بیشتر از یک ماه از آن شب کذایی گذشته؛ همان شبی که اشرار منطقه خاش به خودروی سه جوان حمله کردند، یکی از آنها را به قتل رساندند و دو نفر را به گروگان گرفتند.
یکی از گروگانها «حامد صداقتی»، قهرمان شمشیربازی ایران است و دیگری رفیقش «مهدی حسینی» است. هفته گذشته گروگانگیران ویدیویی از گروگانها در فضای مجازی منتشر کردند که وضعیت خود را شرح میدادند؛ قهرمان شمشیربازی ایران سرش را پایین انداخته و حرف میزند و کنارش هم مهدی در سکوت مطلق نشسته و دوربین گاهی پاهای زنجیر شده آنها را نشان میدهد.
حامد از وضعیت سختی که با آن دست و پنجه نرم میکنند، میگوید:«ما چند روز است این جا گرفتار هستیم. ما را گرفتهاند و پول میخواهند. هرچه میخواهند به آنها بدهید. کار این ها را راه بیندازید تا ما را آزاد کنند. اصلا شرایط خوبی نیست. چند روز است که همینطور یک گوشه نشستهایم، نه غذایی، نه زندگی، نه بهداشتی، نه استراحتی. هرچه میخواهند به آنها بدهید تا کارشان راه بیفتد و دست از سر ما بردارند. این جا نمیتوانیم هیچ کاری کنیم. آزادمان هم نمیکنند. اذیتمان میکنند. هرچی میخواهند، هرجوری هست و از هرکس که میگیرید و هر طوری میتوانید به این ها بدهید. دیگر بریدهایم، نمیتوانیم این جا بمانیم.»
«اسماعیل غنیان»، یکی از بستگان حامد صداقتی که پرونده او را دنبال میکند، در گفتو گو با «ایرانوایر» میگوید: «ما هم مثل همه مردم فیلم را از شبکههای اجتماعی دیدیم و نگران شدیم.»
بعد از پخش فیلم، چند باری هم از سوی گروگانگیرها با خانواده گروگانها تماس گرفته شده است. در تمامی تماسها، گروگانگیران بدون توجه به درخواست خانوادهها برای شنیدن صدای فرزندانشان، فقط درخواست خود را مطرح کردهاند؛ آنها برای آزادی حامد صداقتی و دوستش، پنج میلیون دلار پول میخواهند و هر بار سراغ پول را میگیرند و تهدید میکنند.
شماره تماس آنها، گاه شمارهای از ایران است و گاه شمارهای از افغانستان. این موضوع احتمال حضور آنها را در مرز افغانستان افزایش میدهد. چند وقت پیش مقامات امنیتی محلی گفتند که از جای دقیق گروگانها اطلاعی ندارند اما مطمئن هستند که آنها از خاک ایران خارج نشدهاند.
اسماعیل غنیان میگوید: «فراهم کردن این مقدار پول امکانپذیر نیست. ما اگر بخواهیم هم توان تهیه این مقدار پول را نداریم.»
او درباره کارهایی که تاکنون برای آزادی این دو گروگان انجام شده میگوید: «ماموران امنیتی در حال بررسی و تحقیق هستند. مسوولان محلی هم به بررسیهای گسترده خود ادامه میدهند. اما هنوز به ما چیزی اعلام نشده و وقتی با مسوولان تماس میگیریم، میگویند در حال پیگیری هستیم.»
غنیان عذرخواهی میکند و میافزاید: «من الان نمیتوانم بیشتر از این در اینباره صحبت کنم.»
شنیدهها حاکی از آن است که شورای عالی امنیت ملی در نامهای به خبرگزاریها اعلام کرده که از پوشش گسترده این خبر پرهیز کنند. در این نامه آمده است که انتشار چنین اخباری باعث ایجاد احساس ناامنی در کشور میشود. شاید به همین دلیل است که خبرهای مربوط به ربوده شدن صداقتی مثل اخبار ربوده شدن مرزبانان به دست «جیش العدل»، از خروجی خبرگزاریها به صفحههای رورنامهها و شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر نرسید و هشتک و کمپین آزادی حامد صداقتی مثل آزادی مرزبانان فراگیر نشد.
حامد و دوستانش دومین گروه از قربانیان گروگانگیری منطقه بلوچستان در شش ماه گذشته هستند که اخبار ربوده شدن آنها رسانهای شده است.
دربهمن ماه سال گذشته، گروهک شبه نظامی جیش العدل پنج مرزبان ایرانی را در منطقه جکیگور بلوچستان به اسارت گرفت. ابتدا عکس سربازان و سپس فیلمی کوتاه از سوی جیشالعدل منتشر شد. در این فیلم کوتاه، یکی از سربازان میگوید: «بسمالله الرحمن الرحیم. گروهبان یکم، جمشید داناییفر، فرزند محمد؛ من و دوستانمان که در دست سازمان جیشالعدل اسیر هستیم، در سلامتی کامل به سر میبریم و از آنها هیچگونه نارضایتی نداریم و از حکومت جمهوری اسلامی ایران خواستاریم که خواسته آنان را برآورده کند تا ما به کانون گرم خانوادههای خود برگردیم.»
حالا حدود پنج ماه از آن روزها میگذرد اما خانواده گروهبان یکم، جمشید دانایی فر هنوز نمیدانند که او نفس میکشد یا واقعا جسدش در قسمتهای کوهستانی مرز پاکستان دفن شده است.
چهارم فروردین ماه امسال جیش العدل اعلام کرد که دانایی فر را به تلافی مرگ یکی از اعضایش درزندان جمهوری اسلامی، اعدام کرده است. انتشار خبر دار زدن او که تنها 20 روز از به دنیا آمدن فرزندش گذشته بود، موجی از خشم و انزجار را میان مردم ایران برانگیخت.
سربازان پس از چندماه اسارت، با میانجیگری بزرگان اهل سنت و معتمدان منطقه آزاد شدند اما جیشالعدل از تحویل جسد داناییفر خودداری کرد و اعلام کرد جسد او را در منطقهای کوهستانی در مرز پاکستان دفن کرده است. چند وقت بعد گمانههایی در رابطه با زنده بودن دانایی فر مطرح شد و چند هفته پیش خبری مبنی بر پناهنده شدن جمشید دانایی فر به امریکا دهان به دهان چرخید.
عموی دانایی فر در زابل زندگی میکند. او معتقد است خبر پناهنده شدن جمشید دانایی فر، سناریوی جدید مخالفان نظام جمهوری اسلامی است و به «ایرانوایر» میگوید: «کدام عقل و منطقی قبول میکند که آدم ربوده شده بتواند پناهنده شود. اگر قصد چنین کاری داشته، زن و بچهاش را ول نمیکرد. جمشید اصلا بچهاش را ندیده و ما نمیدانیم او زنده است یا نه. خب اگر قصد پناهندگی داشت، با زن و بچهاش از مرز خارج میشد و پناهنده میشد.»
او این حرفها را شایعه میداند و میگوید: «آخر یک مرزبان ساده چه اطلاعاتی دارد که بخواهد آن را در اختیار بیگانهها بگذارد.»
این روزها «الهام»، همسر جمشید و فرزند چند ماههاش در خانه پدر الهام در زاهدان زندگی میکنند. عموی دانایی فر درباره پیگیریهای انجام شده دولتی میگوید: «مسوولان که به ما خبری نمیدهند. ما هم که پیگیر میشویم، در جواب میگویند خبر نداریم که جمشید زنده است یا نه. مسوولان محلی هم دیگر مذاکرهای با جیش العدل نداشتهاند تا این موضوع روشن شود.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر