آخرین باری که تصویر صدام حسین در زمان زمامداری حزب بعث عراق دیده شد، اولین روزی بود که آمریکا به عراق حمله کرد. صدام شعری حماسی خواند و مردم کشورش را به مبارزه فراخواند و در همان حال دولتاش در حال سرنگونی بود. وقتی به خاطرات جنگ ایران و عراق رجوع میکنیم، یا فیلمهای مستند درباره جنگ که در آن سالها ساخته شده را میبینیم، از خاطرات کسانی که در جریان جنگ هشت ساله عراق و ایران حضور داشتند و از تونالیته صدای آهنگران، بهراحتی میتوانیم رد پای شعر حماسی را دنبال کنیم.
در طول تاریخ هرگاه کشوری در جنگ بر کشوری دیگر چیره شده، تلاش کرده زبان و فرهنگ خود را به کشور مغلوب تحمیل کند.زبان بهعنوان دستگاهی برای ایجاد ارتباط، مهمترین شاکله جنگ و صلح است و تاکنون، در طول تاریخ تمدن از آن بهرههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بردهاند.
در شاهنامهخوانیها و پردهخوانیها و در تعزیهگردانیها، میتوان سابقه رجزخوانی و مرثیهخوانی در شعر فارسی را یافت. پس از جنگ هشت ساله عراق و ایران شکل تازهای از شعر حماسی به ادبیات معاصر ما راه پیدا کرد.
در زمان جنگ مرثیهنویسیها و رجزخوانیهایی درباره مزایای رسیدن به بهشت برین و آرزوی رسیدن به کربلا بدون ارزشگذاری ادبی و یا خلق وضعیتی در ادبیات، تنها به نفع وضعیتی احساسی و جنگی مقدس از رسانه تصویری و رادیویی در جامعه انقلابزده ما عرضه شد.
در مورد ادبیات جنگ و اتمسفر زبانی و ادبی بعد از جنگ هشت ساله، سه نسل ادبی به این ژانر پرداختند. در زمان جنگ شاعرانی بودند که سرودههایشان ریشه در مرثیهسرایی و نگاهی کاملاً حماسی داشت و بعداز آن نیز نسلی برآمد که از «جنگزدگی» و دربهدری خاطراتی داشتند، که به آن خاطرات پرداختند. آنها خاطرهنویسان ادبی دوران جنگ بودند، بدون وابستگی سیاسی و یا اهمیت دادن به خواست تریبونهای حکومتی.
با گذشت زمان و وارد شدن امکانات و دیدگاههای جهانی بهواسطه ترجمه تئوریهای ادبیات غرب کمکم نظریهها و تئوریهای ادبیات جهان در جامعه روشنفکری فراگیر شد. با زیادشدن رسانهها و تریبونهای چاپی و مجازی و گستردگی بلاگها، و همزمان، آشنا شدن جامعه با دغدغههای شهروندی و گستردگی خواستهای جامعه در راستای مخالفت با جنگ، و شکل گرفتن اندیشه مخالفت با تقدسزدایی در توده مردم، ادبیاتی بهعنوان ادبیات «ضد جنگ» به وجود آمدو خاستگاه این گونه از ادبیات ضدیت با جنگ بود، همان جنگی که زمانی به تقدس رسیده بود و عام مردم مقدس میشماردندش و حتی برای رفتن جبههها و شهید شدن از یکدیگر سبقت میگرفتند.
شاعران نویسندگان و فیلمسازانی که به دستگاههای حکومتی وابستگی داشتند. از اولین ماههای جنگ شروع به نوشتن و ساخت ادبیات و هنری کردند که تنها چیزی که در آن مورد توجه قرار نگرفته بود نفس هنر و خلق وضعیتهای هنری بود. در فیلمهایی که پیرامون محور جنگ هشت ساله عراق و ایران ساخته میشدند، دشمن همیشه در کاراکتری «خنگ» و «خُنک فکر» بود که با حملههای پارتیزانی سید و حاجی و کربلاییهایی که در نهاد هرکدامشان رامبو، راکی و یا آرنولدی نهفته بود. چند نفر بودند و یا گاهی یک نفر بود که دست به عملیاتهای گستردهای در لشکر دشمن میزدند و همیشه با موفقیت بازمیگشتند. در این فیلمها به تنها چیزی که اهمیت داده نمیشد احترام به شعور مخاطب بود. البته ناگفته نماند که در آن زمان با توجه وضعیت انقلابی که در جامعه حکمفرما بود این فیلمها و این فیلمسازها موفق شده بودند چراکه هم روحیه حماسی را در مردم زنده نگاه میداشتند و هم، مردم را به جنگ و مبارزه تشویق میکردند. کم نیستند کسانی که در نوجوانی خود مست همین شور حماسی فیلمها شدند و سر از جنگ و جبهه خط مقدم درآوردند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر