پرونده آتشسوزی سینما رکس آبادان بعد از گذشت چند دهه هنوز هم دارای ابهامات بسیار است. یکی از دلایل این ابهامات عدم پاسخگویی روشن از سوی نهادهای رسمی است. در بخش پایانی ویژهنامه سینما رکس پای درد دل خانوادهای نشستم که عزیزی را در این فاجعه از دست داده است. میخوانیم:
هر کس فقط بخشی از ماجرا را میبیند. در فاجعه آدمسوزی سینما رکس آبادان هم من آنچه را که دیدهام و در یاد دارم، تعریف میکنم.
وقتی فاجعه سینما رکس آبادان اتفاق افتاد، در میان اجساد سوخته، جسد عزیزمان را پیدا نکرده بودیم. برای همین خانوادهام مدام بین خاکستان آبادان و سینما رکس در رفت و آمد بودند. مسیر خاکستان آبادان تا مدتها پرازدحام بود و مردم در آنجا تجمع میکردند.
مرداد ۵۷ مصادف شده بود با ماه رمضان.
وقتی مراسم عزاداری را برگزار کردیم، باز هم امیدوار بودیم که گمشده ما بازگردد. در عزاداریها وقتی جمع میشدیم و میخواستیم حرفی بزنیم، بعضی آشنایان و مردم که میدیدند، تذکر میدادند که چیزی نگویید، ممکن است دستگیر شوید. شهر شلوغ شده بود و مردم ازدحام میکردند و بالاخره کارکنان پالایشگاه آبادان هم دست از کار کشیدند. با اعتصاب کارگران صنعت نفت زمینه پیروزی انقلاب فراهم شد.
در سال ۵۷ وقتی مدارس باز شدند،گاهی شایع میشد که فلان مدرسه آتش گرفته است. خانوادهها هجوم میآوردند و فرزندانشان را با خود به خانه میبردند. وحشت از آتشسوزی تا مدتها حتی پس از پیروزی انقلاب در شهر سایه افکنده بود.
در شهرداری آبادان، جلسات هفتگی برگزار میشد. عدهای نماینده مردم بودند و برای کشتهشدگان در حادثه سینما رکس پرونده تشکیل میدادند و تلاش میکردند آمار دقیق کشتهشدگان را به دست بیاورند. یکی دیگر از اهداف آنان پیگیری و مجازات مسببان آتشسوزی بود.
بعد از پیروزی انقلاب بارها خانوادهها و مردم شهر راهپیماییهایی برگزار کردند و خواستار رسیدگی به پرونده مسببان فاجعه سینما رکس شدند. حتی بارها در دادسرای آبادان هم تجمع کردند و از دادستان آبادان خواستار رسیدگی به پرونده فاجعه سینما رکس و محاکمه مسببان آتشسوزی سینما رکس شده بودند. این راهپیماییها و تجمعات در همان جلسات هفتگی شهرداری توسط نمایندگان مردم سازماندهی میشد.
اردیبهشت ۵۹ خانوادهها که پس از این پیگیریها کمکم ناامید میشدند، مقابل اداره دارایی آبادان که نزدیک محل فاجعه بود تجمع کردند و سپس وارد اداره دارایی شدند و آنجا را در اختیار گرفتند. آنها تحصن کردند و خواستار رسیدگی به پرونده سینما رکس آبادان شدند. مردم هم با گردهمآییهایی مقابل اداره دارایی از آنها حمایت میکردند.
تحصن بازماندگان سینما رکس در اداره دارایی بیش از چهل روز طول کشید. تا اینکه یک شب، زمانی که شب از نیمه گذشته بود، عدهای از مأموران امنیتی به تحصنکنندگان حمله کردند و آنها را از اداره دارایی بیرون راندند.
فردای آن روز بازماندگان در خیابان تجمع کردند و درگیریهایی به وقوع پیوست.
یکی از آشنایان ما میگفت میخواستند او را با چاقو بزنند که مادرش خودش را جلو انداخت و مانع چاقو خوردن پسرش شد.
پس از شکسته شدن تحصن در اداره دارایی، دشوار میشد راهپیمایی برگزار کرد. در همان ایام اعلام کردند که دادگاه رسیدگی به اتهامات متهمان آتشسوزی سینما رکس برگزار میشود. مردم اما اعتقاد داشتند این دادگاه فرمایشی است. برای همین هم استقبال نکردند.
جلسات دادگاه از رادیو آبادان پخش میشد. بعضیها مثل ما جلسات دادگاه را ضبط کرده بودند. نوارهای ما اما متأسفانه در جنگ از بین رفت.
سحرگاه ۱۳ شهریور ۵۹ حسین تکبعلیزاده به عنوان عامل اصلی آتش سوزی و چند نفر دیگر اعدام شدند. ولی خانوادهها این حکم را قبول نداشتند و میگفتند در پشت ماجرای حسین تکبعلیزاده مسائل دیگری هست که باید مشخص شود.
کمتر از دو هفته بعد از اعدام حسین تکبعلیزاده عراق به ایران حمله کرد و جنگ آغاز شد.
مردم تابلویی در خیابان شهرداری نصب کرده بودند و این خیابان را خیابان «شهدای سینما رکس» نامیده بودند. کوچههای اطراف را هم به نام کشتهشدگان این حادثه کرده بودند. بعد از جنگ اما دولت تابلوها را جمع کرد.
در فاصله بین سال ۵۷ تا ۵۸ خانواده بازماندگان حادثه سینما رکس پولی فراهم آوردند و یک گور دستهجمعی برای کشتهشدگان تهیه کردند. بعد از جنگ که مردم سر خانه و زندگیشان برگشتند، میگفتند این گور را گروههای سیاسی ساختهاند. گور را خراب کردند، اما سالها بعد بنیاد شهید تلاش کرد آن را بازسازی کند که موفق نشد و هنوز هم کامل نیست.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر