شب. داخلی. آژانس شیشهای.
سوال او دو طعنهی همزمان دارد. اولی که معلوم است و مشخصا خصلت بینایی طرف را زیر سوال میبرد، و با دومی هم میخواهد بگوید بقیه خوابند ولی تو خودت را به خواب زدهای. الان دست کم بیست سال است که حاتمیکیا به روشهای مختلف همین دو طعنه را نثار «عباس کیارستمی» کرده است.
«عدهای میتوانند در آن واحد کشوری که 1200 کیلومتر در آن جنگ میشود را نبینند و دنبال دفترچه مشقشان بروند.»
حاتمیکیا همچون بیشتر افراد ایدئولوژیزده فقط خود را شخص ِ«بصیر» میداند که توانایی دیدن ِحق و حق ِدیدن دارد. دیگران نیز لازم است همه چیز را از نگاه او ببینند وگرنه باید حق کار و آفرینش هنری ازشان سلب شود. او سالها سعی کرد ژست یک «میانهروی معتدل» را به خود بگیرد ولی مدتیست که نقاب به کنار زده و در نقش مخملباف ِدههی شصت، هر که «غیر خودی»ست را با شمشیر ِنفی و نهی و انکار از حریم ِسینما میراند.
از نظر او درد نیست اگر عباس کیارستمی در ایران فیلم نمیسازد و یا فیلمهایش به نمایش در نمیآید، و یا درد نیست اگر در ده سال گذشته کیانوش عیاری و رخشان بنیاعتماد اجازه یافتهاند که تنها یک فیلم سینمایی - آنهم با اما و اگر- بسازند («خانه پدری» و «قصهها» که هیچکدام هنوز پروانه نمایش ندارند) ولی «درد این است» که چرا دیگران همان موقعیتهای معدود فیلمسازیشان را خرج نگاه ِتنگ ِآقای کارگردان نمیکنند.
حاتمیکیا دائما می نالد که هیچ پناهی ندارد و از هیچکجا حمایت نمیشود، در عین حال با امکان استفادهی نامحدود از همه رسانهها اعم از صدا و سیما، نشریات، تریبون جشنوارهها و ... به خود اجازه میدهد که در موقعیتی «های اَنگِل» و با مونولوگی بیپایان به همه بتازد و برای طرف مقابل هم حق پاسخگویی قائل نباشد.
در فروردین ماه گذشته کیارستمی بعد از سالها شنیدن اتهام در مقام پاسخ برآمد و در خلال گفتوگویی بعد از نمایش فیلم «خانه دوست کجاست؟» در دانشگاه سیراکیوز با رِندی مخصوص به خودش به یک کامنت اشاره کرد و به نقل از آن گفت که فیلم «خانه دوست» ماندگار شد چون از یک ارزش انسانی حرف میزد، آن بچه رفت و بالاخره دفترچه دوستش را پس داد ولی فیلمهای تو هیچکدام نماند چون درباره جوانهایی بود که به هیجان آمدند و در جنگی که مفهمومی نداشت، کشته شدند.
اکنون که فیلم این گفتوگو در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود از «سردار قاسم سلیمانی» تا «دکتر وحید یامینپور» به حمایت از حاتمیکیا بهپا خواستهاند و دلواپسانه در مقابل ِکیارستمی لشگر کشیدهاند. خود ابراهیم حاتمیکیا نیز سرمست از آتویی که بهدست آورده، از رئیسجمهور تا مسئولان سینمایی را به واکنش طلبیده و خواستار محکوم کردن کیارستمی شده است. «دعا کنید خداوند کسانی که خون پاک شهدا را نمی بینند، رسوا کند.»
شب. داخلی. آژانس شیشهای. ادامه
جوابی که «مرد فرهنگی» به طعنهی حاج کاظم میدهد، هرچند که به نیت دیگری نوشته شده ولی میتواند برای خود حاتمیکیا هم عبرتآموز باشد:
«همهی چیزها دیدنی نیستند، اونهایی که واقعیت هست رو میبینیم»!
شاید بد نباشد ابراهیم حاتمیکیا نیز عینکی از جنس رواداری و تعادل به چشم بزند تا - شاید- دید بصیرتاش به چشمانداز گستردهتری از واقعیت باز شود.
----------------
پینویس:
* حامیان حاتمیکیا از او به نام «ابراهیم سینمای ایران» نام میبرند، در طرف مقابل کیارستمی به عنوان پرافتخارترین فیلمساز ایرانی در جهان شناخته میشود که سبک سینماییاش وارد کلاسهای درسی دانشکدههای فیلم شده است. عنوان این نوشته با نگاهی به این موارد انتخاب شده است.
** دو صحنه از فیلم آژانس شیشهای که حاتمیکیا آشکارا به کیارستمی طعنه میزند:
*** جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه سیراکیوز نیویورک که کیارستمی در تایم ۲۹:۱۱ از قول شخصی دیگر جواب طعنههای حاتمیکیا را میدهد:
منابع:
- آقای کیارستمی دنبال دفترچه مشقشان بروند!
- انتقاد حاتمیکیا از سخنان کیارستمی
- نگذاشتم آبادانیها را لوکارنو بفرستند!
- عباس کیارستمی در دانشگاه سیراکیوز
- پاسخ تند تازه اصغر فرهادی به ابراهیم حاتمی کیا
- حاتمیکیا: برخی فیلمسازان مارکوپولواند، دلارهایشان از آنور آب میآید
- آقای کیارستمی! احمدپورتان ماندگار شده یا حاج کاظم؟!
در انتها دیدن این عکس کیارستمی در کنار پرویز پرستویی بازیگر «حاج کاظم» هم خالی از لطف نیست:
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
یکی از نگاه های با بصیرت کیارستمی در فیلم "مشق شب" هویداست. جایی که کیارستمی با "همان رندی مخصوص به خودش " مشق بچه ها را دستمایه قرار می دهد، تا جامعه ای پر تناقض، همراه با تزویر و ریا را نمایش دهد و از این رهگذر نوید تربیت نسلی را می دهد، که دو رویی و دروغ به عنوان یکی از رویه های معمول آن محسوب م ی شود. کیارستمی در زمانی دست بر روی این ناهنجاری می گذارد (سال 67) که شعارهای اخلاقی و ارزشی گوش فلک را کر کرده بود و پیام های ایدئولوژیک از در و دیوار آن نمایان بود! اما او لایه های پنهان ریاکاری را در آن سیستم فرهنگی-آموزشی می کاود و تناقض ها را نمایش می دهد و جامعه ای را پیشبینی می کند، که 22 سال بعد در "جدایی نادر از سیمین" می بینیم. ... بیشتر
@alirad_88 خیلی تحلیل جالبی بود، ممنونم