جمعه، سیزدهم ژوئن( ۲۳ خرداد ماه) جشن «ستارگان خرداد» به مناسبت تولد زندانیان سیاسی و عقیدتی متولد خرداد ماه در پاریس برگزار شد.
ریحانه حاجابراهیم دباغ، بهمن احمدیامویی، مجید توکلی، مسعود پدارم، مهدی خدایی، محمدحسین نعیمیپور، سعید ملکپور، جلایر وحدت، بهفر خانجانی، شمیم نعیمی و سخی ریگی، زندانیانی بودند که این مراسم به عنوان «ستارگان خرداد» برای تولد آنها برگزار شد.
«پروین بختیارنژاد»، روزنامهنگار و فعال حقوق زنان به عنوان اولین سخنران این مراسم در باره فشار بر خانواده زندانیان، به ویژه زنان در سه دهه حکومت جمهوری اسلامی صحبت کرد.
او با اشاره به خاطرات خود در زمان زندانی بودن همسرش «رضا علیجانی»، روزنامهنگار و فعال سیاسی) گفت: «همانگونه که زندانیان گرایشهای مختلف سیاسی دارند، زنان خانواده آنها نیز اعم از خواهر، مادر یا همسر از قشرهای مختلف اجتماعی هستند. برخی از خانوادهها خودشان فعال سیاسی یا اجتماعی بودند اما در میان آنها وجود داشتند افرادی که به هیچوجه فعال نبوده و انگیزهای نداشتند در حالی که باید پابهپای زنان و افرادی که انگیزههای سیاسی داشتند، تلاش میکردند. در این میان اگر زنی وجود داشت که تمایلی به فعالیت نداشت، اول از همه از سوی خود زنان فعال مورد عتاب قرار میگرفت که چرا فعالیتی ندارد و این مساله فشاری مضاعف بر آنها بود.»
بختیارنژاد معتقد است که انتظارها از زنان خانواده زندانی، نوعی «تعارض و تناقض» در آنها ایجاد میکند: «چون باید نقشهای متکثری را بازی کرده و از پس این نقشها به خوبی برآیند. این مساله برای خود من نیز اتفاق افتاد. فرد دچار بحرانهای روحی متعدد میشود که متاسفانه جامعه به هیچوجه آن را نمیبیند؛ انگار یک ماشین است که باید نقشهای خود را به خوبی بازی کند. کسی هم متوجه نیست که پس از این همه تلاش و دوندگی و ایفای نقشهای متعدد در جامعه، ممکن است انرژی او تمام شود و دیگر توانی نه برای زندگی، نه برای زندانی و نه برای بچههایش داشته باشد.»
او با تاکید بر این که مشکلات زنان خانوادههای زندانی با آزادی «مردان قهرمان» پایان نمییابد، گفت: «زمانی که زندانی آزاد میشود، این احتمال وجود دارد که دچار افسردگی باشد یا تنشهایی که در اتاقهای بازجویی تحمل کرده است، سر باز کند و باز هم همین زن است که با حمایتهای مختلف خود باید بتواند فضای آشفته را مدیریت و خود و زندانی را ساماندهی کند چون زندانی به عنوان یک قهرمان در جامعه مطرح شده است و باید کاراکتر قهرمانانهاش را برای جامعه حفظ کند. این هویت نباید خدشهدار شود.»
«تقی کروبی»، فرزند مهدی کروبی، دیگر سخنران این مراسم با اشاره به اینکه مردم هنوز هم هزینه پنج سال پیش را میپردازند، به سخنان «محمدعلی جعفری» از فرماندهان سپاه و «علی سعیدی»، نماینده ولی فقیه در سپاه و همچنین عملکرد آنها پرداخت.
کروبی گفت:« سعیدی بارها در سخنان خود به نظر آیتالله خامنهای درباره احمدینژاد پرداخته و تاکید کرده بود که نظر رهبری بر وی است. او در جلسهای با فرماندهان سپاه و بخشی از نظام که در باره انتخابات ۸۸ سوال داشتند، با ارجاع به ۱۱ مورد اختیارات رهبری در قانون اساسی و "مشروعیت قدرت از ولایت"، بر انتخابات صحه گذاشت.»
کروبی همچنین به «طعنهزنی» سعیدی اشاره کرد که در صحبتهای خود با اشاره به مجمع روحانیون مبارز، «مشروعیت رهبری را از رای مردم» دانسته است: «پدرم تا سال ۸۴ دبیر آن مجمع بود. اتفاقا سعیدی درست میگوید، مسالهای برای انکار وجود ندارد. ما به این نگاه و روش افتخار میکنیم. قانون اساسی ما هم بر همین مبنا است.»
فرزند مهدی کروبی در ادامه صحبتهای خود به برخورد حاکمیت با عاملان فساد اقتصادی در جمهوری اسلامی پرداخت و آن را در تقابل با برخورد حکومت با میرحسین موسوی و پدر خود دانست: «جهانگیری در دیدار با عدهای از اعضای هیات امنا، از کسری میلیارد دلاری از پول این مجموعه باخبر میشود. او پی میبرد که مبالغ بالایی برای دور زدن تحریمها در حسابهای افراد وجود دارد و صاحبان حساب مفقودالاثر شدهاند. وی در جلسه با وزیر سابق نفت از اینکه مملکت، حسینقلیخانه است و کسی پاسخگو نیست، انتقاد کرد اما وزیر سابق نفت در پاسخ گفت خیلی ناراحت نباشید، کشتیهای بسیاری داشتیم که برای فروش نفت رفتند و دیگر برنگشتند. در حالیکه وقتی که آقای کروبی و موسوی از حق مردم و دستگاههای نظارتی صحبت به میان آوردند، به جرم نادیده گرفتن قانون و نپذیرفتن داوری شورای نگهبان، مورد برخوردهای سنگین قرار گرفتند. اما وقتی که کمیسیون تلفیق بر دوهزار و 500 تخلف احمدینژاد صحه گذاشت، مسوولان از ذکر اخبار مربوط به آمار و ارقام فجایع گذشته برحذر شدند.»
کروبی در بخش پایانی صحبتهای خود گفت: «تمام تلاش مجموعهای از حاکمیت، به ویژه بخش نظامی، برخلاف قانون اساسی و اصول دموکراسی و وصیت بنیانگذار نظام در سیاست و اقتصاد است. آقایان از سرمایههای مادی بهره گرفتند و به تبع آن، مردم محروم شدند و همزمان هم دین و هم دنیای مردم را سیاه کردند.»
پیش از شروع بخش دوم مراسم، «مانا نیستانی» که در حاشیه این مراسم به طراحی مشغول بود، در سخنان کوتاهی گفت: «در ماه خرداد، در زندان بودم و تولد من هم در همین ماه است. به همین دلیل فکر میکنم که میتوانم حس و حال این دوستان را درک کنم. به نظرم، این جشن یکی از عجیبترین تفکیکها و تبعیضها را دارد. میدانم که این مراسم براساس تولد بهمن احمدیامویی کار خود را آغاز کرده است؛ دوستی که در روزنامه "آفتاب امروز" با او همکار بودم و کسی که برخلاف جثه بزرگش، قلب کوچک و رقیقی داشت. اما چهقدر خوب میشد این مراسم به مراسمی برای تولد همه زندانیان سیاسی و تمامی آنها تبدیل شود.»
«فریبا ثابت» از زندانیان دهه 60 که فرزند خود را خرداد ماه در زندان به دنیا آورده، مضمون سخنان خود را به مادران زندانی و کودکانی اختصاص داد که در زندان به دنیا میآیند.
او با اشاره به تاریخ زندان در جمهوری اسلامی، گفت: «زنان زندانی دچار فشار مضاعف بودند. من به یاد ندارم که هیچ مردی همراه با بچههای خود در زندان باشد. حتی در یکی از سلولهای پشتی ما، مردی زندانی بود و ما مدام برای او تاسف میخوردیم که صدای گریه بچههای ما او را اذیت میکند. مادران را به بازجویی میبردند و شکنجه میکردند و آنها با پاهای زخمی و پانسمان شده به بند باز میگشتند. بچهها پاهای زخمی مادرها را در آغوش میگرفتند و آنها را میمالیدند و فکر میکردند که اینگونه زخمها خوب میشوند. مادرانی داشتیم که در هنگام حاملگی شکنجه میشدند. مواردی بود که براثر شکنجهها، بچهها از بین میرفتند یا بلافاصله بعد از تولد میمردند. بچههایی هم که به دنیا میآمدند، بسیار ضعیف بودند. مادرانی نیز بودند که بلافاصله بعد از به دنیا آمدن بچه، خود از بین میرفتند.»
فریبا ثابت در تعریف بخشی دیگر از خاطرات خود ادامه داد: «فرزندم در تلویزیون، مینیبوس دیده بود. روزی بهانه گرفت که من نمیتوانم اینجا را تحمل کنم و باید با مینیبوس بروم. هرچ قدر من، زندانیان دیگر و بچهها با او صحبت کردیم، افاقه نکرد و گریهاش ادامه داشت. میخواست برود. سرانجام من عصبانی شدم و به او گفتم که اگر بس نکند، او را در دستشویی زندانی میکنم. بچه دو ساله به من پاسخ داد مگر میشود کسی را در زندان، دوباره زندانی کرد؟»
او همچنین با اشاره به «افشای تجاوز در کهریزک» در سال ۸۸ گفت: «اتفاقهایی که در کهریزک رخ داد، مثل شکنجه، تجاوز و... علنی شد و این مساله جای خوشحالی دارد. اما باور کنید قبل از کهریزک هم بحث تجاوز وجود داشت. از همان سالهای اول ما شاهد این قضیه بودیم؛در زندان تجاوز وجود داشت و قانون شرعی هم برای این کار داشتند. اما آن زمان صدای خانوادهها به کسی نمیرسید.»
«بیژن برهمندی»، روزنامهنگار و همکار رادیو فرانسه، آخرین سخنران این مراسم بود. او با اشاره به نام روزنامهنگاران زندانی سال ۸۸ و با اشاره به بازداشت اخیر «صبا آذرپیک»، «حسین نورانینژاد» و «سراج میردامادی» در ماه اخیر، تعداد روزنامهنگاران در حبس را ۲۳ نفر اعلام کرد.
برهمندی در ادامه، شرایط روزنامهنگاران نسل جوان را با اوایل انقلاب مقایسه کرد: «ما در دوره خودمان اساسا با مسالهای با عنوان شهامت مدنی آشنا نبودیم. در زمان رژیم گذشته، روزنامهنگاران مجبور بودند که تسلیم شوند و در نشریههایی کار کنند که کاملا تحت سانسور بودند. فردی وجود داشت که متنها را میخواند و سانسور میکرد. اگر هم روزنامهنگاری میخواست از خود شهامت نشان دهد، مجبور بود به وادی سیاست قدم بگذارد و وارد کارهای انقلابی شود زیرا هیچ شانسی برای هیچ نوع کار قانونی و بازی کردن نقش ناظر وجود نداشت. این در حالی است که شهامت مدنی، چشم اسفندیار تمام حکومتهای خودکامه است. شهامت مدنی روزنامهنگاران مسالهای است که هدف نیروهای امنیتی قرار میگیرد. این از دستاوردای پراهمیت روزنامهنگاران امروز ایران است که میتوانند آن را حفظ کنند و به عنوان چشم اسفندیار حکومت سرکوبگر، از آن بهره بگیرند.»
این مراسم که برای چهارمین سال در پاریس برگزار میشود، با خواندن سرود «ای ایران» پایان یافت.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر