close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
فرهنگ

«شاملو فقط یک شاعر سیاسی نبود»

۱۳ مرداد ۱۳۹۳
محمد تنگستانی
خواندن در ۷ دقیقه
«شاملو فقط یک شاعر سیاسی نبود»

 گفت‌و‌گو با جمشید برزگر

۲ مرداد ۱۳۷۹ احمد شاملو، یکی از نامدارترین شاعران معاصر ایران درگذشت. با مرگ او، دوره‌ای از شعر ایران که به نام «شعر سپید» شناخته می‌شود به سر آمد و با این حال شعر شاملو ماند و ماندگار شد.

در نکوداشت احمد شاملو ویژه‌نامه‌ای تهیه کرده‌ایم. در نخستین بخش این ویژه‌نامه با جمشید برزگر گفت‌و‌گویی انجام دادیم درباره شخصیت چندوجهی شاملو، سویه سیاسی شعرش و نقش آیدا در زندگی شعری این شاعر نامدار.

اگر شاملو یک شاعر روزنامه‌نگار بود، جمشید برزگر یک روزنامه‌نگار شاعر است. او با شعر آغاز کرد، با شاملو آشنایی و رفت‌و آمد داشت و در کانون نویسندگان ایران هم برای آزادی بیان فعالیت می‌کرد. برزگر اما به ضرورت زمانه‌اش از شعر اندکی فاصله گرفت و به روزنامه‌نگاری گروید و در این حرفه پایدار و صاحب‌نام شد. گفت‌و‌گو با او را می‌خوانید

احمد شاملو آیا یک شاعر سیاسی است یا شاعر شعرهای عاشقانه؟ 

گمان نمی‌کنم که این دسته‌بندی کار خیلی راحتی باشد، و حتی اگر هم این‌کار را انجام بدهیم گمان نمی‌کنم نتیجه خیلی مطلوبی داشته باشد و ما را به یک شناخت درست‌تر و بهتر از یک اثر و یا یک شاعر برساند. به این دلیل که شاعر در هر شعری بخشی از احساس، عاطفه، فکر و نگاه خود را بیان می‌کند و این‌کار گاهی به شکل آگاهانه انجام می‌گیرد و‌گاه برآمده از ناخودآگاه اوست. 

این تفکیک‌ها سبب می‌شود ما تنها بخشی از یک شعر یا تنها شعرهایی از کل شعرهای یک شاعر را در نظر بگیریم، بر اساس آن به نتایجی برسیم و بعد این نتایج را به کل آثار و زندگی شاعر تعمیم بدهیم. خطر چنین کاری در این است که در بهترین حالت، یک شاعر و شعر‌هایش را به یک جنبه محدود می‌کنیم و در حالات بد‌تر، موجبات بدفهمی و کژفهمی و قضاوت‌های نادرست را فراهم می‌آوریم. 

 اما ظاهراً شعرهای سیاسی شاملو مخاطبان بیشتری داشته‌اند...

 به نظر من، این مسأله بیشتر از آنکه به خود شاعر و یا شعر‌هایش برگردد به پیرامون شعر، و نحوه برخورد مخاطب با اثر بستگی دارد. این موضوع را باید از بیرون شعر یعنی در نحوه برخورد مخاطب با شعر و وضعیت جامعه هنگام رو در رو شدنش با شعر بررسی کنیم. منظورم این است که در مورد خیلی از شعرهایی که به شعرهای سیاسی معروف شده‌اند، نه آن‌ها که مستقیم و به صراحت درگیر مسأله روز می‌شوند و اغلب هم کارهای ماندگاری از کار در نمی‌آیند، باید تحولات بیرون شعر و آن چیزی را هم که در ذهن مخاطب می‌گذرد، مورد توجه قرار داد. مخاطبی که با مسائلی دست‌ به ‌گریبان است در این شعر‌ها بازتابی از مسایل و رویداد‌ها، پرسش‌ها، پاسخ‌ها، فریاد‌ها و اعتراض‌ها و... را می‌بیند، مثلاً شعر «دهانت را می‌بویند مبادا گفته باشی دوستت می‌دارم» در زمانی گفته شده است که مخاطب دارد این شعر را زندگی می‌کند یعنی این دهان خود مخاطب است که دارد بوییده می‌شود، در واقع، خفقانی که دارد بر جامعه مستولی می‌شود، در شعر شاملو به گونه‌ای هشدار دهنده بازتاب پیدا می‌کند. 

یا مثلا در شعر کوتاه طرح شاملو می‌گوید: 
«شب با گلوی خونین
خوانده است دیرگاه
دریا نشسته سرد
یک شاخه از سیاهی جنگل به سوی نور
فریاد می‌کشد.» 

از امیر پرویز پویان، از بنیانگذاران سازمان چریک‌های فدایی خلق نقل شده که درباره این شعر گفته که اگر او خود شاملو را نمی‌شناخت، نمی‌توانست باور کند که او بدون اطلاع از بحث‌های جاری در محافل چپ و بدون آگاهی از جنبش چریکی چنین شعری را گفته است. به سخن دیگر، او از زاویه دید خود و با ذهنیت خود این شعر را چنان تفسیر کرده است که این شعر اشارتی به جنبش چریکی و نبرد مسلحانه و حوادث جنگل و سیاهکل قلمداد شود. حال آنکه در زمانه‌ای دیگر، این شعر بدون آنکه ضرورتاً چنین مضمونی را به مخاطب منتقل کند، همچنان شعر است و زیبا و برانگیزنده. 

شرایط اجتماعی در دوران زندگی شاملو چه تأثیری در جلوه سیاسی شعر او داشت؟ 

 علاوه بر فضای پیرامونی شاعر، جامعه‌ای که او در آن زیسته، شیوه‌ای از سیاست که در دوران او رایج بوده و... شخصیت خود شاملو هم به این موضوع دامن زده که او شاعری سیاسی دست‌کم در بخش عمده‌ای از کار‌هایش شناخته شود. کارهای ژورنالیستی که می‌کرد و یا نحوه برخوردش با موضوعات اجتماعی و سیاسی و با فعالیت‌هایش مثلا در کانون نویسندگان سبب ‌شده که این جنبه یعنی نگاه سیاسی به شعر‌هایش پررنگ‌تر باشد. حتی شعرهایی که به افراد تقدیم کرده است کمک می‌کند که بار سیاسی شعر‌هایش بیشتر شود. مثلا شعری را به احمد زیبرم از اعضای کشته شده سازمان چریک‌های فدایی خلق اهدا کرده یا شعر «ابراهیم در آتش» را به مهدی رضایی از اعضای اعدام شده سازمان مجاهدین خلق تقدیم کرده، یا شعری دیگر را به وارطان از اعضای حزب توده اهدا کرده و البته بعداً پس گرفته. یعنی هم تقدیم‌ها و هم پس گرفتن‌ها انگیزه و دلیل سیاسی داشته. 

 این‌ها همه دست‌به‌دست هم داده‌اند تا این باور که شعر شاملو بیشتر شعری سیاسی است، فراگیر شود و مخاطب در پی درک نشانه‌ها و معناهای سیاسی و حتی سیاست روز در کارهای شاملو باشد. اما به گمان من خود شعرهای شاملو ماهیتی به‌مراتب فرا‌تر دارند. و اگر هم ابعاد سیاسی پیدا می‌کنند در جای خودشان هستند و معنایی گسترده‌تر از یک وضعیت سیاسی روز را دربرمی‌گیرند. اشارات سیاسی عمیق و در لایه‌های زیرین شعر هستند و معنایی گسترده‌تر دارد و ناظر است به انسانی که در جهان سوم زندگی می‌کند و سیاست بر او آوار می‌شود و برای او، عشق، نفس کشیدن، حرف زدن و... هم سیاسی شده است. در جامعه‌ای که همه این مسایل هم خصوصی است و هم عمومی، هم تغزلی است و هم سیاسی، شعرهای خوب و ماندگار در حافظه جمعی عموماً حالتی منشوری دارند، و قابل تقلیل به یک بعد نیستند. برای همین است که گفتم تفکیک ابعاد سیاسی یا تغزلی به آن سادگی‌ها و یا حتی به آن مفیدی که فکر می‌کنیم نیست.

  شخصیت رسانه‌ای شاملو در آثارش چگونه بازتاب پیدا کرده است؟ 

 تردیدی نیست که شاملو شخصیتی چند وجهی دارد، همزمان که شعر می‌نویسد کارهای پژوهشی و ژورنالیستی هم می‌کند. اما از‌‌ همان آغاز دیدگاه سیاسی او بر کارش تأثیر داشته. این نکته از‌‌ همان کار اولش «آهنگ‌های فراموش‌شده» زمانی که دیدگاهی به شدت ناسیونالیستی و متفاوت با سالیان بعد دارد، کاملاً مشهود است. اما بعد هم که متحول می‌شود و گرایش‌های چپ پیدا می‌کند باز هم همین نگاه، بر شعرش اثر می‌گذارد حتی آشنایی و شناخت خوبی هم که از ادبیات کلاسیک دارد بر شاملو بی‌تأثیر نیست. یعنی شاملو آمیزه‌ای از همه این‌هاست. ستایشگر یک ابرانسان است که قدرت، خواست و اراده این را دارد که برای دیدگاه و هدفش «شهید» شود و یا ‌خون بریزد. این‌ آمیزه‌ها جاهایی هم با هم در تضاد هستند، اما آنچه که مشهود است این است که افکار و دیدگاه‌ها و باورهای شاملو، همچون احساسات و عواطف پرهیجانش در آثارش متجلی شده است. با این حال، یک محور مشترک را می‌توان در همه این کار‌ها دید: گرایش‌ شدید اومانیستی. شاملو در شعرش انسان را می‌ستاید و البته انسان را دشواری وظیفه می‌داند. 

 روزنامه‌نگاری هم بخشی دیگر از شخصیت شاملوست با‌‌ همان شخصیت و جنبه‌هایی که از آن به اختصار صحبت کردم. مخصوصاً در آستانه انقلاب و یکی و دو سال ابتدای انقلاب که امکان کار ژورنالیستی را دارد کار‌هایش با روزنامه‌نگاری که در دهه‌‌های سی و چهل می‌کرد متفاوت می‌شود. در دهه‌های سی و چهل، روزنامه‌نگاری او عمدتاً ادبی است، اما در سال‌های ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰ او طور دیگری عمل می‌کند، مخصوصاً در «ایرانشهر» و یا «کتاب جمعه» سرمقاله‌های سیاسی می‌نویسد و در قبال رویدادهای روز موضع سیاسی می‌گیرد. طبیعی است که این کار‌ها، به نوعی در کار خلاقانه و شعر شاملو نیز بازتاب می‌یابد و به آنجا می‌رسد که صریح می‌سراید: «ابلها مردا عدوی تو نیستم من، انکار توام». 

  آیدا در شکل‌گیری شخصیت ادبی و سیاسی شاملو چه نقشی داشت؟ 

 چند نفر در شکل‌گیری شخصیت شاملو نقش زیادی داشته‌اند مثل نیما یوشیج و «مرتضی کیوان». خود شاملو بار‌ها این را گفته است چه در گفته‌هایش چه در شعرش. زمانی که شاملو با آیدا آشنا می‌شود شخصیت او دیگر شکل ‌گرفته است. شاعری شناخته شده و روزنامه‌نگاری قابل است که در کارنامه‌اش سردبیری کتاب هفته را دارد و کتابی چون «هوای تازه» را که به گمان من یکی از مهم‌ترین مجموعه شعرهای معاصر ماست. بنابراین تأثیری که آیدا بر شاملو گذاشته، بسیار متفاوت‌ است از مثلاً تأثیری که مرتضی کیوان یا نیما بر او گذاشته.  اگرچه آیدا تأثیری بر شخصیت ادبی و سیاسی شاملو نداشته، اما باعث احیای او و فوران مجددش شده است که اهمیتش اصلاً هم کم نیست؛ فورانی که با سروده شدن بخشی از تغزلی‌ترین شعرهای معاصر، شاملو را به اوج محبوبیت می‌رساند. زمانی آیدا برای من تعریف می‌کرد در‌‌ همان آغاز آشنایی و عاشقی، یکی از عاشقانه‌ترین شعرهای شاملو، یعنی «آیدا در آینه» چگونه سروده شده. در نیمه‌شبی این شعر به شاملو هجوم می‌آورد و کاغذی دم دست شاملو نبوده و او این شعر را بر دیوار می‌نویسد. 

می‌خواهم بگویم که آیدا و عشق آن دو، تاثیراتی جدی و مهم بر کار شاملو داشته. آیدا خود را وقف شاملو کرده بود. در کتاب کوچه کمکش می‌کرد و همیشه می‌کوشید شرایط را به گونه‌ای فراهم کند که شاملو بتواند بیشتر و بهتر به کارش بپردازد. همه آن‌ها که همه این سال‌ها به خانه شاملو رفته‌اند به این نکته گواهی می‌دهند. 

عکس: مریم زندی

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

ویدیو روز

الهام چرخنده٬ چادر را به عنوان لباس رسمی خود انتخاب کرد

۱۳ مرداد ۱۳۹۳
الهام چرخنده٬ چادر را به عنوان لباس رسمی خود انتخاب کرد