close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
فرهنگ

«احمد شاملو، زبان ویژه شاعران جهان را نشنیده گرفت»

۳ مرداد ۱۳۹۴
محمد تنگستانی
خواندن در ۷ دقیقه
امید شمس
امید شمس

دوم مرداد ۱۳۷۹ احمد شاملو، یکی از نامدارترین شاعران معاصر ایران درگذشت. با مرگ او، دوره‌ای از شعر ایران که به نام «شعر سپید» شناخته می‌شود به سر آمد و با این حال شعر شاملو ماند و ماندگار شد.

سال گذشته ویژه‌نامه‌ای درباره شعر شاملو و اهمیت او در ادبیات معاصر ایران انتشار دادیم. این بار، در پانزدهمین سالگرد درگذشت این شاعر اثرگذار ایرانی، نگاهی داریم به ترجمه‌های او از شعر جهان، در گفت‌‌وگو با امید شمس.

امید شمس اعتقاد دارد که شاملو هرچند در ترجمه شعر جهان کامیاب است، اما زبان خاص هر شاعر را هم تحریف می‌کند و به یک معنا زبان ویژه او را نشنیده می‌گیرد.

 

قبل از اینکه به ترجمه‌های شاملو از شعر جهان بپردازیم، خوب است نظر شما را درباره معیارهای ترجمه خوب بدانیم.

امید شمس - مسأله‌‌ی ترجمه این روزها در مرکز توجه است و همچون هر موضوع دیگری غرقه‌ی جدل‌های پر‌شور شده است. با این حال بخشی از اقبال عمومی به جدل‌های پیرامون ترجمه به واسطه‌ی استعدادی است که این مباحث در انگیختن هیجان عمومی با توسل به "افشاگری" از خود نشان داده‌اند. در این سال‌های اخیر از این افشاگری‌ها کم ندیدیم. در این میان تمامی این افشاگری‌ها محدود است به اینکه یک نفر حوصله کرده‌ و فرهنگ لغت یا یکی از موتور جستجو‌گرهای مجازی را پیش رو گذاشته و متن مبداء و مقصد را واژه به واژه یا جمله به جمله با اتکا به معنا بررسی کرده است؛ غلط‌هایی اغلب فاحش یافته و فریاد «یافتم، یافتم» سر داده است.  جماعتی هم آمده‌اند و خوانده‌اند و لب به افسوس گزیده‌اند و چند تا دشنام و نفرین هم بار مترجم کرده‌اند و بعد مترجم آمده وسط و به جای پذیرفتن  یا به استدلال رد کردن ایرادات، از توطئه و دسیسه خبر داده و به حال عالم و آدم افسوس خورده است و همین. این‌ها معرکه‌های عصر لابد مدرن در آن سرزمین عجایبی است که نامش ایران است.

تأکید قریب به اتفاق بررسی‌های ترجمه در روزنامه‌ها و صفحات اجتماعی بر مسأله‌ی هم‌ارزی معنایی یا منظورشناختی متن است در نظر عموم اعتبار ترجمه در هم‌ارزی معنایی خلاصه شود. و به همین منوال اظهار نظر درباره‌ی کار مترجم نیز به جمله‌های کلی که زبانزد می‌شود تقلیل یافته: بدیعی مترجم بزرگی است، ترجمه‌های شاملو دقیق نیست، ترجمه‌ی منصوری مزخرف است و الخ.

 

چه ملاکی برای بررسی ترجمه سراغ دارید؟

بررسی ترجمه، مثل هر چیز دیگری که به اهلش سپرده شود، روش و منشی دارد و اصول و اسلوبی. سه روش را اینجا گواه می گیرم:

روش اول: بررسی ایرادات ترجمه در سه رسته‌ی مجزا

  • الف: ایراداتی که بر درک متن اصلی تاثیرگذارند: نقص معنای اصل، تضاد با معنای اصلی، بی معنایی، حذفیات، اضافات، عدم درک ارجاعات و الخ
  • ب: ایراداتی که بر نحوه‌ی بیان متن در زبان مقصد تاثیرگذارند: نقایص نحوی، نقایص نثری، مغلق‌نویسی، گرته‌برداری، تناقض سبکی، تضاد سبکی.
  • پ: ایراداتی که بر انتقال کارکرد اصلی یا فرعی متن تاثیرگذارند.

روش دوم: بررسی تاثیر ایرادات ترجمه بر کیفیت کلی ترجمه مبنی براینکه ایرادات چه اثرات منفی بر انتقال اجزاء مختلف متن مبداء به متن مقصد به جای گذاشته است.

روش سوم: بررسی و مقایسه‌ی دو متن در چهار سطح معنایی- لغوی، نحوی – صرفی، گفتمانی – کارکردی و سبکی- منظورشناختی.

در هیچ یک از این روش‌ها، صرف مقایسه‌ی معناشناختی متن ملاک قضاوت نیست. در عین حال صرف «صحیح» بودن متن به لحاظ معناشناختی به معنای «وفادار» بودن ترجمه به متن اصلی نیست.

 

با این تفاصیل، به نظر شما ترجمه‌های احمد شاملو از شعر جهان چه کیفیتی دارند؟

برگردان‌های احمد شاملو تعریفی ویژه از مفهوم ترجمه ارائه می‌دهد. در تعریف او،  ترجمه نقش قرینه‌ی متنی به زبانی دیگر نیست. بلکه جست‌وجوی پاسخی عملی برای چنین پرسش‌هایی است که «اگر این متن/تجربه در زبانی دیگر رخ می‌داد چگونه می‌نمود؟»، «اگر لورکا به فارسی می‌نوشت، چگونه می‌نوشت؟»، «اگر لنگستون هیوز به فارسی شعر می‌سرود، با چه تعابیری شعرش را می‌سرود؟»

در حوزه‌ی ترجمه، مفهومی هست به نام «واحد ترجمه» که مترجم آن را به مثابه یک واحد کامل شناختی برای ترجمه و معادل‌گذاری انتخاب می‌کند. برخی «واحد ترجمه» را کوچک‌ترین واحد زبان مبدأ می‌دانند که معادلی در زبان مقصد دارد. اما شاملو لااقل در ترجمه‌ی شعر واحد ترجمه را نه واژه و نه عبارت، بلکه  سطر و بند می‌داند؛ و گاه کل یک قطعه‌ی شعری را به مثابه‌ی واحد ترجمه در نظر می‌گیرد.

 

با توجه به این رویکرد نسبتاً آزادانه، تا چه حد شاملو به متن اصلی وفادار است؟

همین رویکرد به ترجمه است که  باعث می‌شود در ترجمه ی شعر لنگستون هیوز عبارت کلیدی " Let America Be America Again" را به «بگذار این وطن دوباره وطن شود» برمی‌گرداند. در اینجا شاملو معنای غریب عبارت را به معنای قریب آن ترجیح داده است. چرا که این سطر را در معنایی فراتر از وصف یک سرزمین، آمریکا، درک کرده است. در سطری دیگر از همین شعر، اما، آمریکا را به وطن نگردانده ا‌ست و به این ترتیب هویت جغرافیایی شعر را به نحوی حفظ کرده.

در مثال دیگری در برگردان‌هایش از لورکا و در شعر «ترانه‌ی کوچک سه رودبار» در متن اصلی چنین آمده است:

El río Guadalquivir

va entre naranjos y olivos.

Los dos ríos de Granada

bajan de la nieve al trigo.

شاملو واژه ی " río" را  یک بار به «پهن‌آب» ترجمه کرده و جمع همین واژه را به «رودبارها».

در شعر «ترانه‌ی ماه ماه» در سطرهای پایانی متن اصلی چنین آمده است:

Dentro de la fragua lloran,

dando gritos, los gitanos.

El aire la vela, vela.

El aire la está velando

در غریب به اتفاق ترجمه‌های انگلیسی متن، از جمله ترجمه‌ی معروف کریستوفر ماوئر و ویل کرکلند این بند چنین گردانده شده:

In the forge the gypsies

wept and cried aloud.

The air is watching, watching.

The air watched all night long.

در ترجمه شاملو چنین آمده است:

در آهنگرخانه، گرد بر گرد سندان

کولیان به نومیدی  گریانند.

و نسیم

که بیدار است، هشیار است.

و نسیم

که به هوشیاری بیدار است.

 

ترکیب و تعداد سطرها به هم خورده و دو سطر آخر باز گردانده‌ی آزادی هستند از متن اصلی. و اینجا نکته‌ای که از نگاه شاملو دور مانده، ربط میان بند آغازین و بند پایانی است. یعنی ربط میان کودکی که تماشا می‌کند و هوا یا نسیمی که تماشامی‌کند.

در بند نخست چنین آمده است:

El niño la mira, mira.

El niño la está mirando.

و در بند پایانی:

El aire la vela, vela.

El aire la está velando

رابطه قرینه‌گی به لحاظ معنایی، آوایی و شکلی میان این دو بند واضح است. در ترجمه شاملو اما این رابطه به کلی از میان رفته است.

بند نخست:

بچه در او خیره مانده

نگاهش می‌کند، نگاهش می‌کند.

بند پایانی:

و نسیم

که بیدار است، هشیار است.

و نسیم

که به هوشیاری بیدار است.

 

آیا پایبندی به مفهوم و جانمایه کلام، به معنای این است که شاملو در ترجمه اشتباه کرده؟

 اینکه بی وفایی‌های شاملو به متن اصلی، لااقل در حوزه‌ی شعر و لااقل تا آنجا که من برسی کرده‌ام، به لحاظ معناشناختی از این دست است و نه بیشتر. دریایی از تفاوت است میان این آزاددستی‌ها در گردانده‌های شاملو با غلط‌های فاحش در گردانده‌های برخی که متن را الکن گذاشته است و یا یکسر به راهی دیگر کشانده است.

اما فارسی‌های شاملو از شاعران جهان را از وجه دیگری هم می‌توان بررسی کرد. در باب سبک و زبان هر نویسنده، خصلتی در کار است به اسم عادات زبانی که چیزی نیست جز کم و کیف کاربرد لحن و وزن و ریتم و تونالیته‌ی واژگان در کار هر نویسنده و این بابی است که در بررسی گردانده‌های شاملو اگر بگشاییم، جای حرف و حدیث بسیار است. در تمام فارسی‌های شاملو از شعر جهان ما تنها دو نوع ویژه از عادات زبانی و دو سبک کلامی بیشتر نخواهیم یافت. و این هردو آینه‌ی طرزهای نوشتن خود شاملوست و نه طرزهای آن شاعران که به فارسی درآمده‌اند.

یکی طرز عامیانه‌ی کوچه بازاری است که در شعرهای «پریا» و «شبانه» می‌بینیم. و آن یکی طرز مطنطن و آهنگین شعرهای «در این بن‌بست» و «از زخم قلب ابایی».

آن طرز نخست را بهتر از هرجا در فارسی‌های او از لنگستون هیوز و ژاک پره‌ور می‌بینیم و آن دومی را همه جا و هرجا که شعری ترجمه کرده باشد. حقیقت این است که آن طرز اول هرجا که برای ترجمه شعرهای هیوز به کار رفته، اگرچه به گوش ما خوش می‌نشیند اما، باری اضافه بر دوش شعر هیوز و زبان فارسی است و صحت ندارد و دقیق نیست. به این دلیل که شعر هیوز اگرچه به زبان محاوره نزدیک است اما به هیچ‌وجه به زبان عامیانه نیست. و این پرواضح است که اگر می‌خواست بهتر از شاملوی ما می‌توانست که هیوز سیاه است و سیاهان زبان عامیانه‌ی مخصوص خود دارند سرشار از اصطلاحات و عبارات عامیانه. اگرچه در زبان انگلیسی تفاوت چندانی میان زبان گفتار و نوشتار نیست اما همچنان تفاوتی فاحش هست میان زبان محاوره و زبان «شکسته‌ی عامیانه»، اما شاملو خود را راحت کرده است.  

آن سوی ماجرا می رسیم به آن زبان معروف شاملویی که حالا زبان همه است. از لورکا تا الوار از بیکل تا پاز و فاکنر همه با یک لحن و یک سبک و با همان عادات زبانی شاملوی «آیدا در آینه» در فارسی ظاهر شده‌اند و این حذف فاحش هویت‌های ویژه  زبانی  هر کدام از این شاعران است.

آخر اینکه، شاملو به همان اندازه  که به لحاظ معناشناختی به شعرهایی که گردانده گوش سپرده است، در سبکی که بر این ترجمه‌ها «غالب» کرده، زبان ویژه‌ی هر شاعر را ناشنیده گرفته است.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان گیلان

شهرداری رشت درخت های یک خیابان را شبانه قطع کرد

۳ مرداد ۱۳۹۴
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۵ دقیقه
شهرداری رشت درخت های یک خیابان را شبانه قطع کرد