پس از انتشار خبرتجاوز به مسیح علینژاد در صداو سیمای جمهوری اسلامی، این خبرنگار با گذاشتن ویدئویی که او را در متروی لندن در حال خواندن آواز افغانی ایرانی «بی آشیانه گشتم» نشان میدهد به این موضوع واکنش نشان داد. او در پست فیس بوکیاش نوشت: این ویدیو را توی متروی همان لندنی ضبط کردم که بر اساس تخیلِ صدا و سیمایی ها به همراه پسرم در آن دچار بحران شدم. من و پسرم سربلند و سلامت داریم زندگی مان را می کنیم و گاهی هم که می زنم زیر آواز او می خندد و من هم از ته دلم فقط آرزو می کنم که آیا می شود در متروی کشور خودم همینطوری بعضی وقت ها بی هوا بخوانم و هیچ کسی به شعورمان تجاوز نکند؟
مسیح علینژاد پس از راه اندازی صفحه فیس بوکی آزادی های یواشکی در ایران بارها مورد حمله رسانههای اصولگرای ایران قرار گرفت. گزارش ایران وایر را درباره صفحه آزادیهای یواشکی اینجا ببینید.
دامنه حملات اصولگرایان و چهرههای تندرو به صداو سیمای ضرغامی رسید و خبری دربارهی تجاوز به مسیح علینژاد از سوی تلویزیون رسمی ایران مطرح شد. مسیح علینژاد قصد دارد از صداو سیمای ایران به قوه قضاییه شکایت کند و صدای اعتراضش را به گوش دنیا برساند. این گفتوگو حکایت این روزهای مسیح است .
چطور شد تصمیم گرفتید با انتشار ویدئو آواز خواندنتان در متروی لندن به خبر منتشر شده در صداو سیمای جمهوری اسلامی پاسخ دهید؟
من هر جور فکر کردم که چطور به این دروغ وقیحانه پاسخ بدهم، چیزی به ذهنم نرسید، جز این که میدانستم اینها حتی از رقصیدن شاد مردم میترسند، از آواز خواندن و بی حجاب شدن زنان وحشت دارند و برای همین تلاش میکنند به مردم نشان دهند که هرکس میرقصد، هرکس آواز میخواند و هرکسی که شادی میکند و یا بدون روسری است، مورد تجاوز قرار میگیرد. من این ویدئو را پس از انتشار خبر در تلویزیون ایران نساختم . این فیلم برای چند شب پیش از این خبر بود یعنی درست زمانی که آنها فکر میکردنند در خیابانهای لندن مورد تجاوز قرار گرفتهام، من داشتم در متروی لندن آواز میخواندم . پس از پخش این خبر تصمیم گرفتم این ویدئو را آپلود کنم. میخواستم از طریق این ویدئو به آنها بگویم که هرجای دنیا ممکن است، تجاوز وجود داشته باشد اما من در این کشور که آزادانه آواز میخوانم وسالم هستم اما در کشور خودم به رویاهایم هم تجاوز شده است. در همه جای دنیا ممکن است اراذل و اوباش وجود داشته باشند اما در کشور ما قانون است که به ما تجاوز میکند.
چطور متوجه انتشار این خبر شدید؟
صفحهای در فیس بوک به نام جمهوری اسلامی به راه افتاده و اولین بار این خبر را منتشر کرد . من همان موقع از طریق ایمیل به دفتر فیس بوک گزارش دادم و نوشتم: این خبر دروغ است. اما مدیران فیسبوک در جواب گفتند که حذف این صفحه از جانب فیس بوک، مغایر آزادی بیان و قوانین ماست. من توضیح دادم این آزادی بیان نیست. این خبر دروغی است درباره من. گفتهاند سه نفر جلوی چشم پسرم به من تجاوز کردهاند. من میتوانم گزارش پلیس رابه عنوان سند ارائه دهم که چنین اتفاقی نیفتاده، اما متاسفانه فیس بوک خبر را حذف نکرد و این خبر منبع خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی شد. یک خبرنگار اسپانیایی همانوقت با من تماس گرفت و گفت: آیا چنین خبری صحت دارد. من گفتم: نه، و آنها دیگر این خبر را کار نکردند اما صدا و سیما عادت ندارد سراغ طرفی که دارد از او خبر مینویسد، برود و از او هم یک کلمه درباره صحت خبر بپرسد. برای همین این شائبه به وجود میآید که صدا و سیما خودش پشت این صفحات فیس بوکی است. این اولین بار نیست که درباره من خبر منتشر میشود اما هیچوقت حتی در حد یک خط هم به من اجازه دفاع داده نشده است.
وقتی خبر از صداو سیما منتشر شد، چه حسی به شما دست داد؟
واقعیتش این است که من هزار بار تمرین کردهام که نسبت به این اخبار بی تفاوت باشم. ولی هربار این اخبار دروغ را در رسانههای جمهوری اسلامی میبینم بازهم گریهام میگیرد و تنم میلرزد. به خاطر اینکه نمیتوانم باور کنم که اینهامیلیاردها تومان از پول خانوادههای ما را گرفتهاند و به شعور ما توهین میکنند. نمیتوانم به دروغ بگویم که ناراحت نمیشوم و قوی هستم. من قوی هستم اما ناراحت میشوم. چون دستم به هیچ جا هم بند نیست. مثلا واقعا نمیدانم الان به چه کسی نامه بدهم. به کدام مقام مسئولی حرف دلم را بگویم. حتی پیش خودم فکر کردم که الان به آقای روحانی نامه بدهم اما گفتم: الان طرفدارهای آقای روحانی میگویند: چه ربطی به روحانی دارد. او که نمیواند کاری کند. اما خب من حداقل میتوانم به آقای روحانی بگویم: اقای روحانی شما در تلویزیونی مصاحبه میکنید که آن تلویزیون درباره ما اینطوری حرف میزند. الان من فقط یک نمونه هستم اما بارها و بارها از سوی همین رسانه، حتی به آدمهایی که داخل ایران هستند و دستشان جایی بند نیست، اتهام زده شده است.
خانوادهتان در ایران هستند. پس از تماشای خبر چه واکنشی داشتند؟
من ترجیح میدهم که درباره واکنشهای خانوادهام توضیحی ندهم . چون معتقدم که هدف صدا و سیما تضعیف خانواده من است و میخواهند خانواده من را که در یک فضای روستایی در شهرستان زندگی میکنند، تحت فشار قرار دهد. اما به هرحال برای هر خانوادهای دردناک است که یکباره پای تلویزیون ببیند درباره دخترش چنین خبر غمانگیز و چندش آوری میگویند.
بازخورد این خبر در فضای مجازی و پیج فیس بوک خودتان چطور بود؟
ببینید من اصلا فکرش را نمیکردم که اینطور حمایت شوم من چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران از سوی همکارانم حمایت شدم. این همه تلاش میکنند که رابطه بچههای ایران را با ماقطع کنند. حتی دوستان و همکاران قدیمی ما وقتی در فیس بوک جواب سلام ما را بدهند هم متهم میشوند ولی اینقدر عملکردشان وقیحانه و غیر اخلاقی بود که حتی خبرنگارانی که در فشار هسنند وحتی به من هم نقد دارند، نسبت به این موضوع واکنش نشان دادندوگفتند: اگر نقد هم داریم نمی توانیم در مقابل این عملکرد غیر اخلاقی صداو سیما سکوت کنیم. خیلی از مردم عادی هم با کامنتهایشان دلداری دادند و نوشتند که این دروغها را باور نکردهاند اما واکنشهای منفی هم بود. صفحههای جعلی فیسبوک برای حمله به من راه افتاد. اینباکس فیس بوک من پر است از تهدیداتی با الفاظ رکیک و مشابه حرفهای صدا و سیما. بعضی از مخالفان در فضای فیس بوک در کامنتها شرکت میکردند و سعی میکردند بحث من را منحرف کنند. مدام سوال میکردند. حالا یعنی واقعا این اتفاق نیفتاده؟ شما سند داری که این اتفاق نیفتاده است؟
به نظرتان این برخوردها قبلا هم بوده یا الان مد شده؟
این برخوردها قبلا هم بوده اما به نظرم اولین بار است که اینها در تخیلاتشان یک بچه را هم دخیل میکنند و از این که میگویند فرزندش هم شاهد این تجاوز بوده، لذت میبرند. اولین بار است که اینقدر با وقاحت یک خبری را در صداو سیما به این شکل گسترده منتشر میکنند. هدفشان این است که ته دل زنانی را که به حجاب اجباری اعتراض کردهاند، خالی کنند و به آنها بگویند:« شما به روزنامهنگاری گزارش میدهید که اینقدر فاسد است که لباسهایش را جلوی فرزندش در آورده قرص روانگردان مصرف می کند و بعد هم با ذوق و شوق می گوید که سه مرد هم و به او تجاوز کردهاند. حتی اگر این خبرشان درست باشد معنی این همه شعف را در برابر کسی که به خیال آنها به او تجاوز شده نمی فهمم. »
شما در صفحه فیس بوکتان نوشتهاید که میخواهید به دستگاه قضایی ایران شکایت ببرید.
من چون خبرنگاری هستم که بیرون ایران زندگی میکنم و خیلی زیر ضرب صداو سیما و آقایان اصولگرا هستم، نمیتوانم به طور مستقیم از یک وکیلی در داخل ایران درخواست کنم که وکالت من را قبول کند و پروندهی من را در دستگاه قضایی ایران پیگیری کند. برای همین ترجیح میدهم به جای اینکه من با وکیلی تماس بگیرم فقط در صفحه فیسبوکم درخواست کمک بکنم . اگر وکیلی به من کمک کند، دوست دارم این پرونده در دستگاه قضایی ایران هم پیگیری شود. با اینکه میدانم ممکن است این پرونده فرجامی نداشته باشد اما نمیخواهم کوتاه بیایم.
اما ممکن است با این نقد روبه رو شوید که شما مگر دستگاه قضایی ایران را قبول دارید؟
در تمام این چند سالی که بیرون ایران بودم تمام مصاحبهها و گزارشهای من در مورد خانوادههایی بوده که در داخل ایران به دستگاه قضایی ایران شکایت کردند. مثل خانواده ستار بهشتی یا خانواده سهراب اعرابی و ... این تنها راهی است که وقتی آنها به ما ظلم میکنند ما کوتاه نیاییم و آنها بدون هزینه به ما انگ نزنند. مادر ستار بهشتی اگر شکایت نمیکرد، الان اینقدر مردم دنیا ستار را نمیشناختند. اگر خانواده کشته شدگان 88 و خانواده کشتهشدگان کهریزک شکایتی نمیکردند و دستگاه قضایی را به چالش نمیکشیدند. فقط باید در سکوت زجر میکشیدند. من میدانم که ممکن است، فرجامی نداشته باشد اما این تنها روزنهای است که من میتوانم به آن دست بیاندازم و از حقام کوتاه نیایم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
حکومت فعلی ایران همچنان فکر میکنه میتونه دسترسی جوون ها رو به اینترنت ببنده
اینترنت راحت ترین راه برای پیدا خبر دروغ و راست هست
برای نمونه من بی بی سی فارسی بالاترین صدای امریکا رو میبینم بعد فرارو و فارس رو هم میبینم مقایسه میکنم اخبار رو با هم راست و دروغش رو میشه فهمید
ایشاا... خانم علی نژاد همشهری خونگرم من هر جای دنیا هست خدا نگهدارش باشه من افتخار میکنم به ایشون و درک هم میکنم فضای اختناق آور ایران چه تبعاتی برای وکلا و خبرنگارها و روزنامه نگارهای ازاد داره که مجبور به ترک کشور میشن
من شدیدا با نظام ایدئولوژی جمهوری اسلامی مخالف هستم ، صابونشون هم یه بار به تنمون خورد و یکی از عزیزانمو دهه 60 تو یکی از شهرهایی که بسیار هم کشته داد از دست دادم ، امیدوارم روزی برسه که اونایی که به خاطر طرز فکر یه سری جوون که عمدتا بین 18 تا 25 سال سن داشتن و بدون دادگاه و به صورت گروهی به جوخه های مرگ منتقل شدن و خانواده کشته شده ها حتی اجازه گریه هم نداشتن حتی با وقاحت کامل از خانواده ها پول تیری که به عزیزانمون زدن گرفتن یه روزی تو یه محکمه بی طرف مجازات بشن تک تک به جزای کاری که کردن و این غم بزرگ رو تو خانواده های ما گذاشتن برسن ، در کجای دنیا به خاطر طرز فکر ادم ها رو میکشن اون هم بدون اعدام
من شغلم طوری هست که اکثر اوقات انرژی من تخلیه میشه به خاطر سنگینی کارم هر بار وقت باشه برنامه ی شما تو "آنتن" رو میبینم انرژی میگیرم
لطفا به فکر ماها باشین و ازشون نترسین خدا با همه ادم های خوب هست
... بیشتر