هر نسل از ایرانیان حداقل با یک زلزله بسیار ویرانگر مواجه بودهاند. از زلزله بم و رودبار و منجیل در دهههای اخیر گرفته تا زلزله طبس و بویین زهرا و زلزلههایی تاریخی مانند زلزلههای ویرانگر تبریز. هربار با وقوع زلزله برای مدتی بحث در این مورد داغ میشود اما با فاصله گرفتن از آن، بحثها نیز دوباره فروکش میکند. سئوال پابرجا همچنان این است که برای کم کردن از تلفات و خسارات زلزله چه میتوان کرد، و آیا در این میان شهروندان عادی نیز میتوانند نقشی داشته باشند؟
بحث مدیریت بحران، شامل آمادگی برابر زلزله و بلاهای دیگر را، میتوان به چند بخش تقسیم کرد و در هرکدام نقش نهادهای مسئول و شهروندان را مورد بررسی قرار داد. در قدم نخست آن چه که میتواند تلفات زلزله را کاهش دهد، مقاوم کردن ساختمانها برابر زلزله است. مقصود از مقاوم سازی این نیست که ساختمانها به طور کلی در هیچ زلزلهای اصلا آسیب نبینند، بلکه هدف آن است که اولا در ساختمانهای معمولی، با حفظ ایستایی ساختمان، تلفات جانی به حداقل برسد، و ساختمانهای با اهمیت زیاد نیز در جریان زلزله و بعد از آن قابلیت بهرهبرداری خود را حفظ کنند. یک فاجعه بزرگ، علاوه بر تلفات انسانی و خسارت مالی، میتواند روند امور یک کشور یا منطقه را نیز مختل کند و تبعات طولانی مدت به همراه داشته باشد. سالم ماندن برخی از ساختارها و زیرساختها در جریان یک زلزله اهمیت ملی و یا حتی منطقهای دارد. بیمارستانها، تاسیسات آبرسانی، فرودگاهها و بنادر باید پس از زلزله نیز بتوانند به کار خود ادامه دهند. آسیب دیدن مراکز صنعتی و نیروگاهها نیز میتواند باعث آلودگی گسترده محیط زیست شود و فجایع دیگری به بار آورد.
عدم نظارت و تضییع حقوق عمومی
نهادهای مختلف دارای وظایفی برای آمادگی برابر زلزله هستند. قدم اول تدوین آییننامهها و مقرراتی است که ساختمانها مطابق آنها احداث شوند. قدم بعدی نظارت بر اجرای این آییننامههاست. در ایران آییننامه طراحی ساختمانها در برابر زلزله از سالها پیش تهیه و چند بار بازنگری شده است. آییننامه کنونی که به آییننامه ۲۸۰۰ شناخته میشود توسط «موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران» منتشر شده و در طراحی باید مورد استناد مهندسان و طراحان ساختمان قرار بگیرد.
اما مشکل اصلی تدوین آییننامه و مقررات خوب ساختمانی نیست، بلکه اجرای این مقررات و نظارت بر آنهاست که باید مورد توجه قرار بگیرد. شواهد بسیاری نشان میدهد که حتا تعداد زیادی از ساختمانهای جدید نیز با رعایت این اصول ساخته نمیشوند. در زلزله سال ۱۳۸۲ در بم، بیمارستانها و ساختمان دادگستری به شدت آسیب دید. در زلزله سال ۱۳۹۱ در استان آذربایجان نیز چند بیمارستان تازه ساز در اهر و ورزقان خراب شدند. در تهران نیز شاهد آن هستیم که تعداد زیادی از ساختمانهای جدید با رعایت اصول ایمنی ساخته نمیشوند. سئوال اینجاست که چرا برای نظارت بر ساختمانسازی سختگیری لازم انجام نمیشود؟ ترکیبی از عوامل اقتصادی، منفعت طلبی، نبودن نیروی ماهر و استفاده نکردن از فنآوری جدید در کیفیت بد بسیاری از ساختمانها در ایران موثر است.
سحر که خود سالها ساکن تهران است، تعدادی از اعضای خانوادهاش را در زلزله بم از دست داده است. او میگوید خانه ویران شده داییاش ساختمانی نسبتا جدید بود که به گفته مهندسانی که پس از زلزله از آن بازدید کردند برخی استاندارهای لازم از جمله اجرای صحیح پی (فونداسیون) و همچنین کلافبندی در آن رعایت نشده بود. سحر میگوید نه تنها این خشم همواره با او باقی مانده، بلکه وحشت از اینکه ساختمان مسکونی او در تهران نیز فاقد این استانداردها باشد، بسیاری شبها خواب را بر او حرام کرده است.
عدم نظارت اصولی و ساخته شدن ساختمانهای بیکیفیت و فروریختن آنها در زلزله، در حقیقت ضایع شدن حق شهروندان است. مردم باید بتوانند به ساختمانهای عمومی و مهم اعتماد کنند. آنها همچنین باید از به کاررفتن روشهای استاندارد در خانههایی که در آن زندگی میکنند نیز مطمئن شوند. در ایران نهادهای مختلفی وجود دارند که در هریک از این مراحل دارای وظایفی هستند. وظیفه نظارت عالیه بر اجرای ضوابط و مقررات ملی ساختمان بر عهده وزارت مسکن و شهرسازی است. پروانه احداث ساختمانها نیز از طرف شهرداریها صادر میشود و مهندسان ناظر که زیر نظر سازمان نظام مهندسی ساختمان هستند باید بر اجرای هرساختمان نظارت کنند. این حق شهروندان است که توقع داشته باشند نظارت بر ساختمانها با جدیت بسیار بیشتر دنبال شود و با متخلفان به عنوان کسانی که سلامت و امنیت عمومی را به خطر میاندازند برخورد شود.
آگاه سازی عمومی
آرمین، مهندس معماری که در نقاط روستایی ایران نیز تجربه کاری دارد، در این مورد معتقد است مهندسان ناظر در شهرهای بزرگ در خصوص مقررات ساختمانی غفلت میکنند، دلیل آن هم در بیشتر موارد خواست خود کارفرما یا سفارشدهنده ساختمان است. از آن جا که به کاربستن استانداردهای ساختمانی ممکن است هزینه بیشتری را به کارفرما تحمیل کند و او سود اقتصادی کمتری ببرد، بنابراین خیلی وقتها ترجیح داده میشود از اجرای این اصول صرف نظر شود.
کسب سود اقتصادی بیشتر نمیتواند توجیهی برای ضعف در نظارت باشد. ساختار نظارتی باید بتواند به نفع جامعه، مانع از تولید گسترده ساختمانهای بیکیفیت شود. اما به نظر میرسد با نادیده گرفتن برخی ارزشها و برداشت نادرست از مفهوم «اصالت سود»، اکنون بسیاری از رفتارها تنها برپایه کسب منفعت بیشتر توجیه میشود. بسیاری از شهروندان هم حتا اگر به طور عمومی نسبت به این روند اعتراض داشته باشند، زمانی که پای منافع مادی خودشان در میان باشد حاضر به نادیده گرفتن این اصول میشوند.
سازمان نظام مهندسی ساختمان در ایران اکنون و پس از پشت سرگذاشتن تجارب مختلف به این نتیجه رسیده است که یکی از راههای مقابله با این روند معیوب و همچنین قویتر کردن سیستم نظارتی، فرهنگسازی است. این فرهنگسازی باید هم برای تولیدکنندگان و هم برای مصرف کنندگان یا شهروندان انجام شود. دست کم گرفتن خطرات زلزله و ترجیح منافع کوتاه مدت اقتصادی به مزیتهای توسعه پایدار جزو مواردی است که آگاه شدن شهروندان از آن به طور حتم میتواند تاثیر بلند مدت و مثبت در عوض شدن وضعیت موجود داشته باشد.
روستاها و الگوی مسکن بومی
از طرف دیگر، هنوز بسیاری از مردم ساکن شهرهای کوچک و روستاها هستند. مطابق آمار حدود سی درصد از جمعیت ایران روستا نشین است. در این مناطق، از یک طرف بخش عمدهای از ساخت و سازها توسط خود مردم یا با دخالت مستقیم آنها انجام میشود، و از طرف دیگر همان نظارت نه چندان موثری که در شهرها وجود دارد نیز به کار بسته نمیشود.
مطالعه زلزلهها در سالهای اخیر نشان میدهد بر اثر وقوع زلزلههایی با شدت متوسط، به طور معمول تعداد زیادی از خانههای روستایی تخریب و تلفات انسانی قابل توجهی به بار میآید. بنابراین پرسش دیگر این است که در این مناطق که اکثر ساخت و سازها همچنان با مصالح بومی و سنتی صورت میگیرد چه میتوان کرد؟
آرمین، مهندس معمار در ایران، در بحثی که در خصوص خانههای روستایی داشت بر این نکته تاکید میکرد که در روستاها به دلیل مشکلات اقتصادی، نمیتوان مردم را به راحتی قانع کرد که خانههای خود را بر اساس اصول استاندارد بسازند، بنابراین باید راه حلی پیدا کرد که ساختن یک خانه ضد زلزله ارزانتر از ساختن یک خانه کم دوام باشد تا مردم از آن استقبال کنند. او از طراحی خانههای پیشساخته مطابق با خصوصیات بومی در نقاط مختلف ایران سخن میگوید.
آییننامههای ساختمانی نیز به خانههای سنتی و بومی که با مصالحی مانند خشت ساخته میشوند کاملا بیاعتمادند و از آنها به عنوان ساختمانهایی سست نام میبرند. اما روی زمین واقیعت چیز دیگری است. این الگوی مسکن هنوز به طور گسترده در بسیاری نقاط ایران وجود دارد، و هنوز بسیاری از خانههای روستایی به همین شکل ساخته میشود. انتظار آنکه بتوان با شرایط فعلی این الگو را در سرتاسر کشور تغییر داد، انتظاری واقعی نیست. این کار نه تنها از نظر اجرایی ممکن است به راحتی عملی نباشد، بلکه در بسیاری نقاط با ارزشهای دیگری مانند ارزشهای تاریخی و فرهنگی تلاقی میکند. بخش زیادی از مردم در شهرها و روستاهای مختلف در بافتها و محلات تاریخی و قدیمی زندگی میکنند.
اما راهکارهایی وجود دارد که به کار بستن آنها میتواند خانههای خشتی و گلی و خانههایی که با مصالح بنایی ساخته میشوند را نیز مقاومتر کند. ایران تنها کشور زلزلهخیز دنیا نیست که بخش زیادی از مردمش در چنین خانههایی زندگی میکنند. برآورد میشود حدود پنجاه درصد از مردم در کشورهای در حال توسعه ساکن خانههای خشتی و گلی و آجری باشند.
در این زمینه چند موسسه جهانی، از جمله موسسه حفاظت گتی، در تعدادی از کشورهای زلزله خیز از جمله کشور پرو تحقیقاتی انجام دادهاند. نتایج این تحقیقات نشان داد اگر مجموعهای از نکات در ساختن بناهای سنتی و بومی رعایت شود، آنها هم برابر زلزله مقاومتر میشوند. برخلاف تصور رایج، ساختمانهای خشتی و آجری نیز به طور کامل خلع سلاح نیستند. این نکات مجموعهای از راهکارهای بسیار کمخرج و اقتصادی است که میتوان با همان مصالح بومی نیز اجرایشان کرد. مواردی مانند عدم ترکیب سیمان با مصالح بومی، دور نگهداشتن و دفع رطوبت، نوع خشت و آجر و نحوه تهیه و قالب زدن آنها و یا رعایت نکاتی کلیدی در طرح خانهها مثل استفاده از طرحهای قرینه و ساده، کم ارتفاع ساختن و کم کردن از وزن سقفها و به کاربردن کلافها و کمربندهایی در داخل جرزها برای اتصال آنها به یکدیگر در کاهش خسارت بسیار موثر است.
آمادگی برابر زلزله مجموعهای به هم پیوسته از عوامل مختلفی است که از تدوین قوانین و مقررات و نظارت بر اجرای آنها آغاز و سرمایهگذاری دولت در بافتهای فرسوده را نیز شامل میشود. اما افزایش آگاهی مردم و رعایت نکات ساده اما مهم فنی در کوچکترین واحدهای ساختمانی نیز بخشی از این روند است. باید بدانیم سکوت در برابر هر تخلفی که منجر به افزایش ساختمانهای سست و بیکیفیت شود، در نهایت به گسترش شهرها و سکونتگاههای لرزانی میانجامد که جان ما و عزیزان ما را به خطر میاندازد. نمیتوان منتظر ماند که الگوی ساختمان در ایران به طور بنیادین عوض شود تا دیگر زلزله خسارت به جای نگذارد، بلکه باید از هر وسیله ممکن برای کاهش تلفات استفاده کرد. نجات جان حتا یک انسان نیز ارزشمند است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر