close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
فرهنگ

عباس میلانی: سیمین صدایی صاحب اصالت است

۲۹ تیر ۱۳۹۴
محمد تنگستانی
خواندن در ۶ دقیقه
عباس میلانی: سیمین صدایی صاحب اصالت است

ویژه‌نامه شهروند جهان را حدوداً دو سال پیش، ویژه «سیمین بهبهانی» برای شما تهیه و منتشر کردم. سیمین بهبهانی علاوه بر اهمیتی که در ادبیات معاصر ایران دارد در زمان حیاتش فعالیت‌های مدنی بسزایی در جامعه ایران داشت. به مناسبت سالروز تولد هشتادوهشت سالگی این شاعر، این ویژه‌نامه را برای شما در ایران‌وایر مجددا منتشر می‌کنیم.

در مقدمه باید بگویم که من منتقد شعر نیستم و تنها یک مخاطب و لذت برنده از شعر خانم بهبهانی هستم؛ ولی چون این بخت را داشتم که چند باری در خدمت خانم بهبهانی باشم و دانشگاه استتفورد به ایشان جایزه داد، احساس می‌کنم که می‌توانم در مورد شخصیت شان، سلوک شان و نگاه شان صحبت کنم. من احترام خاصی برای سعه صدر و ایران دوستی ایشان دارم. وقتی جایزه ادبی بیتا را پنج سال پیش اینجا شروع کردیم، در سال اول این جایزه، ما تردیدی نداشتیم که چه کسی مستحق این جایزه است و آن خانم بهبهانی بود. ما از ایشان دعوت کردیم و ایشان لطف کردند و از تهران به آمریکا تشریف آوردند. جایزه بیتا شامل دو بخش بود. یک بخش نقدی بود و یک بخش تندیس بود. یکی از اولین مواردی که خانم بهبهانی به آن اشاره کردند این بود که بخشی از این جایزه نقدی به دانشجویان ایرانی اینجا داده شود. برای من چنین نگاهی به اینگونه مسائل و نگرانی‌ای که نسبت به دانشجویان ایرانی داشتند آموزنده بود؛ صحبت‌هایی هم که در دانشگاه کردند و چه صحبت‌هایی که بعدها کردند یک شجاعت و میهن دوستی در همه آن‌ها آشکار بود.

آقای میلانی گمان می‌کنید سیمین بهبهانی بیشتر در جامعه ما محبوبیتشان برای ادبیات و شعرشان است یا فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی که داشته‌اند؟

در بعضی موارد مخصوصاً در مورد ایشان تفکیک این دو مورد دشوار است. بعضی‌ها هستند که به خاطر فعالیت سیاسی‌شان محبوب و یا مشهور می‌شوند و بعضی‌ها هم به خاطر پیام مستتر در شعرشان و نوآوری‌های سبکی و یا نوآوری‌ها و درایت‌ها و شجاعت‌های فکریشان است که به شهرت می‌رسند. اما در مورد ایشان همه این موارد دست به دست هم داده است. زندگی شعری و زندگی اجتماعی ایشان جدا از هم نبوده و درست در آن زمان بود که تبدیل شد به یکی از چهره‌ها برای آن‌هایی که در حیطه آزادی و شجاعت و وطن دوستی گام بر می داشتند.

ما در یک کنفرانس سه سال قبل از این جایزه هم از خانم بهبهانی دعوت کردیم. اولین دیدار من هم با ایشان آنجا بود. موضوعی که خانم بهبهانی در این کنفرانس مطرح کردند، تاریخ ادبیات ایران بعد از انقلاب بود. خانم بهبهانی این تاریخ ادبیات را که به صورت نثر و شعر با هم بود، خواندند. من و خواهرم (که مترجم اشعار خانم بهبهانی به انگلیسی است) این متن را از قبل ترجمه کرده بودیم، ولی ایشان در روز سخنرانی وقتی با صدای خود به فارسی این متن را خواندند چند نفر از کسانی که در سالن بودند (از استادهای برجسته و صاحب نام دانشگاه استنفورد) بلند شدند و بعد از جلسه آمدند و گفتند: با اینکه ما زبان فارسی نمی‌دانیم اما صحبت‌های شما و لحن شما پر از انسانیت بود و حتی یکی گفت که مرا به گریه انداخت. آن روز و آن تجربه برای من یکی از شگفت‌آورترین تجربه های زندگی ام بود که یکی از پر نفوذترین استاد های دانشگاه امریکا (که چند بار بر کرسی وزارت نشسته است و در کارهای مهم و کلیدی کشور امریکا نقش داشته)، از طنین صدای خانم بهبهانی (با توجه به اینکه اصلاً فارسی هم بلد نبود) این حرف را بزند.

ادبیات دهه 40 و 50 ایران، ادبیاتی آرمانی و نسبتاً حزبی بود. نقش شاعر و نویسنده در کلیت جامعه نقشی کلیدی و بسیار پر رنگ بود. به طوری که بعد از ده شب جلسه شعر خوانی و سخنرانی (که به ده شب انستیتو گوته معروف است) جامعه به تکاپوی اجتماعی و سیاسی افتاد؛ درحالی‌که ادبیات ایران امروز ادبیاتی عاری از آرمان خواهی است و مؤلف در ادبیات امروز با تبدیل کردن من شخصی به من عمومی وارد جامعه می‌شود و دغدغه های امروز جامعه را دارد. خانم بهبهانی هم در آن زمان مخاطب خود را داشت و هم در ایران امروز و ادبیات امروز مخاطب خود را دارد. رمز این موفقیت در جلب مخاطب را در چه چیزی می بینید؟

البته من با کلیت تحلیل شما نسبت به ادبیات دهه 40 و 50 موافق نیستم. به این معنا که ادبیات ما در 40 و 50 فقط ادبیات حزبی نبود، بلکه احزاب ما بودند که فقط و فقط ادبیات حزبی را به رسمیت می‌شناختند. شاعر بزرگ آن زمان اخوان ثالث است به رغم نظر حزبیون (که کسان دیگری را علم می کردند) و شاعران ماندگار سپهری و فروغ بودند. آن‌هایی که حزبیون علم کردند در ادبیات ایران ماندگار نیستند.

آن‌هایی که ادبیات را از منظر ایدئولوژیک دنبال می‌کنند و برچسب تایید می‌زنند، ماندگاری زیادی در حافظه اجتماع نخواهد داشت. برای مثال شما به مارکس نگاه کنید. کتاب‌هایی که مارکس فکر می‌کرد کتاب‌های موفق و ماندگاری هستند بجز کتابهای بالزاک زیاد ماندگار نبودند، به این دلیل که از جنبه‌ها ی بسیاری به ادبیات نگاهی ابزاری داشت. یکی از دلایلی که خانم بهبهانی امروزه هم مخاطب دارند به این خاطر است که در مرحله جدیدی که تاریخ اجتماعی ایران در حال طی کردن آن است، انقلابی در عرصه وضعیت اجتماعی زنان رخ داده است. خانم بهبهانی نقش مهمی در این انقلاب اجتماعی زنان و سلوک آن  داشتند و پیشرو این عرصه بودند. برخورد ایدئولوژیک و ابزاری با ادبیات محلی از اعراب ندارد و این دوران کسی مثل سیمین هم می‌تواند -به قول آقای حق شناس- بانوی غزل باشد، از لحاظ سبکی ابتکار داشته باشد و غزل را احیا کند و هم صدای زنان باشد و هم صدای جریانی که ادبیات را به عنوان ابزار نگاه نمی‌کند.

خانم بهبهانی چند دهه است که می‌نویسند، به نظر شما سیمین بهبهانی در این دوره دراز متحول شده و همان سیمین بهبهانی گذشته است یا با توجه به وضعیت و نیاز جامعه به سیمین بهبهانی دیگری که بتواند صدای ایران امروز باشد تبدیل شده است؟

من تصور می‌کنم دلیل اینکه نسل جوان به خانم بهبهانی گرایش دارد این نیست که حرف آنها را می زند بلکه او تجسم مفاهیمی است که آنها هم می خواهند. او اهل باج دادن به افکار عمومی نیست. و همین هم سبب اقبال جوانان به اوست.

 اصالتی در صدای ادبی ایشان هست. به نظر من نسل جوان ادبیات هم دنبال صداهایی است که باج بده و باج گیر و خرقه بخش و خرقه پوش نیست و هنر را به عنوان هنر قدر می‌داند و خانم بهبهانی هم این ویژگیها را دارد و زبان شعرش را ابزار ایدئولوژی مذهبی یا غیرمذهبی نکرده است. به همین دلیل شعرش در جامعه مورد قبول واقع می‌شود همانطور که اخوان و فروغ و سپهری و همه کسانی که صدای اصیلی داشته اند. سیمین هم جزیی از همه ی این خواست‌های اجتماعی است چرا که این‌ها صدای اصیل جامعه هستند.

اگر از شما بپرسم که چه شعری از خانم بهبهانی حفظ هستند شعری هست که در جواب به این سئول داشته باشید؟ کدام شعر است؟

من هیچ کدام از شعر های خانم بهبهانی را حفظ نیستم کما اینکه از اخوان و سپهری هم دو سه شعر کوتاه بیشتر حفظ نیستم. ولی می دانم برای من خانم بهبهانی یک انسان است و در مورد انسانیت شان قضاوت می‌کنم. اما باید خدمت شما عرض کنم که هم شعرهای عاشقانه اش را زیبا می یابم و هم نثر شاعرانه و انتخابهایی که کرده در آن مقاله ای که گفتم در باره تاریخ ادبیات انقلاب است و هم شعرهای اجتماعی ایشان را دوست دارم. می خواستم بگویم فمینیستی اما دیدم نمی شود محدودش کرد به نوع خاصی. باز تاکید مجدد می‌کنم که به خاطر ارادت شخصی و آشنایی شخصی‌ای که با ایشان داشتم فکر کردم می‌توانم حرف بزنم وگرنه من منتقد ادبی و یا ادیب نیستم.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

تصویری

برای روزنامه‌نگاران دربند‎

۲۹ تیر ۱۳۹۴
برای روزنامه‌نگاران دربند‎