پاییز ۱۳۲۲ بود. جنگ جهانی تازه تمام شده بود و ایران یک دوره آزادی و شکوفایی را تجربه میکرد. مرتضی احمدی، بچه جنوب شهر تهران بود. در آن سال در تئاتر فرهنگ روی صحنه رفت و در پیشپرده یکی از آوازهایش را اجرا کرد. در آن زمان قبل از اینکه بازیگرها خودشان را برای نمایش آماده کنند، پیشپردهخوان ترانه عامیانهای به زبان مردم کوچه و بازار میخواند که حوصله تماشاگر سر نرود.
مرتضی احمدی یکی از همین پیشپردهخوانها بود. «گلپری جون» با صدای او از رادیو تهران پخش شد و گل کرد. «حسن کچل» با ضربیخوانی او هم معروف است.
با محسن سراجی نویسنده، نمایشنامهنویس و کارگردان و نویسنده کتاب «نظریه سیاهبازی» درباره مرتضی احمدی گفتوگو کردم. پای صحبت او مینشینیم:
فرهنگ مردم کوچه و بازار و روزگار بحرانزده
مرتضی احمدی در دورهای بحرانزده از تاریخ ایران به فرهنگ مردم کوچه و بازار توجه کرد. جهان درگیر جنگی خانمانبرانداز بود و به خاطر بیتدبیری زمامداران وقت یا خوشخیالیشان مردم نان شب نداشتند و آنها که دستشان به دهانشان میرسید، از روی خوشی، بحث سیاسی میکردند و از تجدد داد سخن میدادند. ایران هم در این بین اشغال شده بود. بعد از شهریور ۱۳۲۰ مرتضی احمدی به زبان کوچه و بازار تصنیف خواند. پدرش که بازیگری در تئاتر را ننگ و عار میدانست و باعث آبروریزی، او را از خانه بیرون کرد، اما او به کارش ادامه داد.
پیشپردهخوانها
در تئاتر جوان و تازه از غرب آمده ما و به ضرورت و نیاز، بخشی افزوده شده بود به نام پیشپردهخوانی و ضربیخوانی. هنرمندانی مثل مرتضی احمدی کارشان این بود که در فاصله بین پردههای یک نمایش و تغییر دکور، مردم را سرگرم کنند. بهزودی کار آنها آنقدر مورد پسند تماشاگر قرار گرفت که از اصل نمایش مهمتر شد.
پیشپردهخوان میتوانست به سرعت با تماشاگر ارتباط بگیرد. تماشاگر از آوازخوانی او خوشش میآمد و شرایط سیاسی ایران در سالهای دهه ۱۳۲۰ هم طوری بود که مضمون ترانههای عامیانه پیشپردهخوانها به سوی اعتراض سیاسی و انتقاد اجتماعی با مایههای طنز گرایش پیدا کرده بود. پیشپردهخوانی «کارگرم من» آنقدر مورد استقبال قرار گرفت که کارگران راهآهن اعتصاب کردند. «پیرهن زرده» درباره گروههای فشار حزب دموکرات بود که در ان زمان پیراهن زرد میپوشیدند. «کارمند دولت» هم درباره مشکلات کارمندان دولت بود.
صدای تهران فراموششده و اصالتباخته
ترانههای عامیانه مرتضی احمدی با مضامین اجتماعی و سیاسی در فضای باز سیاسی دوران مصدق به اوج رسید. پس از کودتا، صدای او خاری شد در چشمان حاکمیت. او و دیگر پیشپردهخوانها تحت فشار قرار گرفتند که از مسائل سیاسی دوری کنند. از آن پس بود که موضوعات جنسی، شوخیهای مضحک و مسخرگی جای مضامین اجتماعی را گرفت و پیشپردهخوانی رو به انحطاط گذاشت.
مرتضی احمدی پس از انقلاب سبکی از تصنیفخوانی متعلق به دهههای ۲۰ و ۳۰ تهران را دوباره زنده کرد و با بازخوانی اشعار مردمی، روحی دوباره در آن دمید. او یادگار فرهنگ تهرانی است. صدای او یادگار تهران اصیل است. او صدای تهران فراموششده و اصالتباخته است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر