او این پست فیس بوکی را دیده اما اصلا حامد مقتدر را نمیشناخته. پریا به «ایرانوایر» میگوید: «راستش من فکر میکنم ایشان چند نفر از شاعرها را صرفا به این دلیل که شاید میتوانند بهتر از دیگران با دنیایی که داشتند رابطه برقرار کنند و به نوعی همذاتپنداری کنند، تگ کردند. من اصلا ایشان را نمیشناختم و چون نمیشناختم، پستشان را ریمو و تگ کردم.»
او درباره واکنش نشان ندادن دیگر دوستان حامد هم خودش را مثال میزند: «من ماهی یک بار اکانت فیسبوکم را چک میکنم و هر وقت که بیایم، آن قدر به عکسها و مطالب بیمورد تگ شدهام که شمارشان از دستم خارج میشود و نمیتوانم به تک تک آنها سر بزنم. مخصوصا پیام کسانی که نمیشناسم، خیلی سخت توجهام را جلب میکند. ممکن است دیگران هم دلایل مشابهی داشته باشند اما به نظر شما، اگر کسی هم مطلب را به موقع میدید، چه کاری از دستش ساخته بود؟»
یکی از دوستان حامد که جزو اولین نفراتی است که کامنت گذاشته، میگوید: «باورم نمیشد این حرفها جدی باشد. بنابراین، فقط سراغ کلیات رفتم و از قوی بودن و محکم بودن نوشتم. اما الان دو روز است که شوکه هستم هرچند که نمیدانم اگر این موضوع را جدی گرفته بودم، میتوانستم کاری کنم یا نه؟»
او یاد روزی که حامد از بی کامنت بودن و کم لایک بودن صفحهاش حرف زده، میافتد و میگوید:«حالا یکی باید بگوید بلندشو ببین صفحهات پر از لایک و کامنت است.»
بیش ترین موضوعی که در این موقعیت خانواده و دوستان نزدیک حامد مقتدر را آزرده، حجم کامنتهایی است که در سرزنش حامد به دلیل خودکشی نوشته شده و ناسزاهایی که به او داده شده است. اغلب این پستها با توهین به این شاعر جوان، به حرام بودن خودکشی اشاره و فتواهای علما و نظریات دین اسلام را عنوان کردهاند.
شباویز احمد زی در پاسخ به یکی از این کامنتها نوشته است: «گر خودت این جا آمده ای که برای مان شریعت را تدریس کنی، بفرما جناب! خودت منحیث یک شهروند افغانستان، چرا دربرابر ظلم ظالم سکوت نموده ای؟ در کشورت بالای دختر سه ساله تجاوز کردند، کجا بود حس شرعی ات؟ روزانه صدها مرد و زن در دهات و شهرها به خاطر فقر تن فروشی می کنند، کجا است حس شرعی ات که در مقابل دولت ناکارا سکوت نموده ای؟ پدر بالای دخترش 10 سال متواتر تجاوز کرد، کجا بود حس شرعی ات ؟ آیا در مقابل ظلم سکوت کردن، گناه بزرگ تر از خودکشی نیست؟»
حامد مقتدر روز گذشته به خاک سپرده شد. عکسهایی از مراسم خاک سپاری و پیکرش در خاک، ضمیمه کامنتها شده است. تعداد اندکی برای بدرقه او رفتهاند اما هنوز کامنت نویسها مشغول کارند؛ آنها که از حرام بودن خودکشی میگویند و آن ها که برای روحش شادی آرزو میکنند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر